Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
italian pursuit
U
مسابقه تعقیبی تیمی دوچرخه سواری از 2 تا 5 نفر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
pursuit
U
مسابقه دوچرخه سواری انفرادی یا تیمی تعقیبی بازمانگیری
pursuits
U
مسابقه دوچرخه سواری انفرادی یا تیمی تعقیبی بازمانگیری
Other Matches
australian pursuit
U
مسابقه تعقیبی 8 نفره دوچرخه سواری
team pursuit
U
مسابقه تعقیبی تیمی
stage race
U
مسابقه مرحلهای دوچرخه سواری
point race
U
مسابقه دوچرخه سواری طولانی چند مرحلهای
madison
U
مسابقه دوچرخه سواری استقامت 6 روزه بین 2 تیم
kermesse
U
مسابقه دوچرخه سواری 3 تا5 مایل در شهر و خارج
miss and out
U
مسابقه دوچرخه سواری بین 3 نفر یا بیشتر که نفر اخرحذف میشود
bell lap
U
زنگ اخرین دور مسابقه دوچرخه سواری صدای زنگ در اخرین دور دو
cycling
U
دوچرخه سواری
to ride a bicycle
U
دوچرخه سواری کردن
bicycle path
U
مسیر دوچرخه سواری
bicycle
U
دوچرخه سواری کردن
to go by bicycle
U
دوچرخه سواری کردن
velodrome
U
پیست دوچرخه سواری
bicycles
U
دوچرخه سواری کردن
to bike
U
دوچرخه سواری کردن
[اصطلاح روزمره]
banking track
U
انحنای پیست دوچرخه سواری بطرف داخل
cyclo cross
U
مسابقه دوچرخه درمسیرهای شیبدار و ناهموار
rodeos
U
مسابقه سواری اسب یا گاووحشی
rodeo
U
مسابقه سواری اسب یا گاووحشی
eventing
U
انواع مسابقه اسب سواری
banked track
U
پیست اتومبیلرانی با انحنای برجسته پیست انحناداربرجسته دوچرخه سواری
surf off
U
دور نهایی مسابقه موج سواری
tilt
U
شیب داشتن مسابقه نیزه سواری شمشیربازی سواره درقرون وسطی
tilted
U
شیب داشتن مسابقه نیزه سواری شمشیربازی سواره درقرون وسطی
tilts
U
شیب داشتن مسابقه نیزه سواری شمشیربازی سواره درقرون وسطی
sag wagon
U
وسیله نقلیه که به دنبال دوچرخه سواران در جاده حرکت میکند تا کسانی را که از مسابقه خارج می شوندسوار کند
tour de france
U
مسابقه تور دو فرانس بمسافت 0004 کیلومتر در12 روز که دوچرخه سواران از کشورهای فرانسه بلژیک اسپانیا ایتالیا المان و سویس می گذرند و از سال 3091پایه گذاری شده و اغلب مسیرکوهستانی است
homing torpedo
U
اژدر تعقیبی
pursuit relay
U
دو امدادی تعقیبی
individual pursuit
U
تعقیبی دونفره
teamer
U
هم تیمی
stablemate
U
هم تیمی بوکس
dual meet
U
مسابقههای تیمی
solids
U
تیمی با بازیگران خوب
solid
U
تیمی با بازیگران خوب
He passed the ball on to his teammate.
U
او
[مرد]
توپ را به هم تیمی اش پاس داد.
