Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
closed
U
مسابقه محدود به سن یاجنس
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
moto cross
U
مسابقه موتورسیکلت رانی درمسیر خاکی محدود تپه و پیچ جاده و پرش در دو بخش 03یا 54 دقیقه
illmitable
U
محدود نکردنی محدود نشدنی
weapons tight
U
جنگ افزار اتش محدود فرمان اتش محدود در پدافندهوایی
skull practice
U
کلاس تعلیم فنون مسابقه جلسه مشورت درباره مسابقه
hooligans
U
مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
hooligan
U
مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
tug of war
U
مسابقه طناب کشی مسابقه برای برتری یافتن
sack race
U
مسابقه دو درحالیکه پای مسابقه دهنده در کیسه پیچیده
selling plater
U
اسب مسابقه قابل خرید پس از مسابقه
opener
U
مسابقه نخست ازدو مسابقه متوالی
seniors
U
مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
senior
U
مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
match play
U
مسابقه گلف بین دو نفر یا دوتیم مسابقه بولینگ بین دونفر
handicap
U
مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
handicaps
U
مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
stables
U
گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stable
U
گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
dragstrip
U
مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
dragway
U
مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
quadrangular meet
U
مسابقه شنای دورهای بین 4تیم مسابقه دورهای بین 4تیم با محاسبه مجموع امتیازهای فردی
incomprehensible
U
نا محدود
finte
U
محدود
indeterminable
U
نا محدود
terminates
U
محدود
incomprehensive
U
محدود
lock step
U
محدود
terminate
U
محدود
limitary
U
محدود
limited access
U
محدود
indefinite
U
نا محدود
ambient
U
محدود
finite
U
محدود
limited
U
محدود
limiting
U
محدود
moderating
U
محدود
moderate
U
محدود
moderated
U
محدود
terminated
U
محدود
limit
U
محدود
moderates
U
محدود
inter play
U
حرکت محدود
limitative
U
محدود کننده
sex limited
U
محدود به جنس
limited edition
U
کالای محدود
set out
U
محدود کردن
straitlaced
U
محدود درفشار
bound
U
مرز محدود
limited edition
U
چاپ محدود
restrainable
U
محدود ساختنی
finitely
U
بطور محدود
finite population
U
جامعه محدود
finite integral
U
انتگرال محدود
bottomless
U
غیر محدود
limit
U
محدود کردن
qualificatory
U
محدود سازنده
narrow market
U
بازار محدود
limiting speed
U
سرعت محدود
straiten
U
محدود کردن
peg down
U
محدود کردن
straightlaced
U
محدود درفشار
limiting size
U
اندازه محدود
qualified property
U
مالکیت محدود
limiter
U
محدود کننده
limited power
U
اختیارات محدود
limited objective
U
هدف محدود
limited integrator
U
انتگرال محدود
limited divorce
U
طلاق محدود
trammel
U
محدود ساختن
limited denied war
U
جنگ محدود
limited edition
U
فرآوردهی محدود
limited editions
U
چاپ محدود
stint
U
محدود کردن
copyrighted
U
محدود به حق کپی
abounding
U
محدود کردن
abounds
U
محدود کردن
de escalation
U
محدود سازی
abounded
U
محدود کردن
stints
U
محدود کردن
circumscribed amnesia
U
یادزدودگی محدود
confined
U
محدود شده
catathymic amnesia
U
یادزدودگی محدود
containment
U
محدود نگاهداشتن
containment
U
محدود کردن
abound
U
محدود کردن
controlled war
U
جنگ محدود
restrictive
U
محدود کننده
restrictive
U
محدود سازنده
confined equifer
U
سفره محدود
restrict
U
محدود کردن
contracted
U
مختصر محدود
limited editions
U
کالای محدود
qualified
U
مقید محدود
restriction
U
محدود کردن
parochial
U
ناحیهای محدود
restrictions
U
محدود کردن
restricting
U
محدود کردن
delimitate
U
محدود کردن
delimitation
U
محدود ساختن
infinite
U
نا محدود بی اندازه
unbound
U
غیر محدود
qualifies
U
محدود کردن
qualify
U
محدود کردن
restricts
U
محدود کردن
limited editions
U
فرآوردهی محدود
restricted
U
محدود الاستعمال
slaloms
U
مسابقه مارپیچ قایقرانی مارپیچ کوچک اسکی مسابقه اسکی روی اب مارپیچ
slalom
U
