Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
overnight
U
مسابقهای که ثبت نام 27ساعت پیش از مسابقه پایان می یابد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
finish
U
پایان مسابقه
come off
U
پایان مسابقه
finishes
U
پایان مسابقه
finish yarn
U
نوار پایان مسابقه
wire
U
خط اغاز یا پایان مسابقه
wires
U
خط اغاز یا پایان مسابقه
finish tape
U
نوار پایان مسابقه
night-watchmen
U
توپزن پایان مسابقه کریکت
night-watchman
U
توپزن پایان مسابقه کریکت
night watchman
U
توپزن پایان مسابقه کریکت
guns
U
اتش زدن تپانچه برای پایان مسابقه یا اغازمسابقات
checkered flag
U
پرچم شطرنجی سفید و سیاه پایان مسابقه اتومبیلرانی
gun
U
اتش زدن تپانچه برای پایان مسابقه یا اغازمسابقات
declares
U
پذیرفتن شکست قبل از پایان مسابقه کشتی گیر دفاعی
outruns
U
منطقه توقف در پایان مسابقه اسکی پیروزی بر حریف ویژه
declaring
U
پذیرفتن شکست قبل از پایان مسابقه کشتی گیر دفاعی
declare
U
پذیرفتن شکست قبل از پایان مسابقه کشتی گیر دفاعی
outrunning
U
منطقه توقف در پایان مسابقه اسکی پیروزی بر حریف ویژه
outrun
U
منطقه توقف در پایان مسابقه اسکی پیروزی بر حریف ویژه
eol
U
پایان خط پرچمی که بیان کننده پایان یک خط داده میباشد
competitive
U
مسابقهای
competetive
U
مسابقهای
competitiveness
U
مسابقهای
sensei
U
مبارزه مسابقهای
panniers
U
سبد کبوترهای مسابقهای
pannier
U
سبد کبوترهای مسابقهای
drive
U
رانندگی ارابه مسابقهای
dragon
U
قایق مسابقهای 3 نفره
dragons
U
قایق مسابقهای 3 نفره
drives
U
رانندگی ارابه مسابقهای
terminate
U
پایان دادن پایان یافتن
terminated
U
پایان دادن پایان یافتن
terminates
U
پایان دادن پایان یافتن
to time a race
U
وقت مسابقهای را نگاه داشتن
handicap stake
U
مسابقهای که مبلغ شرطبندی از صاحبان اسبهاست
slugfest
U
مسابقهای که دران ضربات سنگین ردوبدل میشود
an out match
U
مسابقهای که بیرون از زمین بازی خانگی برپا کنند
skull practice
U
کلاس تعلیم فنون مسابقه جلسه مشورت درباره مسابقه
hooligan
U
مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
hooligans
U
مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
sack race
U
مسابقه دو درحالیکه پای مسابقه دهنده در کیسه پیچیده
tug of war
U
مسابقه طناب کشی مسابقه برای برتری یافتن
postal match
U
مسابقهای که در محل انجام میشود و نتیجه ان با پست نزد داوران ارسال می گردد
fish fag
U
زن بدزبان یابد دهان
selling plater
U
اسب مسابقه قابل خرید پس از مسابقه
opener
U
مسابقه نخست ازدو مسابقه متوالی
fast moving stock
U
موجودی که به سرعت کاهش می یابد
the old p should be continued
U
رویه پیش بایدادامه یابد
alternated
U
آنچه از یکی به دیگری تغییر می یابد
estate in reversion
U
هبهای که مدتی پس از انشاء تحقق یابد
alternates
U
آنچه از یکی به دیگری تغییر می یابد
alternate
U
آنچه از یکی به دیگری تغییر می یابد
CSLIP
U
نرخ ارسال داه افزایش می یابد
continuous
U
آنچه بدون توقف ادامه یابد
walkover
U
برد به سبب نداشتن حریف مسابقهای که فقط یک اسب بعلت حذف دیگر اسبها باقی مانده
walkovers
U
برد به سبب نداشتن حریف مسابقهای که فقط یک اسب بعلت حذف دیگر اسبها باقی مانده
ox fly
U
یکجور مگس که بزیرپوست گاو راه می یابد
pipelines
U
بنابراین سرعت اجرای برنامه افزایش می یابد
pipeline
U
بنابراین سرعت اجرای برنامه افزایش می یابد
senior
U
مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
seniors
U
مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
prosodemic
U
درباب ناخوشی ای که ازشخص به شخص دیگری انتقال می یابد
static economy
U
اقتصاد ساکن وضعیت اقتصادی یی که مدت زیادی دوام یابد
Appetite comes with eating.
