English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
ladder tournament U مسابقه برحسب مقام و قدرت بازیگر در جدول تقدم و تاخر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
primacy recency effect U اثر تقدم - تاخر
transposition U تقدم و تاخر جابجاشدگی
to marshal one's creditors U صورت بستانکاران خود را ازلحاظ تقدم و تاخر منظم کردن
seniors U مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
senior U مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
age group competition U مسابقه برحسب گروه سنی
standing U موقعیت تیم در جدول مسابقه ها
cup of coffeen U شرکت کوتاه بازیگر کم تجربه در مسابقه
top drawer U دارای مقام یا اهمیت عالی قدرت عالیه
stroke play U مسابقه گلف با محاسبه مجموع ضربههای یک بازیگر
three ball U مسابقه گلف بین سه بازیگر باسه گوی
weight for age race U مسابقه اسبها با وزنهای طبق جدول سنی
ice time U مجموع مدت بازی بازیگر دریک مسابقه یا در یک فصل
scale of weights U جدول وزنهایی که اسب مسابقه باید تحمل کند
caught with hand in the cookie jar <idiom> U مچ کسی را گرفتن [بخصوص در مورد سوء استفاده از موضع قدرت و مقام]
background processing U کار با حق تقدم پایین که وقتی اجرا میشود که دیگر کاری با حق تقدم از آن بیشتر موجود نباشد
at pleasure U برحسب دلخواه برحسب میل
migration U انتقال داده بین وسیله با تقدم بالا یا line-on با تقدم پایین یا line-off
foreground program U برنامهای که تقدم بالایی داشته و بنابر این بر برنامههای فعال جاری در یک سیستم کامپیوتری که ازروش چند برنامهای استفاده میکند تقدم دارد
send in U وارد کردن بازیگر به زمین فرستادن بازیگر به میدان
stacks U قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stack U قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stacked U قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
posteriority U تاخر
recency U تاخر
law of recency U قانون تاخر
manning table U جدول تعیین مشاغل جدول وفایف پرسنل
presumption of survivorship U فرض تاخر موت
double footed U بازیگر چپ پا- راست پا بازیگر با هردو پا
symbol table U جدول نمادها جدول نمادی
empowered U صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empower U صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowering U صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowers U صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
dive schedule U جدول حداکثر زمان و عمق استخر برای شیرجه جدول نشاندهنده عمق و زمان ماندن زیر اب غواص
skull practice U کلاس تعلیم فنون مسابقه جلسه مشورت درباره مسابقه
hooligans U مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
hooligan U مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
plate milling stand U مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
correction index U جدول تصحیح خطای توپ جدول تصحیح یا تصحیحات
spelling table U جدول کلمات تهجی رمزی جدول تهجی رمز
sack race U مسابقه دو درحالیکه پای مسابقه دهنده در کیسه پیچیده
tug of war U مسابقه طناب کشی مسابقه برای برتری یافتن
creativeness U قدرت خلاقه قدرت ابداع
dictatorship of proletariat U اصطلاحی است که بوسیله کارل مارکس برای توصیف مرحلهای از سوسیالیسم بکار برده شد .در این مرحله طبقه بورژوا یا سرمایه داران قدرت را از دست می دهند و کارگران قدرت را دراختیار می گیرند .
selling plater U اسب مسابقه قابل خرید پس از مسابقه
opener U مسابقه نخست ازدو مسابقه متوالی
queueing U فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queued U فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queues U فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queue U فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
countervailing power U قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
buckets U جاگذاشتن میلههای 2 و 4 و5 و 8 بولینگ از بازیگر راست دست و میلههای 3 و 5 و 6و 9 از بازیگر چپ دست
bucket U جاگذاشتن میلههای 2 و 4 و5 و 8 بولینگ از بازیگر راست دست و میلههای 3 و 5 و 6و 9 از بازیگر چپ دست
authoritarainism U نقطه مقابل اندیویدوالیسم و عبارت ازحکومتی است که در ان ازادی فردی به طور کامل تحت الشعاع قدرت دولت قرار گیرد. قدرت دولت معمولا در گروه کوچکی از پیشوایان متمرکز ومتجلی میشود
match play U مسابقه گلف بین دو نفر یا دوتیم مسابقه بولینگ بین دونفر
agreeably to U برحسب
incompliance with U برحسب
at the request of U برحسب
in terms of U برحسب
in accordance with U برحسب
in conformity with U برحسب
unitage U برحسب
tonnage U وزن برحسب تن
at choice U برحسب دلخواه
As the case may be . U برحسب مورد( آن)
outwardly U برحسب فاهر
incidentally <adv.> U برحسب اتفاق