مسابقه مارپیچ قایقرانی مارپیچ کوچک اسکی مسابقه اسکی روی اب مارپیچ
ice racing
U
مسابقه سرعت روی یخ مسابقه روی یخ
locals
U
محدود بیک محل
double limiter
U
محدود کننده مضاعف
diode limiter
U
محدود کننده دیودی
determinative
U
محدود کننده صفت
determinate
U
تعیین شده محدود
incomprehensively
U
بطور غیرجامع یا محدود
infintate
U
منفی و نا محدود ساختن
narrowed
U
محدود باریک کردن
illimitable
U
نامحدود محدود نشدنی
narrow
U
محدود باریک کردن
narrower
U
محدود باریک کردن
narrowest
U
محدود باریک کردن
rectilineal
U
محدود بخطوط راست
i/o bound
U
محدود به ورودی خروجی
extensive agricultuse
U
کشاورزی غیر محدود
finite element method
U
روش المان محدود
input limiter
U
محدود کننده ورودی
provincialism
U
عقایدوافکار محدود محلی
limitary
U
دارای قدرت محدود
local
U
محدود بیک محل
limiting factor
U
عامل محدود کننده
blind bombing zone
U
منطقه بمباران محدود
airspace restricted area
U
منطقه پرواز محدود
narrow mindedly
U
با فکر محدود متعصبانه
one idead
U
دارای فکر محدود
transfinite
U
خارج ازاعداد محدود
controlled access road
U
راه با ورودی محدود
limited access road
U
راه با ورودی محدود
limited war
U
جنگ محدود وموضعی
partial jurisdiction
U
حق خود گردانی محدود
limited liability company
U
شرکت با مسئوولیت محدود
limited liability company
U
شرکت با مسئولیت محدود
limited denied war
U
جنگ ناخواسته محدود
compass
U
محدود کردن فهمیدن
current limiter
U
محدود کننده جریان
restricted area
U
منطقه اتش محدود
sinedie
U
تاتاریخ غیر محدود
restrictions
U
یک چیز محدود شده
corporations
U
شرکت بامسئولیت محدود
restriction
U
یک چیز محدود شده
mans
U
شبکه با گسترده محدود
man
U
شبکه با گسترده محدود
corporation
U
شرکت بامسئولیت محدود
stenophagous
U
غذای محدود خوار
autonomy
U
استقلال محلی محدود
transfinite
U
ماوراء اعداد محدود
semipermanent
U
دارای مدت محدود
your vocabulary is limited
U
شما محدود است
voltage limiter
U
محدود کننده ولتاژ
small minded
U
دارای ذوق واستعداد محدود
metropolitan area network
U
شبکه گسترده در مسافت محدود.
local
U
مربوط به سیستم با دستیابی محدود
locals
U
مربوط به سیستم با دستیابی محدود
limited access
U
دراری محدودیت مدارک محدود
territorialization
U
محدود کردن بیک ناحیه
narrowed
U
محدود کردن کوته فکر
narrower
U
محدود کردن کوته فکر
limitation clause
U
شرط محدود کردن مسئوولیت
rll
U
ثبت محدود طول اجرا
narrowest
U
محدود کردن کوته فکر
grid current limiting
U
محدود کردن جریان شبکه
narrow
U
محدود کردن کوته فکر
terminate
U
محدود کردن خاتمه یافتن
terminated
U
محدود کردن خاتمه یافتن
run length limited recording
U
ثبت محدود طول اجرا
open interval
U
فاصله نا محدود
[بی کران]
[ریاضی]
closed interval
U
فاصله محدود
[کراندار]
[ریاضی]
restrictive trade practices
U
روشهای محدود کردن تجارت
impaling
U
محدود کردن میله کشیدن
impales
U
محدود کردن میله کشیدن
partial jurisdiction
U
حق تصمیم گیری یا قضاوت محدود
impaled
U
محدود کردن میله کشیدن
terminates
U
محدود کردن خاتمه یافتن
copyrights
U
محدود شده با قوانین کپی
copyright
U
محدود شده با قوانین کپی
impale
U
محدود کردن میله کشیدن
gag
U
پوزه بند بستن محدود کردن
clip someone's wings
<idiom>
U
محدود کردن فعالیت یاامکانات شخصی
special
U
سیستم برنامههای کاربردی مشخص و محدود
circumscription
U
انحصار فضایامحیط محدود ومشخص شده
class
U
محدود مقدار هایی که در یک کلاس جا می گیرد
classed
U
محدود مقدار هایی که در یک کلاس جا می گیرد
classes
U
محدود مقدار هایی که در یک کلاس جا می گیرد
home range
U
جای محدود برای فعالیت حیوانات
classing
U
محدود مقدار هایی که در یک کلاس جا می گیرد
gagging
U
پوزه بند بستن محدود کردن
fire restriction
U
محدود کردن اتش یا تیراندازی یکانها
gagged
U
پوزه بند بستن محدود کردن
gags
U
پوزه بند بستن محدود کردن
open indent
U
سفارش خریدی که در ان تعدادفروشندگان محدود نمیباشد
time policy
U
بیمه نامه دریایی با مدت محدود
delimit
U
تنظیم حجم داده با استفاده از محدود کننده ها
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com