Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 49 (1 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
they a his death to poison
U
مرگ اورا ازخوردن زهرمی دانند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to flinch the flagon
U
ازخوردن نوشابه خود داری کردن
grog blossom
U
جوش یاقرمزی روی بینی که ازخوردن نوشابه زیادپیدامیشود
her
U
اورا
they proclaimed him sovereign
U
جلوس اورا
he was sent to england
U
اورا فرستادندبانگلستان
out with him
U
اورا بیرون کنید
they intended to kill him
U
قصدکشتن اورا داشتند
they intended to kill him
U
میخواستند اورا بکشند
i had a great wish to see him
U
داشتم که اورا به بینم
They gave him a sound thrashing .
U
اورا کتک مفصلی زدند
I wI'll get (persuade)him to sign .
U
اورا حاضر بامضاء می کنم
He is called by this name.
U
اورا به این رسم می خوانند
He was not admitted to the university.
U
اورا به دانشگاه راه ندادند
We havent seen him for ages.
U
سالهاست اورا ندیده ایم
Such extravagances ruined him.
U
این ولخرجی ها اورا زمین زد
His path was strewn with flowers .
U
مقدم اورا گلباران کردند
I wish I could meet ( see ) her .
U
کاش می توانستم اورا ببینم
They consider him as an outsider .
U
اورا غریبه بحساب می آورند
I sent him on an errand.
U
اورا دنبال یک کاری فرستادم
he was ordained priest
U
اورا بسمت کشیش گماشتند
the instant i saw him
U
بمحض اینکه اورا دیدم
She was pretty when I saw her at close quarters .
U
از نزدیک که اورا دیدم خوشگه بود
Providence watches over him.
U
از عالم غیب اورا حفا ظت می کنند
I gave him a piece of my mind . I told him off. I gave him a good dressing down .
U
اورا شستم وگذاشتم کنار ( پر خاش )
he was engagedon probation
U
بعنوان کاراموزی اورا استخدام کردند
The referee put a boycott on him .
U
داور اورا از بازی محروم کرد
the police are on his track
U
مامورین شهربانی اورا دنبال می کنند
I reckoned him as my friend.
U
اورا دوست خود حساب می کردم
Leave her alone.
U
اورا تنها (بحال خود ) بگذار
dragon design
U
طرح اژدها
[در فرش های چین که مظهر قدرت امپراتور است. این طرح را به قرن شانزدهم میلادی نسبت داده و بعضی ریشه آن را کرمان می دانند.]
Everybody condemned his foolish behaviour .
U
همه رفتار نادرست اورا محکوم کردند
The bandits stripped him of all his belongines .
U
دزدهای سر گردنه ( راهزنان ) اورا لخت کردند
She loves him in spite lf sll his faults .
U
با وجود تمام عیبهایش اورا دوست دارد
the churach built him up
U
کلیسا اورا تربیت یا تهذیب اخلاق کرد
diver's mate
U
یار اب باز که اورا ازاب بالا می کشد
lamp
قندیل
[این نماد در اکثر فرش های محرابی از سقف محراب آویزان بوده و یا در متن فرش جلوه گر می باشد. عده ای استفاده از آن را نشانه اشائه نور خداومد می دانند.]
he should better to led than
U
باید اورا دلالت کرد زور فایده ندارد
she was her putative daughter
U
اورا دختری فرض میکرد مشهور بودکه وی دختراوست
To squash someone .
U
تو دهن کسی زدن ( اورا خاموش وخفه کردن )
palmette
U
گل شاه عباسی
[این گل در طرح ها ختائی نقش اصلی را دارد منسوب به طراحان دوره صفویه بوده و عده ای آن را شبیه نیلوفر آبی می دانند. بصورت پنج پر، هشت پر و دوازده پر به همراه برگ ها و گلبرگ ها است.]
that book will immortalize him
U
ان کتاب نام اورا تا جاویدان زنده نگاه خواهد داشت
to hold any one to ransom
U
کسیرا در توقیف نگاه داشتن تااینکه با دادن فدیه اورا ازادکنند
democratic comiteism
U
سیستم کمیتهای دمکراتیک اصطلاحی است که لنین وتروتسکی و سایر نویسندگان کمونیست برای کمیسیون بازیهای سیستم دممراتیک وضع کرده اند و این نحوه عمل را از نقاط ضعف و عیوب دمکراسی می دانند
antigone
U
دختری که همراه پدر نابینای خود به اتیکا رفت و تا زمان مرگ پدرش اورا خدمت کرد
Gohar carpet
U
فرش گوهر
[این فرش که توسط بافنده ای به همین نام از اهالی ارمنستان وسیه بافته شده از فرش های شاخص و کلیدی این منطقه محسوب شده و طرح آنرا مربوط به قره باغ می دانند.]
Khotan rug
U
فرش ختن
[این شهر در جنوب ترکستان چین واقع می باشد و سابقه سیصد ساله در فرش بافی دارد. اکثر لچک های ترنجی را منسوب به این منطقه می دانند و از پودهای پشمی و گاه نخ های زربفت در طرح ها استفاده می شود.]
retaining fee
U
وجهی که بطور مستمرپرداخت به وکیل پرداخت شودتا از خدمات حقوقی اومستمرا" استفاده شود یا اورا از قبول وکالت طرف مقابل بازدارند
they rejected his proposition
U
پیشنهاد وی را رد کگردن پیشنهاد اورا نپذیرفتند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com