poached
U
زدن یا گرفتن توپ هم تیمی یاهمبازی ماهیگیری یا شکارغیرمجاز
poach
U
زدن یا گرفتن توپ هم تیمی یاهمبازی ماهیگیری یا شکارغیرمجاز
poaches
U
زدن یا گرفتن توپ هم تیمی یاهمبازی ماهیگیری یا شکارغیرمجاز
blind score
U
امتیاز اضافی به تیمی که عضو ان غایب یا اخراج شده و جانشینی ندارد
skull practice
U
کلاس تعلیم فنون مسابقه جلسه مشورت درباره مسابقه
hooligan
U
مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
hooligans
U
مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
sack race
U
مسابقه دو درحالیکه پای مسابقه دهنده در کیسه پیچیده
tug of war
U
مسابقه طناب کشی مسابقه برای برتری یافتن
selling plater
U
اسب مسابقه قابل خرید پس از مسابقه
opener
U
مسابقه نخست ازدو مسابقه متوالی
seniors
U
مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
senior
U
مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
match play
U
مسابقه گلف بین دو نفر یا دوتیم مسابقه بولینگ بین دونفر
carts
U
دوچرخه
cart
U
دوچرخه
carting
U
دوچرخه
carted
U
دوچرخه
bike
U
دوچرخه
bicycles
U
دوچرخه
bicycle
دوچرخه
bikes
U
دوچرخه
handicaps
U
مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
handicap
U
مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
cartwright's shop
U
دوچرخه سازی
velocipede
U
دوچرخه پایی
cycle track
U
راه دوچرخه رو
motor-assisted pedal cycle
[British English]
U
دوچرخه موتوردار
tandem
U
دوچرخه دونفری
bicycle
U
دوچرخه پایی
two wheel tractor
U
تراکتور دوچرخه
hansoms
U
درشکه دوچرخه
push bikes
U
دوچرخه پایی
hansom
U
درشکه دوچرخه
folding bicycle
U
دوچرخه تاشو
push bike
U
دوچرخه پایی
cabriolet
U
درشکه دوچرخه
bicycles
U
دوچرخه پایی
handle bar
U
دسته دوچرخه
buglet
U
بوق دوچرخه
biker
U
دوچرخه سوار
bicyclist
U
دوچرخه سوار
bicycle pump
U
تلمبه دوچرخه
bicycle path
U
راه دوچرخه رو
bicycle kick
U
پای دوچرخه
caisson
U
ارابه دوچرخه
cyclist
U
دوچرخه سوار
cyclists
U
دوچرخه سوار
tandems
U
دوچرخه دونفری
full-suspension bike
U
دوچرخه کاملا معلق
motor cycle
U
دوچرخه موتوردار موتورسیکلت
wheelsman
U
دوچرخه سوار شراعبان
wheelman
U
دوچرخه سوار شراعبان
shay
U
درشکه دوچرخه دونفره
bikes
U
مخفف bicycle دوچرخه
bike
U
مخفف bicycle دوچرخه
to walk a bicycle
U
دوچرخه را با دست بردن
gearwheel
U
چرخ رکاب دوچرخه
stable
U
گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stables
U
گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
peloton
U
گروه دوچرخه سواران جادهای
fixie bicycle
[fixie , one-gear bike without brakes]
U
دوچرخه تک دنده
[با چرخ آزاد]
She wobbled on her bike.
U
او
[زن]
روی دوچرخه خود می لرزید.
motor paced
U
حرکت اتومبیل جلو دوچرخه
tilbury
U
درشکه روباز سبک دوچرخه
to hop on your bicycle
U
روی دوچرخه خود جهیدن
To dismount from a horse(bicycle).
U
از اسب ( دوچرخه وغیره ) پایین آمدن
It was wrong of you to take the bicycle .
U
کار غلطی کردی که دوچرخه را برداشتی
I bought the bicycle on impulse .
U
یکدفعه زد بکله ام واین دوچرخه راخریدم
ralliear
U
یکجور گردونه سبک دوچرخه وچهارنفری
trailers
U
یدک دوچرخه یاسه چرخه یاواگن
trailer
U
یدک دوچرخه یاسه چرخه یاواگن
ride
U
سواری
Woman sitting on the man
U
کیر سواری
riding
U
سواری
rides
U
سواری
driving
U
سواری
I'm saving up for a new bike.
U
من برای یک دوچرخه جدید صرفه جویی می کنم.
He fell off his bike and bruised his knee.
