Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
dressing
U
مرهم گذاری وزخم بندی مرهم
dressings
U
مرهم گذاری وزخم بندی مرهم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
spatula
U
مرهم کش کاردک مخصوص پهن کردن و مالیدن مرهم روی پارچه و زخم و غیره
spatulas
U
مرهم کش کاردک مخصوص پهن کردن و مالیدن مرهم روی پارچه و زخم و غیره
inunction
U
مرهم گذاری
iatraliptics
U
مرهم گذاری
unction
U
مرهم گذاری تدهین
oils
U
مرهم
oiling
U
مرهم
oil
U
مرهم
balmier
U
مرهم
balmy
U
مرهم
salve
U
مرهم
unguent
U
مرهم
balmiest
U
مرهم
ointments
U
مرهم
ointment
U
مرهم
demulcent
U
مرهم
balm
U
مرهم
spatule
U
مرهم کش
inunction
U
مرهم
cerate
U
مرهم
balms
U
مرهم
spathulate
U
شبیه مرهم کش
cold cream
U
یکجور مرهم
salvers
U
مرهم گذار
salver
U
مرهم گذار
unction
U
مرهم مداهنه
spatulate
U
شبیه مرهم کش
opodeldoc
U
مرهم صابونی
chrism
U
مرهم تدهین
opodeldoc
U
مرهم کافوری
basilicon
U
مرهم باسلیقون
basilic ointment
U
مرهم باسلیقون
salve
U
مرهم تسکین دهنده
deranyement
U
اختلال مرهم زنی
carron oil
U
مرهم روغن برزک
liniment
U
مرهم رقیق روغن مالش
the doctor ordered an ointment
U
پزشک مرهم تجویز کرد
liniments
U
مرهم رقیق روغن مالش
balmiest
U
دارای خاصیت مرهم خنک کننده
balmy
U
دارای خاصیت مرهم خنک کننده
balmier
U
دارای خاصیت مرهم خنک کننده
gallipot
U
پیاله کوچک مخصوص مرهم و دارو
dressing station
U
درمانگاه کمکهای اولیه وزخم بندی
stockinet
U
پارچه کشباف مخصوص لباس کودکان وزخم بندی
stockinette
U
پارچه کشباف مخصوص لباس کودکان وزخم بندی
management coding
U
سیستم کد بندی و علامت گذاری کالاها و ذخایر از نظرمدیریت توزیع
stripped
U
علامت گذاری شده بسته بندی شده
compartment marking
U
سیستم شماره گذاری اطاق بار هواپیما تقسیم بندی اطاق بار
neuritis
U
التهاب یا اماس وزخم عصبی که دردناک است وسبب ناراحتی عصبی وگاهی فلج میگردد
scarry
U
دارای نشان داغ یا نشان جراحت وزخم
weather board
U
تخته گذاری کردن تخته بندی کردن
residential investments
U
سرمایه گذاری مسکن سرمایه گذاری به شکل خانههای مسکونی
acceleration principle
U
یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
desired investment
U
سرمایه گذاری مطلوب سرمایه گذاری مورد نظر
overcapitalization
U
سرمایه گذاری بیش ازحد سرمایه گذاری افراطی
punctuation marks
U
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
punctuation mark
U
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
cooperative scorer
U
بهره گیرنده از روش سرمایه گذاری مشترک استفاده کننده از سرمایه گذاری مشترک
evaluation rating
U
درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت
unintended investment
U
سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
word warp
U
فرمت بندی مجدد پس از حذف ها و اصلاحات ویژگی که درصورت جانگرفتن یک کلمه درخط اصلی ان را به ابتدای خط بعدی می برد سطر بندی
ratings
U
طبقه بندی کردن درجه بندی
carpet classification
U
طبقه بندی
[درجه بندی]
فرش
rating
U
طبقه بندی کردن درجه بندی
public
U
روش رمز گذاری داده که از یک کلید برای رمز گذاری و کلید دیگر برای رمز گشایی استفاده میکند
telescopic
U
دستگاه شکسته بندی تلسکوپیک چوبهای شکسته بندی مربوط به دوربین تلسکوپی یادستگاه نشانه روی
packaging
U
ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
defense classification
U
طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
wording
U
جمله بندی کلمه بندی
laggin
U
اب بندی کردن اب بندی ناوها
classification
U
طبقه بندی رده بندی
lineaments
U
طرح بندی صورت بندی
classifications
U
طبقه بندی رده بندی
lineament
U
طرح بندی صورت بندی
regrade
U
تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
downgrade
U
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrading
U
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrades
U
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgraded
U
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
fuze
U
ماسوره گذاری کردن چاشنی مواد منفجره چاشنی چاشنی گذاری کردن
fuzing
