Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 76 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
phoenix
U
مرغ افسانهای منحصر بفرد عنقا
phoenixes
U
مرغ افسانهای منحصر بفرد عنقا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
individual
U
منحصر بفرد متعلق بفرد
individuals
U
منحصر بفرد متعلق بفرد
particular
U
تک منحصر بفرد
uniquely
U
منحصر بفرد
sole
U
منحصر بفرد
unique
U
منحصر بفرد
soles
U
منحصر بفرد
single value
U
ارزش منحصر بفرد
sole agent
U
نماینده منحصر بفرد
sole offspring
U
فرزند منحصر بفرد
sole representative
U
نماینده منحصر بفرد
suigeneris
U
اختصاصی منحصر بفرد
exclusive
U
منحصر بفرد گران
unique solution
U
راه حل منحصر بفرد
unique solution
U
جواب منحصر بفرد
singleton
U
یک سطرشعر یا بند منحصر بفرد
monotypic
U
دارای نوع منحصر بفرد
handler
U
برنامهای با یک کار منحصر بفرد که کنترل یک ورودی
handlers
U
برنامهای با یک کار منحصر بفرد که کنترل یک ورودی
phoenicis
U
عنقا
the secular bird
U
عنقا
phoenixes
U
عنقا
phoenix
U
عنقا
griffon
U
عنقا اشتر
fabulous
U
افسانهای
storybook
U
افسانهای
legendary
U
افسانهای
fictional
U
افسانهای
fictive
U
ساختگی افسانهای
ballads
U
شعر افسانهای
ballad
U
شعر افسانهای
excalibur
U
شمشیرارتورپادشاه افسانهای انگلیس
dido
U
ملکه افسانهای کارتاژ
cockatrice
U
نوعی مار افسانهای
incredible
U
غیرقابل قبول افسانهای
siegfried
U
پهلوان افسانهای المان
kraken
U
اژدهای دریایی افسانهای اسکاندیناوی
basilisk
U
اژدهای افسانهای بالدار سوسمارامریکایی
acheron
U
رودخانهء افسانهای در عالم اسفل
wyvern
U
اژدهای افسانهای بالدار دوپا
unicorn
U
جانور افسانهای دارای یک شاخ
unicorns
U
جانور افسانهای دارای یک شاخ
halcyon
U
مرغ افسانهای که دریا راارام میکند
thunderbird
U
الاگزنه استرالیایی مرغ افسانهای موجد رعدوبرق
centaur
U
حیوان افسانهای با بالاتنه انسان وپایین تنه اسب قنطورس
centaurs
U
حیوان افسانهای با بالاتنه انسان وپایین تنه اسب قنطورس
ones
U
منحصر
straightlaced
U
منحصر
limited
U
منحصر
straitlaced
U
منحصر
limitary
U
منحصر
one
U
منحصر
singularity
U
منحصر بفردی
nonpar
<adj.>
U
منحصر بفردی
exclusive
U
منحصر به فرد
singular
U
منحصر بفردی
limit
U
منحصر کردن
sole owner
U
مالک منحصر
elements
U
یک عنصر منحصر به فرد داده در آرایه
He's one of a kind.
U
او
[مرد]
آدمی منحصر به فرد است.
element
U
یک عنصر منحصر به فرد داده در آرایه
cyclone
U
منطقهای با فشار بارومتری کم و گردبادهای منحصر به فرد
cyclones
U
منطقهای با فشار بارومتری کم و گردبادهای منحصر به فرد
current expenditure
U
هزینهای که فایده ان منحصر به یک دوره مالی باشد
sea horse
U
موجود افسانهای که نصف بدنش اسب ونصف دیگرش ماهی بوده گراز ماهی
curie point
U
دمای بحرانی منحصر به فردبرای هر ماده که بالاتر از ان مواد فرومانیتیک خاصیت مغناطیسی دائم یاموقت خودرا ازدست میدهند
restrict
U
منحصر کردن دچار تضییقات کردن
restricts
U
منحصر کردن دچار تضییقات کردن
restricting
U
منحصر کردن دچار تضییقات کردن
confining
U
محدود کردن منحصر کردن
confine
U
محدود کردن منحصر کردن
primary key
[کلید اصلی، همچنین کلید اولیه نامیده می شود، یک کلید در یک پایگاه داده رابطه ای است که منحصر به فرد برای هر رکورد است.]
unique
U
فرد منحصر به فرد
uniquely
U
فرد منحصر به فرد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com