random <adj.> U برحسب تصادف
stochastic <adj.> U برحسب تصادف
percentage U برحسب درصد
percentages U برحسب درصد
stochastical <adj.> U برحسب تصادف
accidentally <adv.> U برحسب اتفاق
accidently <adv.> U برحسب اتفاق
as it happens <adv.> U برحسب اتفاق
at random <adv.> U برحسب اتفاق
by accident <adv.> U برحسب اتفاق
by a coincidence <adv.> U برحسب اتفاق
by chance <adv.> U برحسب اتفاق
by happenstance <adv.> U برحسب اتفاق
by hazard <adv.> U برحسب اتفاق
coincidentally <adv.> U برحسب اتفاق
fortuitously <adv.> U برحسب اتفاق
incidental <adj.> U برحسب تصادف
pursuant to U مطابق برحسب
fortuitous <adj.> U برحسب تصادف
haphazard <adj.> U برحسب تصادف
haphazardly U برحسب تصادف
hit or miss U برحسب تصادف
to out ward seeming U برحسب فاهر
by usage U برحسب عادت
custom U برحسب عادت
to U برحسب مطابق
accidental <adj.> U برحسب تصادف
adventitious <adj.> U برحسب تصادف
contingent [accidental] <adj.> U برحسب تصادف
coincidental <adj.> U برحسب تصادف
casual [not planned] <adj.> U برحسب تصادف
gradient circuit U مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
radar discrimination U قدرت تجزیه و تحلیل هدفهای مختلف از روی صفحه رادار قدرت قرائت هدف از روی صفحه رادار
velocity U تندی برحسب زمان
milage U سنجش برحسب میل
velocities U تندی برحسب زمان
ritually U برحسب ایین وشعائر
compass bearing U موقعیت برحسب قطبنما
classis U تقسیم برحسب طبقه
tonnage U برحسب شماره تن بارگیر
happy go lucky U برحسب تصادف لاقید
tonnage U گنجایش کشتی برحسب تن
pounder U برحسب لیره کوبنده
cl U برحسب بار هر کامیون
fortuitously U برحسب اتفاق اتفاقا
by chance U برحسب اتفاق یاتصادف
mileage U سنجش برحسب میل
handicap U مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
handicaps U مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
precedency U حق تقدم
precession U تقدم
preemimence U تقدم
precedence U حق تقدم
precedence U تقدم
better hand U تقدم
preference U تقدم
rights of way U حق تقدم
right of priority U حق تقدم
right of way U تقدم
preferences U تقدم
right of way U حق تقدم
primacy U تقدم
antecedence U تقدم
anteriority U تقدم
priority U حق تقدم
priority U تقدم
leads U تقدم
priorities U حق تقدم
priorities U تقدم
lead U تقدم
priorship U تقدم
priorship U حق تقدم
preferment U حق تقدم
pas U حق تقدم
rights of way U تقدم
time cost curve U منحنی مخارج برحسب زمان
prioritising U برحسب ارجحیت ردهبندی کردن
prioritised U برحسب ارجحیت ردهبندی کردن
prioritises U برحسب ارجحیت ردهبندی کردن
transvaluation U سنجش ارزش برحسب معیارجدیدی
headings U حرکت برحسب قطب نما
hydrograph U منحنی ابگذری برحسب زمان
heading U حرکت برحسب قطب نما
per standard compass U برحسب قطب نمای استاندارد
prioritize U برحسب ارجحیت ردهبندی کردن
poundage U مقدار پولی برحسب لیره
pounder U وزن شده برحسب رطل
proration U توزیع برحسب مدت یانسبت
size distribution of income U توزیع درامد برحسب مقدار
prioritizing U برحسب ارجحیت ردهبندی کردن
prioritizes U برحسب ارجحیت ردهبندی کردن
prioritized U برحسب ارجحیت ردهبندی کردن
time priority U تقدم زمانی
precedence U ترتیب تقدم
law of primacy U قانون تقدم
to give place to U تقدم دادن
precedence U تقدم پیامها
burdened U فاقد حق تقدم
to give priority to U تقدم دادن به
valve lead U تقدم سوپاپ
urgent priority U تقدم حیاتی
urgent priority U تقدم فوری
priority intersection U تقدم باراهفرعی
to give preference to U تقدم دادن بر
emergency priority U تقدم فوری
lead U سرمشق تقدم
major road U راه با حق تقدم
emergency priority U تقدم اضطراری
priority of fires U تقدم اتشها
rating U ترتیب تقدم
pre existence U تقدم وجود
priority of check U تقدم کیش
precendence rules U قواعد تقدم
precession of the equinoxes U تقدم اعتدالین
ratings U ترتیب تقدم
preexistence U تقدم وجود
leads U سرمشق تقدم
embassage U مقام سفارت مقام ایلچی سفارت
candlepower U میزان شدت نور برحسب تعدادشمع
gauge pressure U فشار در عمق معین برحسب فشارسنج
seeds U رده بندی برحسب مهارت وقدرت
seed U رده بندی برحسب مهارت وقدرت
kilovoltage U نیروی برق برحسب هزار ولت
headings U سمت حرکت قایق برحسب قطبنما
heading U سمت حرکت قایق برحسب قطبنما
stable U گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stables U گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
rights of way U حق تقدم در عبوروسائط نقلیه
preexistent U دارای تقدم در وجود
system priorities U تقدم های سیستم
law of prior entry U قانون تقدم ورود
background U کار با حق تقدم پایین
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com