English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
vehicle stopping distance U مسافت ایست وسیله نقلیه مسافت ایست خودرو
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
tachograph U سرعت و مسافت سنج [ وسایل نقلیه خودرو]
speedograph U سرعت و مسافت سنج [ وسایل نقلیه خودرو]
black box U سرعت و مسافت سنج [ وسایل نقلیه خودرو]
mileage U مسافت طی شده به وسیله خودرو
photo distance U مسافت اندازه گیری شده ازعکس هوایی مسافت روی عکس
time distance U مسافت زمانی حرکت ستون مسافت طی شده در زمان معین
mean free path for attenuation U مسافت ازاد میانگین درتضعیف مسافت تضعیف
mean free for scattering U مسافت ازاد میانگین درپراکندگی مسافت پراکندگی
attenuation mean free path U مسافت ازاد میانگین درتضعیف مسافت تضعیف
scattering mean free path U مسافت ازاد میانگین درپراکندگی مسافت پراکندگی
range scale U طبله برد مقیاس مسافت جدول مسافت
mileage on departure [arrival] U اندازه مسافت طی شده در زمان حرکت [ورود] خودرو
short international U مسابقهای که هر تیرانداز 03تیر از مسافت 05 متر و 03تیر از مسافت 53 متر و 03تیر از مسافت 52 متر با تیرو کمان می اندازد
range section U قسمت مسئول مسافت یاب یاکار با دستگاه مسافت یاب دریک اتشبار
air distance U مسافت طی شده به وسیله هواپیما
coincidence adjustment U تعیین مسافت به وسیله انطباق
range component U عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
astigmatizer U وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
windsor round U مسابقه تیراندازی با 63 تیراز مسافت 06 متری و 63تیر از مسافت 05 متری و63 تیر از 04 متری با کمان
sextant U وسیله اندازه گیری ارتفاع ستارگان مسافت سنج دریایی
coincidence range finder U مسافت یاب دوشاخهای مسافت یاب انطباقی
road distance U مسافت روی جاده یا مسافت طی شده از جاده
absorption mean free path U مسافت ازاد میانگین در جذب مسافت جذب
mean free path absorption U مسافت ازاد میانگین در جذب مسافت جذب
embarking U سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
embarked U سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
embark U سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
embarks U سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
telemetering U ارزیابی کردن موشکها مسافت سنجی کردن مسافت سنجی
transhipment U انتقال محموله از یک وسیله نقلیه به وسیله نقلیه دیگر
tracked vehicle U وسیله نقلیه بکسل کننده وسیله نقلیه یدک کش
transhipment U انتقال کالا از یک وسیله نقلیه به وسیله نقلیه دیگر
sofar U سیستم مسافت یابی صوتی دریایی نوعی روش مسافت یابی صوتی دریایی
stop U ایست
stopped U ایست
stopping U ایست
stops U ایست
standstil U ایست
halted U ایست
halt U ایست
stay U ایست
hold U ایست
standstill U ایست
halts U ایست
time out U ایست
limit stop U حد ایست
holds U ایست
perisystole U ایست دل
cessation U ایست
stoppage U ایست
stoppages U ایست
stayed U ایست
avast U ایست
breathing space U ایست
stand U ایست
whoa U ایست
flag stop U ایست
haemostasia U ایست خون
dynamic stop U ایست پویا
whoa U ایست دادن
interval U ایست وقفه
fixism U ایست گرایی
haemostasis U ایست خون
statics U ایست شناسی
stop element U عنصر ایست
ceased U ایست توقف
at pause U در حال ایست
it is a thankless task U کاربیهوده ایست
truces U جنگ ایست
truce U جنگ ایست
hold water U قایق ایست
caesura U وقفه ایست
to make a pause U ایست کردن
to make a stop U ایست کردن
unceasing U ایست ناپذیر
cease U ایست توقف
hold U ایست نگهداری
closest U ایست توقف
ceasing U ایست توقف
ceases U ایست توقف
silence U ایست بی حرکت
silenced U ایست بی حرکت
period U نوبت ایست
silences U ایست بی حرکت
silencing U ایست بی حرکت
periods U نوبت ایست
suspension U ایست تعلیق
closes U ایست توقف
holds U ایست نگهداری
suspensions U ایست تعلیق
nodal point U نقطه ایست
pausal U ایست دار
close U ایست توقف
closer U ایست توقف
halt U سکته ایست کردن
torpidity U حالت سستی ایست
he is a prodigy of learning U اعجوبه ایست در دانش
