English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 209 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
shopping centre [British] U مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
shopping center [American] U مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
retail park U مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
retail centre [British] U مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
retail shopping centre [British] U مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
strip mall U مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
shopping mall [American] U مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
mall U مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
commercial center [American] U مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
close price U دز خرید وفروش سهام حالتی را گویندکه قیمت خرید و فروش به هم خیلی نزدیک باشد
purchase request U درخواست خرید جنس تقاضای عقد پیمان خرید
field buying U خرید کردن در صحرا خرید محلی
medical assemblage U مرکز جمع اوری پزشکی مرکز تجمع بیماران
weather central U مرکز کنترل اوضاع جوی مرکز هواشناسی
centrifugal U با سیستم گریز از مرکز با نیروی گریزاز مرکز
provision center U مرکز تدارکات مرکز توزیع اماد
purchase price variance U سپرده اختلاف قیمت خرید سپرده تضمینی خرید
center mark U علامت مرکز نشانه مرکز
collision parameter U در محاسبه مدارات فاصله بین مرکز جاذبه یک میدان نیروی مرکزی از امتداد بردار سرعت جسم متحرک در بیشترین فاصله از مرکز ان
order U خرید سفارش خرید
whole blood center U مرکز کنترل و اهداء خون مرکز جمع اوری خون
army operations center U مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
battery control central U مرکز تلفن خودکار اتشبار مرکز کنترل خودکار
central purchase U خرید اماد به طور تمرکزی خرید اماد به طور یکجا
purchasing U خرید
underwrote U خرید
underwritten U خرید
underwriting U خرید
underwrites U خرید
underwrite U خرید
shopping U خرید
buy U خرید
procurement U خرید
bond servant U زر خرید
bondwoman U زن زر خرید
buys U خرید
purchased U خرید
purchase U خرید
buying U خرید
purchases U خرید
monopsony U انحصار خرید
purchasing office U قسمت خرید
purchase rate U نرخ خرید
regional purchase U خرید محلی
local purchase U خرید محلی
purchasing department U دفتر خرید
offer to purchase U پیشنهاد خرید
purchasing officer U مامور خرید
buying and selling U خرید و فروش
redemption U باز خرید
lump sum purchase U خرید کلی
monopolist U انحصار خرید
redemption yield U بازده خرید
purchasing office U دفتر خرید
local purchase U خرید از محل
purchase requisition U درخواست خرید
local procurement U خرید محلی
purchasing analyst U تحلیل گر خرید
purchasing patterns U الگوی خرید
acquisition authority U اجازه خرید
lump sum purchase U خرید یکجا
bulk buying U خرید فله
purchasing officer U مسئول خرید
rebuy U خرید مکرر
purchase notice agreements U قراردادهای خرید
bids U پیشنهاد خرید
buy U خرید کردن
buys U خرید کردن
bid U پیشنهاد خرید
purchase order U سفارش خرید
purchase order U دستور خرید
purchasing department U قسمت خرید
purchase notice agreements U پیمان خرید
achate U عقیق خرید
procurement cycle U دوره خرید
short covering U پیش خرید
purchasable U باب خرید
blanket buying U خرید کلی
to make a purchase U خرید کردن
bargain U خرید ارزان
open purchase U خرید ازاد
oniomania U جنون خرید
buying rate U نرخ خرید
buying price U قیمت خرید
nundination U خرید و فروش
buyers market U بازار خرید
buyer's market U بازار خرید
advance purchase U خرید سلف
purchasing power U توان خرید
business U خرید یا فروش
forward purchase U خرید سلف
forward purchase U پیش خرید
forward purchasing U پیش خرید
futures exchange U خرید اتی
shopping basket U سبد خرید
purchasing power U قدرت خرید
field buying U خرید در صحرا
corner U خرید یکجا
cornering U خرید یکجا
corners U خرید یکجا
counter purchase U خرید متقابل
real estate U خرید زمین
credit purchase U خرید نسیه
dealing U خرید و فروش
hire purchase U خرید اقساطی
dear bought U گران خرید
impulse buying U خرید بی مقدمه
coemption U خرید کل محصول
shopping cart U گاری خرید