<proverb>
U
با پیش رفت فعالیت تمایل افزایش می یابد.
[ضرب المثل]
match play
U
مسابقه گلف بین دو نفر یا دوتیم مسابقه بولینگ بین دونفر
special weight race
U
مسابقهای که تعیین وزن اضافی ارتباطی با جدول وزن نسبت به سن ندارد
post race
U
مسابقهای که صاحب اسب قبلا نام اسب را ثبت میکند
dynamically
U
ساختار سیستم مدیریت داده که میتواند تغییر کند یا تط بیق یابد
wash in
U
پیچش بال بطوریکه زاویه نصب ان بطرف نوک کاهش یابد
dynamic
U
ساختار سیستم مدیریت داده که میتواند تغییر کند یا تط بیق یابد
west coast computer faire
U
یک نمایشگاه تجاری بزرگ ریزکامپیوتر که سالانه درسان فرانسیسکو گشایش می یابد
hot rod
U
اتومبیل شکاری وسریع السیر اتومبیل مسابقهای
outdent
U
خطی از متن که نسبت به سایر خطوط یک پاراگراف بیشتر به سمت چپ بسط می یابد
rarefaction
U
جریان مافوق صوت درمجرای همگرا که در ان فشارکاهش یافته و سرعت شدیداافزایش یابد
prototypes
U
اولین مدل کاری وسیله یا برنامه که بعداگ آزمایش و تط بیق میشود تا بهبود یابد
prototype
U
اولین مدل کاری وسیله یا برنامه که بعداگ آزمایش و تط بیق میشود تا بهبود یابد
handicaps
U
مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
handicap
U
مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
venturi
U
کانال یامجرایی برای جریان سیال که در گلوگاه کمترین سطح مقطع را داشته و سپس مجدداافزایش می یابد
backward chaining
U
روشی برای استدلال که ازهدف مطلوب شروع و به سمت حقایق از قبل شناخته شده ادامه می یابد
stables
U
گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stable
U
گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
half life period
U
مدت زمان لازم برای فعالیت یک ماده رادیواکتیو است که به نصف مقدار اولیه خود کاهش یابد
i/o
U
فایلی که محتوای آن از رسانه ذخیره سازی به رسانه جانبی انتقال می یابد
average propensity to save
U
میل متوسط به پس انداز نسبتی از درامد که به پس انداز اختصاص می یابد
average propensity to consume
U
میل متوسط به مصرف نسبتی از درامد که به مصرف اختصاص می یابد
push pull
U
وابسته بدولوله الکترونی که جریان برق در انها دردوجهت متضاد جریان یابد
subscribers
U
1-شخصی که یک تلفن دارد.2-شخصی که مبلغی می پردازد تا به سرویس مثل BBS دستیابی یابد
subscriber
U
1-شخصی که یک تلفن دارد.2-شخصی که مبلغی می پردازد تا به سرویس مثل BBS دستیابی یابد
mercantilists
U
مرکانتیلیست ها اقتصاددانانی که معتقد بودندرفاه اقتصادی یک کشور دراثر بوجود امدن مازاد در ترازپرداختها و تراکم طلا وسایرفلزات گرانقیمت افزایش می یابد
optional claiming race
U
مسابقهای که صاحب اسب ازادی در فروش یا خودداری از فروش اسب دارد
expansion card
U
کارتی که به منظور نصب تراشه یا مدار اضافی به یک سیستم افزوده میشود تا این که قابلیت سیستم توسعه یابد
dragway
U
مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
dragstrip
U
مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
quadrangular meet
U