U
او
[مرد]
از دوچرخه افتاد و زانویش کوفته
[کبود]
شد.
fixed-gear bicycle
U
دوچرخه دنده ثابت
[بدون چرخ آزاد]
saddler
U
اسب سواری
roadsters
U
اسب سواری
surf
U
موج سواری
manege
U
اسب سواری
surf riding
U
موج سواری
troopers
U
اسب سواری
trooper
U
اسب سواری
surfriding
U
موج سواری
surfing
U
موج سواری
skim boarding
U
موج سواری
passenger car trailer
U
تریلرخودروی سواری
jumble
U
سواری کردن
hackney
U
اسب سواری
saddles
U
سواری کردن
saddled
U
سواری کردن
jumbled
U
سواری کردن
amaxophobia
U
سواری هراسی
jumbles
U
سواری کردن
saddle horse
U
اسب سواری
jockeying
U
اسب سواری
autos
U
ماشین سواری
passenger car
U
اتومبیل سواری
auto
U
ماشین سواری
motorcar
U
خودرو سواری
jumbling
U
سواری کردن
to take a drive
U
سواری کردن
top boot
U
چکمه سواری
to take a ride
U
سواری کردن
roadster
U
اسب سواری
horsemanship
U
اسب سواری
equitation
U
هنراسب سواری
hacking jackets
U
کت اسب سواری
saddle
U
سواری کردن
hacking jacket
U
کت اسب سواری
burn off
U
خسته کردن رقیب باگرفتن سرعت اولیه دوچرخه
nagged
U
اسب کوچک سواری
cavalcades
U
سواری گردش سواره
riding habit
U
جامه سواری زنانه
to give somebody a ride
U
به کسی سواری دادن
sailable
U
قابل سواری دردریا
motor road
U
جاده موتور سواری
joo choo seogi
U
ایستادن اسب سواری
jodhpur
U
شلوار چسبان سواری
habit
U
لباس سواری زنانه
outride
U
در سواری پیش افتادن از
hacking
U
اسب سواری تفریحی
to give somebody a lift
U
به کسی سواری دادن
cavalcade
U
سواری گردش سواره
harness horse
U
اسب سواری یا بارکش
to learn to ride
U
سواری یاد گرفتن
trooper
U
اسب سواری نظامی
nags
U
اسب کوچک سواری
drive
U
سواری کردن کوبیدن
habits
U
لباس سواری زنانه
nag
U
اسب کوچک سواری
manege
U
اموزشگاه اسب سواری
drive
U
رانش سواری دوندگی
surfmanship
U
مهارت در موج سواری
drives
U
سواری کردن کوبیدن
surfboards
U
تخته موج سواری
drives
U
رانش سواری دوندگی
equestrian
U
مربوط به اسب سواری
surfboard
U
تخته موج سواری
riding habits
U
جامه سواری زنانه
troopers
U
اسب سواری نظامی
dragway
U
مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
dragstrip
U
مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
dog cart
U
یکجورگردونه دوچرخه که کرسیهای ان پشت بپشت گذاشته شده وبرای
golf cart
U
گاری دوچرخه برای حمل وسایل بازیگران در زمین گلف
quadrangular meet
U
مسابقه شنای دورهای بین 4تیم مسابقه دورهای بین 4تیم با محاسبه مجموع امتیازهای فردی
malibu
U
تخته فایبرگلاس موج سواری
to get a ride with somebody
U
سواری گرفتن از کسی
[در خودرو]
windsurfer
U
تخته موج سواری با بادبان
stick
U
تخته موج سواری شلاق
windsurfers
U
تخته موج سواری با بادبان
windsurfing
U
موج سواری با تخته و بادبان
hotdogging board
U
تخته کوتاه موج سواری
to get a lift with somebody
U
سواری گرفتن از کسی
[در خودرو]
to get a lift from somebody
U
سواری گرفتن از کسی
[در خودرو]
freestyle
U
موج سواری بامانور ازاد
wake surfing
U
موج سواری بدنبال قایق
ride
[American E]
U
سواری
[گردشگری]
[خودرو رانی]
ap joo choom
U
ایستادن اسب سواری بجلو
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com