U
چاشنی گذاری چاشنی گذاری کردن
gift wrap
U
بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
declassification
U
از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
security classification
U
طبقه بندی منطقه تامینی طبقه بندی حفافتی
line astern
U
صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
black designation
U
علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
transparent
U
نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
transparently
U
نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
group
U
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grades
U
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
groups
U
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grade
U
درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
grades
U
درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
grade
U
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
insulation testing apparatus
U
دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
unitized load
U
بار بسته بندی شده یا باردست چین شده بار تقسیم بندی شده
indention
U
تو گذاری
lineation
U
خط گذاری
coding
U
کد گذاری
masking
U
نقاب گذاری
demomination
U
نام گذاری
exposures
U
درمعرض گذاری
invest
U
سرمایه گذاری
petarder
U
مامورخرج گذاری پل
puncuation
U
نقطه گذاری
enterprises
U
سرمایه گذاری
enterprise
U
سرمایه گذاری
prochronism
U
جلوترتاریخ گذاری
tubing
U
لوله گذاری
pointing
U
نقطه گذاری
finance
U
سرمایه گذاری
prefixture
U
سرواژه گذاری
casing
U
لوله گذاری
casings
U
لوله گذاری
dimensioning
U
اندازه گذاری
investing
U
سرمایه گذاری
disposure
U
درمعرض گذاری
punctuation
U
نقطه گذاری
invested
U
سرمایه گذاری
prefixion
U
جلو گذاری
prefixion
U
سرواژه گذاری
collocation
U
باهم گذاری
prefixture
U
پیش گذاری
exposure
U
درمعرض گذاری
edgings
U
لبه گذاری
wicking
U
فتیله گذاری
prefixion
U
پیش گذاری
undervaluation
U
کم ارزش گذاری
prefixture
U
جلو گذاری
invests
U
سرمایه گذاری
nomography
U
فن قانون گذاری
sedimentation
U
لایه گذاری
denomination
U
نام گذاری
lable
U
جهت گذاری
encoding
U
رمز گذاری
loading
U
بار گذاری
marking
U
علامت گذاری
markings
U
علامت گذاری
mark
U
علامت گذاری
marks
U
علامت گذاری
minelaying
U
مین گذاری
load
U
فشنگ گذاری
loads
U
فشنگ گذاری
denominations
U
نام گذاری
limit of load
U
حد بار گذاری
sedimentation
U
رسوب گذاری
devising
U
ارث گذاری
devises
U
ارث گذاری
devised
U
ارث گذاری
devise
U
ارث گذاری
demarcation
U
علامت گذاری
lodgment
U
ودیعه گذاری
lodgement
U
ودیعه گذاری
sequencing
U
ترتیب گذاری
signallzation
U
علامت گذاری
mark sensing
U
نشان گذاری
interposition
U
پا میان گذاری
preterition
U
فرو گذاری
structuralization
U
بنیان گذاری
discrimination
U
فرق گذاری
synthesizing
U
هم گذاری کردن
fillings
U
لایی گذاری
synthesizes
U
هم گذاری کردن
synthesized
U
هم گذاری کردن
synthesize
U
هم گذاری کردن
synthesising
U
هم گذاری کردن
synthesises
U
هم گذاری کردن
synthesised
U
هم گذاری کردن
filling
U
لایی گذاری
insulation
U
عایق گذاری
ingravescence
U
رو بشدت گذاری
hyphenation
U
خط تیره گذاری
imposition of hands
U
دست گذاری
financed
U
سرمایه گذاری
finances
U
سرمایه گذاری
juxtaposition
U
پهلوی هم گذاری
financing
U
سرمایه گذاری
earmarking
U
علامت گذاری
idegraphy
U
نشان گذاری
hypothecation
U
رهن گذاری
scale factor
U
مقیاس گذاری
nomenclauture
U
نام گذاری
hypothecation
U
گرو گذاری
nomographer
U
قانون گذاری
piping
U
لوله گذاری
indentation
U
دندانه گذاری
scoring
U
نمره گذاری
synthesis
U
هم گذاری اختلاط
indentations
U
دندانه گذاری
numbering
U
شماره گذاری
syntheses
U
هم گذاری اختلاط
nomination
U
نام گذاری
lettering
U
حروف گذاری
policy making
U
سیاست گذاری
pricing
U
قیمت گذاری
policy-making
U
سیاست گذاری
weft insertion
U
پود گذاری
setting
U
کار گذاری
settings
U
کار گذاری
coding
U
کد گذاری چیزی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com