total stopping distance U طول ایست کامل
halts U سکته ایست کردن
he has a loose conduct U ادم هرزه ایست
hockey stop U نوعی ایست ناگهانی
haemostatic U وابسته به ایست خون
to put to a pause U بحال ایست دراوردن
halted U سکته ایست کردن
stop bit U ذرهء ایست نما
stop bit U بیت ایست نما
lay-by U جایگاه ایست ایستگاه
interlude U ایست میان دو پرده
to be under ane U در حال ایست بودن
fetch up U بحال ایست درامدن
lay-bys U جایگاه ایست ایستگاه
to come U بحال ایست درامدن
stopping sight distance U فاصله دید ایست
avast U ایست توقف کنید
lay by U جایگاه ایست ایستگاه
the train runs without a stop U قطار بدون ایست
what kind of a bird is that ? U چه قسم پرنده ایست
interludes U ایست میان دو پرده
ease all U درکرجی رانی ایست
to heave to U بحالت ایست دراوردن
piggy back traffic U حمل یک وسیله نقلیه باوسیله نقلیه دیگر
piggyback trafic U حمل یک وسیله نقلیه باوسیله نقلیه دیگر
the child is a wonder U این بچه عجوبه ایست
hyphens U نشان اتصال ایست درسخن
stopping sight distance U فاصله دید برای ایست
hyphen U نشان اتصال ایست درسخن
It is an extremely complicated problem. U مسأله بسیار پیچیده ایست
patience is a virtue U شکیبائی خوی پسندیده ایست
menopause U بند امدن قاعدگی ایست طمث
lexigraphy U یکجور خط که هر حرف ان نماینده واژه ایست
to taxi to a standstill U حرکت آخر تا به ایست رسیدن [هواپیما]
hammock chair U صندلی راحتی تاشوکه پشت ان پارچه ایست
poetaster is pejorative word U شاعرک واژه ایست که برای تحقیر شاعر بکار میرود
check string U ریسمان درشکه که مسافربوسیله ان راننده رابه ایست کردن اگاهی
pausal form U دردستور عبری شکلی که کلمه هنگام ایست درجمله پیدا میکند
nowel U کلمه ایست که درسرود خوانی و هلهلههای عید میلادمسیح تکرار میکنند
range U مسافت
distance U مسافت
distances U مسافت
short-range U کم مسافت
length U مسافت
ranges U مسافت
short range U کم مسافت
lengths U مسافت
ranged U مسافت
coffin U جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود
coffins U جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود
viameter U مسافت پیما
rangefinders U مسافت یاب
close range U مسافت نزدیک
training distance U مسافت تمرین
telemetry U مسافت سنجی
equidistance U مسافت مساوی
odograph U مسافت سنج
supporting distance U مسافت پشتیبانی
test course U مسافت ازمایش
metrograph U مسافت سنج
burst range U مسافت ترکش
blooming train U مسافت نورد
plotting scale U خط کش مسافت یاب
odometry U مسافت پیمایی
odometer U مسافت سنج
range determination U تعیین مسافت
trochometer U مسافت پیما
range scale U طبله مسافت
hauls U مسافت حمل
range sensing U تخمین مسافت
ranging U مسافت یابی
range determination U تخمین مسافت
hauling U مسافت حمل
range drum U طبله مسافت
telephone U در یک مسافت طولانی
range finding U مسافت یابی
telephoned U در یک مسافت طولانی
telephones U در یک مسافت طولانی
range finder U مسافت یاب
telephoning U در یک مسافت طولانی
sight distance U مسافت دید
range indicator U شاخص مسافت
hauled U مسافت حمل
air distance U مسافت هوایی
jacob's staff U مسافت سنج
proximity fuze U از مسافت دور
intervalometer U مسافت سنج
range calibration U تنظیم مسافت
taximeter U مسافت سنج
haul U مسافت حمل
telemeter U مسافت سنج
range adjustment U تنظیم مسافت
racing course U مسافت مسابقه
known distance U مسافت معلوم
range indicator U مقیاس مسافت
range indicator U طبله مسافت
crawler U وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
crawlers U وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
automotive U مربوط به وسایل نقلیه خودرو
abio U کلمه ایست که بصورت پیشوندبکار رفته و بمعنی بدون زندگی و عاری از حیات است
appropriation U در CLتقاضانامه ایست که بستانکاربرای بدهکار می فرستد ودرخواست پرداخت قسمتی ازطلب خود را می نماید
eying U دیدخوب با تشخیص مسافت
eyes U دیدخوب با تشخیص مسافت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com