English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
rehabilitation training center U مرکز اموزش بازاموزی زندانیان جنگی دشمن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
disciplinary training center U مرکز اموزش زندانیان نظامی
prisoner of war cage U زندان زندانیان جنگی
concentration camps U بازداشتگاه زندانیان سیاسی یااسرای جنگی
concentration camp U بازداشتگاه زندانیان سیاسی یااسرای جنگی
education center U مرکز اموزش
school center U مرکز اموزش
training center U مرکز اموزش
reserve center U مرکز اموزش احتیاط
school U مرکز اموزش نظامی
schools U مرکز اموزش نظامی
carry ship U کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
trophy of war U غنیمت جنگی از دشمن
evader U گمشده جنگی در منطقه دشمن
orange forces U علامت نیروهای دشمن درتمرینات جنگی
farmgate type operations U رهبری اموزش و عملیات نیروی هوایی یک کشور تامرحله عملیات جنگی
action report U گزارش عملیات جنگی گزارش درگیری با دشمن
armory training U اموزش جنگ افزارداری اموزش اسلحه سازی
reconditioning training U اموزش تجدید مهارت اموزش توجیهی
retraining U بازاموزی
relearning U بازاموزی
refreshing course U دوره بازاموزی
retraining command U یکان بازاموزی
retraining U بازاموزی کردن
galls U حملات مکرر توام با تیراندازی به دشمن بستوه اوردن دشمن
gall U حملات مکرر توام با تیراندازی به دشمن بستوه اوردن دشمن
radio deception U گول زدن دشمن با بی سیم فریب رادیویی دشمن
to triumph over the enemy U برشکست دشمن شادی کردن بر دشمن پیروز شدن
radio countermeasures U اقدامات ضد فرستندههای دشمن پیشگیریهای ضد پخش رادیویی دشمن
escry U فریاد و غریو جنگی سردادن نعره جنگی
hit U اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
hits U اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
hitting U اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
enemy alien U طرفداران دشمن در خاک خودی هواداران دشمن
rejects U عقب زدن دشمن دور کردن دشمن
rejecting U عقب زدن دشمن دور کردن دشمن
rejected U عقب زدن دشمن دور کردن دشمن
reject U عقب زدن دشمن دور کردن دشمن
close-ups U نزدیک شدن به دشمن تقرب به دشمن
close with U اخذتماس با دشمن درگیر شدن با دشمن
close up U نزدیک شدن به دشمن تقرب به دشمن
close-up U نزدیک شدن به دشمن تقرب به دشمن
warship U کشتی جنگی ناو جنگی
battle drill U مشق جنگی تمرین جنگی
warships U کشتی جنگی ناو جنگی
medical assemblage U مرکز جمع اوری پزشکی مرکز تجمع بیماران
basic unit training U اموزش مقدماتی یکان اموزش مقدماتی واحد
advanced unit training U اموزش تکمیلی واحد اموزش تکمیلی یکان
penetration U نفوذ در جبهه دشمن داخل شدن درصفوف دشمن نفوذ در شبکه اطلاعات یااداری
jailer U زندانیان
jailor U زندانیان
gaolers U زندانیان
jailers U زندانیان
roll back U به عقب راندن تدریجی مواضع دفاعی دشمن در هم نوردیدن تدریجی دفاع دشمن
breaching U رخنه درمیدان مین رخنه نفوذی مواجه شدن با دشمن درگیری با دشمن
centrifugal U با سیستم گریز از مرکز با نیروی گریزاز مرکز
weather central U مرکز کنترل اوضاع جوی مرکز هواشناسی
cartel ship U کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
prison camps U اردوگاه زندانیان
prison camp U اردوگاه زندانیان
state prisoners U زندانیان سیاسی
prisoners of state U زندانیان سیاسی
hospitalized prisoners U زندانیان بستری در بیمارستان
work camp U محل کار زندانیان
provision center U مرکز تدارکات مرکز توزیع اماد
close in security U برقراری تامین در نزدیک شدن به دشمن تامین تقرب به دشمن
espionage U جاسوسی کردن کسب خبر از دشمن کردن مراقبت دشمن
shadower U یکان مامور تعاقب دشمن یکان اخذ تماس با دشمن
work farm U اردوی کار اجباری زندانیان
tipstaff U مامور مسئول زندانیان دردادگاه
patrol wagon U ماشین مخصوص حمل زندانیان
counter force U نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
parole U ازادی زندانیان واسرا بقید قول شرف
paroled U ازادی زندانیان واسرا بقید قول شرف
paroles U ازادی زندانیان واسرا بقید قول شرف
paroling U ازادی زندانیان واسرا بقید قول شرف
treadmills U چرخ افقی بزرگی که زندانیان ان را بحرکت دراورند
treadmill U چرخ افقی بزرگی که زندانیان ان را بحرکت دراورند
computer assisted instruction U اموزش به کمک کامپیوتر اموزش کامپیوتری دستورالعمل به کمک کامپیوتر
evasions U اجتناب از اسارت به دست دشمن اجتناب از دشمن گریز
evasion U اجتناب از اسارت به دست دشمن اجتناب از دشمن گریز
center mark U علامت مرکز نشانه مرکز
collision parameter U در محاسبه مدارات فاصله بین مرکز جاذبه یک میدان نیروی مرکزی از امتداد بردار سرعت جسم متحرک در بیشترین فاصله از مرکز ان
dead line U خطی که تجاوز ازان زندانیان نظامی رامحکوم به تیرباران فوری میکند
whole blood center U مرکز کنترل و اهداء خون مرکز جمع اوری خون
breached U سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breaches U سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
identification friendly or foe U سیستم تشخیص هواپیمای دوست و دشمن سیستم تشخیص دشمن توسط رادار
breach U سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
live fire U تیراندازی با تیر جنگی تیراندازی با فشنگ جنگی
The prisoners of the terrorist militia were detained under inhumane conditions. U زندانیان گروه شبه نظامی تروریستی در شرایط غیرانسانی بازداشت شده بودند.
