Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
tropopause
U
مرز مشترک بین تروپوسفر واستراتوسفر که تغییرات ناگهانی میزان افت ازخصوصیات بارز ان است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
rates
U
میزان مهارت شدت تغییرات
rate
U
میزان مهارت شدت تغییرات
critical raynold's number
U
عددی رینولدی که در ان تغییرات قابل توجهی از قبیل تبدیل جریان اشفته یا کاهش ناگهانی پسا صورت میگیرد
troposhere
U
کره دگرگونی تروپوسفر
troposphere
U
لایه تروپوسفر هوا
acceleration principle
U
یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
dominant gene
U
ژن بارز
manifest
U
بارز
manifesting
U
بارز
manifests
U
بارز
dominant
U
بارز
manifested
U
بارز
salience
U
بارز بودن
typical
U
سرمشق بارز
sensible
U
مشهود بارز
typical
U
یک نمونه بارز
common divisor
U
مقسوم علیه مشترک بخشیاب مشترک
joint venture
U
سرمایه گذاری مشترک تجارت مشترک
ambivalence
U
توجه ناگهانی و دلسردی ناگهانی نسبت بشخص یاچیزی
nose dive
U
شیرجه ناگهانی در هواپیما تنزل ناگهانی قیمت
flurries
U
اشفتن طوفان ناگهانی باریدن ناگهانی
flurry
U
اشفتن طوفان ناگهانی باریدن ناگهانی
availability
U
میزان در دسترس بودن میزان امادگی زمان تعمیرناو
bond albedo
U
نسبت میزان نور بازتابش شده به میزان نوربرخوردکرده
subscriber
U
مشترک روزنامه وغیره مشترک
subscribers
U
مشترک روزنامه وغیره مشترک
joint
U
نیروهای مشترک عملیات مشترک
The Catholic Church springs
[comes]
to mind as an obvious example.
U
کلیسای کاتولیک به عنوان یک نمونه بارز به ذهن می آید.
surged
U
یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
surge
U
یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
surges
U
یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
spurts
U
جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
spurting
U
جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
spurted
U
جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
spurt
U
جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
tropopause
U
منطقه چاه هوایی جوی بین استراتوسفر و تروپوسفر منطقه سکته هوایی
cooperative scorer
U
بهره گیرنده از روش سرمایه گذاری مشترک استفاده کننده از سرمایه گذاری مشترک
tunes
U
میزان کردن میزان کردن الت موسیقی یارادیو وغیره
tune
U
میزان کردن میزان کردن الت موسیقی یارادیو وغیره
self adjusting
U
بخودی خود میزان شونده خود میزان
isobath
U
خطوط میزان منحنی نقشه عمق نما خطوط میزان عمق
auxiliary contours
U
خطوط میزان منحنی واسطه خطوط میزان منحنی تکمیلی
variations
U
تغییرات
transaction code
U
کد تغییرات
oscilliations
U
تغییرات
variation
U
تغییرات
calculation variation
U
انالیز تغییرات
rate of changes
U
نرخ تغییرات
seasonal variations
U
تغییرات فصلی
incrementally
U
تغییرات پلهای
quantitative changes
U
تغییرات کمی
deflection shift
U
تغییرات انحراف
chance variations
U
تغییرات تصادفی
flux and reflux
U
تغییرات زمانه
f. and reflux
U
تغییرات روزگار
social changes
U
تغییرات اجتماعی
depth varies
U
عمق تغییرات
coefficient of variation
U
ضریب تغییرات
technological changes
U
تغییرات فنی
transaction file
U
فایل تغییرات