مسابقه شنای دورهای بین 4تیم مسابقه دورهای بین 4تیم با محاسبه مجموع امتیازهای فردی
mask design
U
اخرین مرحله از طراحی مدارمجتمع که به وسیله ان طرح مدار از طریق پوششهای چندگانه مربوط به لایههای گوناگون مدار مجتمع تحقق می یابد
slaloms
U
مسابقه مارپیچ قایقرانی مارپیچ کوچک اسکی مسابقه اسکی روی اب مارپیچ
slalom
U
مسابقه مارپیچ قایقرانی مارپیچ کوچک اسکی مسابقه اسکی روی اب مارپیچ
ice racing
U
مسابقه سرعت روی یخ مسابقه روی یخ
end all
U
پایان
windup
U
پایان
end line
U
خط پایان
finish line
U
خط پایان
abysm
U
بی پایان
out
<adv.>
U
پایان
to sit out
U
تا پایان
bourne
U
پایان
inconclusive
U
بی پایان
abysses
U
بی پایان
abyss
U
بی پایان
unbound
U
بی پایان
decapoda
U
ده پایان
cessation
U
پایان
ends
U
پایان
initiator terminator
U
پایان ده
ending
U
پایان
endings
U
پایان
finallist
U
پایان رس
termination
U
پایان
finishes
U
پایان
closes
U
پایان
closer
U
پایان
closest
U
پایان
close
U
پایان
point
U
پایان
incessant
U
پی در پی بی پایان
unfinished
U
بی پایان
unending
U
بی پایان
ended
U
پایان
end
U
پایان
hexapod
U
شش پایان
illimitable
U
بی پایان
illmitable
U
بی پایان
finis
U
پایان
endless
U
بی پایان
interminate
U
بی پایان
never ending
U
بی پایان
never-ending
U
بی پایان
finish
U
پایان
immortality
U
بی پایان
eternality
U
بی پایان
eternity
U
بی پایان
eternity
U
بی پایان
sempiternity
U
بی پایان
eternities
U
بی پایان
finality
U
پایان
conclusions
U
پایان
conclusion
U
پایان
issue
[outcome]
U
پایان
period
U
پایان
infinite time
U
بی پایان
periods
U
پایان
fruition
U
پایان
foreverness
U
بی پایان
aeon
U
بی پایان
limit
U
پایان
perpetuity
U
بی پایان
forever
U
بی پایان
end
U
پایان یک دور
unceasing
U
پایان ناپذیر
irredeemable
U
پایان ناپذیر
to turn out
U
به پایان رسیدن
godspeed
U
پایان انجام
year-end
U
پایان سال
harvest home
U
پایان درو
inexhaustibility
U
پایان نا پذیری
atrocious
U
با شرارت بی پایان
ended
U
پایان یک دور
finitude
U
پایان پذیری
over
U
پایان یافتن
gastropod
U
شکم پایان
get done with
U
به پایان رساندن
to get oven
U
به پایان رساندن
fineless
U
بی پایان کردن
get over
U
به پایان رساندن
termination
U
پایان یابی
wind up
U
پایان دادن
wind up
U
پایان یافتن
to go through with
U
به پایان رساندن
get through
U
به پایان رساندن
ends
U
پایان یک دور
over-
U
پایان یافتن
on side
U
پایان بازی
terminuse ad quem
U
نقطه پایان
sequels
U
نتیجه پایان
subjunction
U
افزایش در پایان
termination date
U
تاریخ پایان
terminable
U
پایان یافتنی
teleology
U
پایان شناسی
teleologist
U
پایان شناس
sequel
U
نتیجه پایان
surcease
U
پایان استراحت
past
U
پایان یافته
placing judge
U
داور خط پایان
eternal
U
بی پایان دائمی
sign off
U
پایان دادن به
ominscience
U
دانش بی پایان
omniscience
U
دانش بی پایان
interminableness
U
پایان ناپذیری
to see through
U
به پایان رساندن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com