disorganizes U به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
disorganises U به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
disorganising U به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
disorganize U به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
disorganizing U به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
disorganised U به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
hostile track U تعقیب هواپیمای دشمن ردگیری هواپیمای دشمن
battery control central U مرکز تلفن خودکار اتشبار مرکز کنترل خودکار
army operations center U مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
end on U سینه به سینه شدن با دشمن روبرو شدن با دشمن یاچیزی
approach march U راهپیمایی برای تقرب به دشمن راهپیمایی برای تماس با دشمن
out flank U دور زدن جناح دشمن احاطه کردن جناح دشمن احاطه جناحی کردن
repel U پس زدن دشمن عقب زدن دشمن
repelled U پس زدن دشمن عقب زدن دشمن
repels U پس زدن دشمن عقب زدن دشمن
repelling U پس زدن دشمن عقب زدن دشمن
bogies U تماس با هواپیمای دشمن هواپیمای دشمن هواپیمای ناشناس
bogeys U تماس با هواپیمای دشمن هواپیمای دشمن هواپیمای ناشناس
bogey U تماس با هواپیمای دشمن هواپیمای دشمن هواپیمای ناشناس
hunger strike U اعتصاب غذای زندانیان وغیره اعتصاب غذا
hunger strikes U اعتصاب غذای زندانیان وغیره اعتصاب غذا
instruction U اموزش
education U اموزش
tutorials U اموزش
tutorial U اموزش
lore U اموزش
instructions U اموزش
training U اموزش
hypnopedia U اموزش با هیپنوتیسم
teaching machine U ماشین اموزش
unit training U اموزش یکان
vocational education U اموزش حرفهای
training U اموزش دادن
technical teaching U اموزش فنی
reward training U اموزش با پاداش
moral education U اموزش اخلاقی
coeducation U اموزش مختلط
voluntary training U اموزش داوطلبانه
higher education U اموزش عالی
technical education U اموزش فنی
unit training U اموزش یکانی
formal education U اموزش رسمی
concurrent training U اموزش همزمان
training circular U نشریه اموزش
training cycle U مرحله اموزش
annual training U اموزش سالیانه
computerized instruction U اموزش کامپیوتری
mass education U اموزش جمعی
compulsory education U اموزش اجباری
training program U برنامه اموزش
general education U اموزش عمومی
transfer of training U انتقال اموزش
military training U اموزش نظامی
secondary education U اموزش متوسطه
mass education U اموزش همگانی
bowel training U اموزش دفع
educability U اموزش پذیری
program of instruction U برنامه اموزش
programmed instruction U اموزش برنامهای
job training U اموزش شغلی
reeducation U باز اموزش
trains U اموزش دادن
curriculum U اموزش برنامه
trained U اموزش دادن
religious instruction U اموزش دینی
professional education U اموزش تخصصی
curriculums U اموزش برنامه
sex education U اموزش جنسی
basic training U اموزش مقدماتی
personnel training U اموزش کارکنان
life long education U اموزش مداوم
learning curve U منحنی اموزش
elementary education U اموزش ابتدایی
educable U اموزش پذیر
primary education U اموزش ابتدایی
integrated training U اموزش توام
informal education U اموزش غیررسمی
train U اموزش دادن
education U اموزش و پرورش
tutoring U اموزش تک شاگردی
remedial instruction U اموزش ترمیمی
individualized instruction U اموزش انفرادی
armistise U متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
pamphlets U نشریه اموزش و فنی
refresher course U دوره اموزش یک ماهه
pamphlet U نشریه اموزش و فنی
pedagogical U وابسته بعلم اموزش
discovery teaching method U روش اموزش اکتشافی
formal discipline U اموزش صورت گرا
educational U مربوط به اموزش و پرورش
combat development U پیشرفت اموزش رزمی
advanced individual training U اموزش تکمیلی انفرادی
code training set U دستگاه اموزش مرس
active duty for training U اموزش زیر پرچم
special education U اموزش و پرورش استثنایی
basic combat training U اموزش رزم مقدماتی
in serving training U اموزش ضمن خدمت
educationists U متخصص اموزش و پرورش
coeducation U اموزش وپرورش مختلط
educationists U کارشناس اموزش و پرورش
pedagogic U وابسته به اموزش وپرورش
comparative education U اموزش و پرورش تطبیقی
educationist U کارشناس اموزش و پرورش
educationalist U کارشناس اموزش و پرورش
nonformal education U اموزش غیر رسمی
cbt U اموزش بر پایه کامپیوتر
audio visual U اموزش سمعی وبصری
refresher courses U دوره اموزش یک ماهه
project method U روش اموزش طرحی
on the job training U اموزش ضمن کار
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com