taste changes
U
تغییرات سلیقه
qualitative changes
U
تغییرات کیفی
physical change
U
تغییرات فیزیکی
adiabetic changes
U
تغییرات ادیابتیک
range
U
دامه تغییرات
ranges
U
دامنه تغییرات
ranges
U
دامه تغییرات
range
U
دامنه تغییرات
flux
U
تغییرات پی در پی جریان
calculus of variations
U
حساب تغییرات
lateral shifts
U
تغییرات جانبی
lateral shifts
U
تغییرات عرضی
tolerance
U
دامنه تغییرات
ranged
U
دامنه تغییرات
output variability
U
تغییرات تولید
ranged
U
دامه تغییرات
tolerances
U
دامنه تغییرات
isothermal change
U
تغییرات هم دما
touch up
<idiom>
U
اصلاح کردن تغییرات
innovate
U
تغییرات واصلاحاتی دادن در
wind shear
U
تغییرات سمتی باد
variational calculus
U
حساب تغییرات
[ریاضی]
calculus of variations
U
حساب تغییرات
[ریاضی]
revolutionize
U
تغییرات اساسی دادن
revolutionising
U
تغییرات اساسی دادن
revolutionises
U
تغییرات اساسی دادن
revolutionised
U
تغییرات اساسی دادن
revolutionized
U
تغییرات اساسی دادن
innovates
U
تغییرات واصلاحاتی دادن در
innovated
U
تغییرات واصلاحاتی دادن در
revolutionizes
U
تغییرات اساسی دادن
calculus of variations
U
حسابان تغییرات
[ریاضی]
parabolic variation
U
تغییرات سهمی شکل
minimal changes method
U
روش کمترین تغییرات
cataplasia
U
تغییرات قهقهرایی در سلول
innovating
U
تغییرات واصلاحاتی دادن در
electrodermal changes
U
تغییرات برقی پوست
aspect change
U
تغییرات منظری هدف
flux
U
گداز تغییرات پی درپی
go through changes
<idiom>
U
گرفتار تغییرات شدن
revolutionizing
U
تغییرات اساسی دادن
modular range
U
دامنه تغییرات مدول
variational calculus
U
حسابان تغییرات
[ریاضی]
Fundamental ( radical) changes.
U
تغییرات اساسی وعمده
crawling peg
U
تغییرات جزئی در نرخ ارز
apraxic
U
وابسته به تغییرات بافتی مغز
meteoropathy
U
حساسیت به تغییرات هوا
[پزشکی]
tolerance
U
حد تغییرات اختلاف قابل اغماض
military pay order
U
جدول تغییرات حقوقی پرسنل
goechemical
U
وابسته به تغییرات شیمیایی زمین
atmosphere related syndrome
[ARS]
U
حساسیت به تغییرات هوا
[پزشکی]
aeromancy
U
پیش بینی تغییرات هوا
sounding rocket
U
موشک اکتشاف تغییرات جوی
apractic
U
وابسته به تغییرات بافتی مغز
stenothermy
U
کم مقاومتی در مقابل تغییرات حرارت
total differential
U
تغییرات کلی ممکنه در یک متغیر
tolerances
U
حد تغییرات اختلاف قابل اغماض
commutator riple
U
تغییرات جزئی ناشی از یکسوکردن جریان
distortion
U
تغییرات ناخواسته شکل یک جسم یا یک سازه
distortions
U
تغییرات ناخواسته شکل یک جسم یا یک سازه
landform
U
تغییرات سطح زمین در اثرعوامل طبیعی
beat
U
تغییرات شدت صوت در اثرتداخل ضربان
unprotected
U
که قابل تغییرات و محافظت شده نیست
unilinear
U
دارای تغییرات مسلسل از اغاز تا پایان
beats
U
تغییرات شدت صوت در اثرتداخل ضربان
daily range of soil temperature
U
دامنه تغییرات حرارت روزانه خاک
actinogram
U
ثبت تغییرات نیروی اشعهء خورشید
journals
U
لیست تغییرات یا بهنگام سازی ها در فایل
analog
U
ی از تغییرات در یک سیگنال ممتد ارسال میشود
angular variability
U
تغییرات زاویهای حرکت باد یامسیر ان
journal
U
لیست تغییرات یا بهنگام سازی ها در فایل
cif&e
U
هزینه حمل و تغییرات نرخ ارز
sensitive
U