businesses U خرید یا فروش
conditions of purchase U شرایط خرید
shopped U کارخانه خرید کردن
hedges U خرید و فروش تامینی
course of dealing U دوره مذاکرات خرید
course of dealing U دوره خرید و فروش
shops U کارخانه خرید کردن
handles U خرید و فروش کردن
duopsony U انحصار دو جانبه خرید
current purchasing power U قدرت خرید فعلی
handle U خرید و فروش کردن
overbuy U در خرید افراط کردن
off-market purchases U خرید در بیرون از بورس
the longs U پیش خرید کنندگان
blanket buying U خرید بصورت عمده
hedged U خرید و فروش تامینی
hedge U خرید و فروش تامینی
credit U خرید وفروش اعتباری
purchase ledger U دفتر بزرگ خرید
procurement lead time U زمان انجام خرید
crediting U خرید وفروش اعتباری
purchasing power parity U برابری قدرت خرید
bulk buying U خرید بصورت عمده
bulk buying U خرید درحجم زیاد
procuration U تحصیل چیزی خرید
procuance U تحصیل چیزی خرید
stock trading U خرید و فروش سهام
credits U خرید وفروش اعتباری
credited U خرید وفروش اعتباری
automated purchasing U خرید بصورت اتوماتیک
average purchase rate U نرخ متوسط خرید
shop U کارخانه خرید کردن
preclusive buying U خرید پیشگیری کننده
collaborative purchase U خرید با تشریک مساعی
purchase journal U دفتر روزنامه خرید
value for money U قدرت خرید پول
irredeemable U باز خرید نشدنی
income effect U تناسب خرید با درامد
institute of purchasing and supply U موسسه خرید و عرضه
real purchasing power U قدرت خرید واقعی
purchase U خرید خریداری کردن
real account U حساب خرید املاک
brokerage U کارمزد خرید سهام
furriery U خرید وفروش خز خزدوزی
on approval U خرید کالا به شرط
home trade U خرید وفروش داخلی
demands U تقاضای خرید کالا
demand U تقاضای خرید کالا
demanded U تقاضای خرید کالا
purchased U خرید خریداری کردن
offer to purchase U پیشنهاد جهت خرید
call option U خرید به شرط خیار
open indent U سفارش خرید باز
buy in advance U پیش خرید کردن
purchasing power of money U قدرت خرید پول
duopsony U انحصار دو قطبی خرید
Examine it first before buying. U قبل از خرید امتحانش کن
purchasing research U تحقیق در خصوص خرید
saleable U قابل خرید معاملهای
purchases U خرید خریداری کردن
salable U قابل خرید معاملهای
oligopsony U خرید نیمه انحصاری
hedging U خرید و فروش تامینی
open purchase U خرید از بازار ازاد
claimed U قرارداد رسمی خرید اسب
claims U قرارداد رسمی خرید اسب
circulating medium U وسیله انتقال قدرت خرید
ship broker U دلال خرید و فروش کشتی
claiming U قرارداد رسمی خرید اسب
preemptor U شریک دارای حق تقدم در خرید
boycotting U ازشرکت یا کشوری خرید نکردن
consumer credit U اعتباربرای خرید کالاهای مصرفی
contango U هزینههای دیرکرد خرید سهم
claim U قرارداد رسمی خرید اسب
package deal U مقاطعه در بست و خرید یکجا
package deals U مقاطعه در بست و خرید یکجا
regional purchase U خرید از داخل منطقه پادگانی
impulse buying U خرید بدون برنامه ریزی
shopping centre [British] U مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
boycott U ازشرکت یا کشوری خرید نکردن
boycotted U ازشرکت یا کشوری خرید نکردن
boycotts U ازشرکت یا کشوری خرید نکردن
i cannot a to buy that U استطاعت خرید انرا ندارم
futures market U بازار خرید و فروش سلف
shopping center [American] U مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
retail park U مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
commercial center [American] U مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
mall U مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
shopping mall [American] U مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
strip mall U مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
retail shopping centre [British] U مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
retail centre [British] U مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
offer to buy something U حاضر به خرید چیزی شدن
bargain U قرارداد معامله خرید ارزان
bargaining U قرارداد معامله خرید ارزان
bargains U قرارداد معامله خرید ارزان
indents U سفارش خرید از کشور بیگانه
indenting U سفارش خرید از کشور بیگانه
credit card U کارت یاورقه خرید نسیه
credit cards U کارت یاورقه خرید نسیه
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com