آنچه حتی تغییرات کوچک را هم احساس میکند
stand pat
<idiom>
U
ازموقعیت راضی بودن وخواستار تغییرات نبودن
reshuffle
U
تجدید سازمان کردن تغییرات سازمانی دادن
reshuffled
U
تجدید سازمان کردن تغییرات سازمانی دادن
reshuffles
U
تجدید سازمان کردن تغییرات سازمانی دادن
reshuffling
U
تجدید سازمان کردن تغییرات سازمانی دادن
charactristic velocity
U
مجموع تغییرات سرعت درمسیر یک ماموریت فضایی
new broom sweeps clean
<idiom>
U
شخص تازهای موجب تغییرات زیادی شود
eustatic
U
مربوط به تغییرات سطح دریادر سرتاسر جهان
depth contour
U
خطوط میزان منحنی عمق میزان منحنی عمق اب
dynamically
U
ن ترین مسیر داده از بین تغییرات در زمان اتصال
set in
<idiom>
U
تغییرات آب وهوا شروع وممکنه ادامه داشته باشد
variation
U
اختلاف سمت یا محل ترکش گلوله تغییرات سمتی
baseline document
U
سندی که یک مرجع برای تغییرات یک سیستم کامپیوتری میباشد
center of gravity envelope
U
تصویر نموداری محدوده عقب و جلوی تغییرات مجازگرانیگاه
variations
U
اختلاف سمت یا محل ترکش گلوله تغییرات سمتی
What effect do you think the changes will have on you?
U
فکر می کنید تغییرات چه تاثیری بر شما داشته باشد؟
dynamic
U
ن ترین مسیر داده از بین تغییرات در زمان اتصال
amplidyne
U
ژنراتور دی سی که ولتاژخروجی ان با تغییرات تحریک میدان متناسب است
mutatis mutandis
U
عبارت لاتینی به معنی تغییرات لازم را انجام دادن
actinograph
U
دستگاهی که تغییرات نیروی اشعهء خورشید را ثبت میکند
meiosis
U
تغییرات متوالی هسته که منتهی به تشکیل سلول جدیدمیگردد
joint
U
مشترک
intercommon
U
حق مشترک
subscriber
U
مشترک
senses
U
حس مشترک
participants
U
مشترک
sense
U
حس مشترک
party lines
U
خط مشترک
sensed
U
حس مشترک
held in common
U
مشترک
party line
U
خط مشترک
subscriber's line
U
خط مشترک
participant
U
مشترک
subscribers
U
مشترک
commonality
U
مشترک
commonest
U
مشترک
commonalities
U
مشترک
common
U
مشترک
commoners
U
مشترک
common user
U
مشترک
conjoint
U
مشترک
eurytopic
U
دارای قدرت تحمل زیاد نسبت به تغییرات عوامل محیط
stocker
U
اتومبیل مسافرتی بدون تغییریا تغییرات جزئی برای مسابقه
indirect speech
U
گفته کسی که تغییرات دستوری دران داده نقل کنند
induced investment
U
سرمایه گذاری که پاسخگوی تغییرات و تحولات درامد ملی باشد
stenotherm
U
موجود غیر مقاون در مقابل تغییرات شدید درجه حرارت
baud rate
U
اندازه گیری تعداد تغییرات سیگنال ارسال شده در ثانیه
How do you think the changes will affect you?
U
فکر می کنید تغییرات چگونه بر زندگی شما تاثیر بگذارد؟
baud
U
اندازه گیری تعداد تغییرات سیگنال ارسال شده در ثانیه
line termination circuit
U
اتصال مشترک
joint account
U
حساب مشترک
common fraction
U
مخرج مشترک
co-operation
U
همکاری مشترک
halvers
U
نیمه مشترک
common denominators
U
مخرج مشترک
local subscriber
U
مشترک داخلی
common denominator
U
مخرج مشترک
party wall
U
دیوار مشترک
cooperation
U
کار مشترک
interfaces
U
وجه مشترک
collaboration
U
کار مشترک
meant
U
میان مشترک
party parpet
U
جانپناه مشترک
intersection
U
فصل مشترک
cooperative work
U
کار مشترک
interfaces
U
سطح مشترک
mutual debts
U
دیون مشترک
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com