Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
coiffure
U
مردی که سلمانی زنانه باشد
coiffures
U
مردی که سلمانی زنانه باشد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
barbers
U
سلمانی شدن سلمانی
barber
U
سلمانی شدن سلمانی
wirility
U
مردی رجولیت قوه مردی
peignoir
U
قطیفه لباسی زنانه لباس خانگی زنانه
feminality
U
طبیعت زنانه زیورهایاچیزهای بی بهای زنانه
feminize
U
زنانه کردن زنانه شدن
friseur
U
سلمانی
haircuts
U
سلمانی
haircut
U
سلمانی
barbershop
U
دکان سلمانی
tonsorial
U
وابسته به سلمانی
barber
U
سلمانی کردن
barbers
U
سلمانی کردن
shavers
U
صورت تراش سلمانی
shaver
U
صورت تراش سلمانی
hairdressers
U
سلمانی برای مردو زن
hairdresser
U
سلمانی برای مردو زن
modiste
U
کلاه فروش زنانه کلاه دوز زنانه
masculinity
U
مردی
manhood
U
مردی
mans
U
مردی
virility
U
مردی
man
U
مردی
An old man.
U
پیر مردی.
unmans
U
از مردی انداختن
unmanning
U
از مردی انداختن
unman
U
از مردی انداختن
membrum
U
الت مردی
masculinity
U
حالت مردی
desexualize
U
از مردی افتادن
desex
U
از مردی افتادن
emasculate
U
از مردی انداختن
pintle
U
الت مردی
emasculates
U
از مردی انداختن
penis
U
الت مردی
virile strength
U
قوت مردی
emasculating
U
از مردی انداختن
penes
U
الت مردی
penises
U
الت مردی
emasculated
U
از مردی انداختن
pudendal virile
U
اکت مردی
phallism
U
پرستش الت مردی
emasculatory
U
برنده نیروی مردی
virility
U
قوه مردی نیرومندی
the man to whom you spoke
U
مردی که باوسخن گفتید
emasculative
U
برنده نیروی مردی
enslaver
U
زنی که مردی را اسیرزیبایی خودمیسازد
raftsman
U
مردی که الوار را بهم می چسباند
I dare you tell her yourself .
U
اگر مردی خودت به او بگو؟
man millner
U
مردی که بکارهای خرد وبیهوده می پردازند
he is a man of queer habits
U
مردی است دارای عادتهای غریب
wittol
U
مردی که میداند زن او خراب وفاحشه است
grass widower
U
مردی که از زنش جدا شده مرد بیوه
ladies' man
U
مردی که علاقه زیادی بمعاشرت زنان دارد
lady's man
U
مردی که علاقه زیادی بمعاشرت زنان دارد
She married a man old eonugh to be her father.
U
با مردی که جای پدرش را داشت ازدواج کرد
ladies' men
U
مردی که علاقه زیادی بمعاشرت زنان دارد
a closed mouth catches no flies
<proverb>
U
تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
moored mine
U
مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
jilt
U
زنی یا مردی که معشوق خودرا یکباره رها کند
jilting
U
زنی یا مردی که معشوق خودرا یکباره رها کند
jilts
U
زنی یا مردی که معشوق خودرا یکباره رها کند
jilted
U
زنی یا مردی که معشوق خودرا یکباره رها کند
co respondent
U
مردی که متهم بزنابازن شوهرداری بوده وباخودان زن یکجاموردتعیق
hottest
U
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hotter
U
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hot
U
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
barmen
U
مردی که در پیشخوان یا پشت بار مهمانخانه یا رستوران کار میکند
barman
U
مردی که در پیشخوان یا پشت بار مهمانخانه یا رستوران کار میکند
I dare you to say it to his face.
U
خیلی راست می گویی ( اگه مردی ) جلوی خودش بگه
escutcheon
U
سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
hotbed
U
بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbeds
U
بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
imperfect competition
U
حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
open back
U
[نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
lapheld
U
کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
laptop
U
کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
womanly
U
زنانه
feminine
U
زنانه
womanish
U
زنانه
wifely
U
زنانه
unmanly
U
زنانه
femininely
U
زنانه
gynecic
U
زنانه
gynaecic
U
زنانه
dress making
U
زنانه دوزی
mantles
U
شنل زنانه
cymar
U
زیرپیراهنی زنانه
pelisse
U
خرقه زنانه
hairdos
U
ارایشگر زنانه
headdresses
U
روسری زنانه
womanlike
U
مثل زن زنانه
head-dresses
U
روسری زنانه
scanties
U
تنکه زنانه
womanliness
U
صفات زنانه
women's apartments
U
قسمت زنانه
distaff side
U
طرف زنانه
dress goods
U
قماشهای زنانه
hen parties
U
مهمانی زنانه
headdress
U
روسری زنانه
hairdo
U
ارایشگر زنانه
pillion
U
زین زنانه
cestus
U
کمربند زنانه
tunc
U
بلوز زنانه
cosmetology
U
ارایش زنانه
couturiere
U
زنانه دوز
camisole
U
زیرپوش زنانه
side saddle
U
زین زنانه
side-saddle
U
زین زنانه
smocks
U
روپوش زنانه
mantle
U
شنل زنانه
hen party
U
مهمانی زنانه
scanties
U
شورت زنانه
feminineness
U
حالت زنانه
petticoats
U
زیرپوش زنانه
sidesaddle
U
بازین زنانه
sidesaddle
U
زین زنانه
bandeau
U
نوارکلاه زنانه
couturier
U
خیاطخانه زنانه
feminity
U
حالت زنانه
shirtwaist
U
بلوز زنانه
feminization
U
زنانه شدن
couturiers
U
خیاطخانه زنانه
mantua maker
U
خیاط زنانه
seamstresses
U
خیاط زنانه
couture
U
خیاط زنانه
dressmaker
U
خیاط زنانه
mantua maker
U
زنانه دوز
dressmakers
U
خیاط زنانه
unisex
U
زنانه - مردانه
seamstress
U
خیاط زنانه
handbag
U
کیف زنانه
handbags
U
کیف زنانه
ladies' room
U
مستراح زنانه
petticoat
U
زیرپوش زنانه
smock
U
روپوش زنانه
wellŠsuppose it is so
U
خوب فرض کنیم چنین باشد فرضا چنین باشد
mantilla
U
یک جور روسری زنانه
corsets
U
شکم بند زنانه
kirtle
U
جامه بلند زنانه
manteau
U
لباس روپوش زنانه
mother hubbard
U
لباس گشاد زنانه
muliebrity
U
وفایف زنانه زنانگی
postilion
U
نوعی کلاه زنانه
corset
U
شکم بند زنانه
postillion
U
نوعی کلاه زنانه
juliet
U
کفش راحتی زنانه
surcoat
U
ژاکت زنانه قرن 61
smocks
U
روپوش زنانه دوختن
sunbonnet
U
کلاه افتابی زنانه
smock
U
روپوش زنانه دوختن
old womanish or manly
U
پیر زنانه ترسو
robes
U
جامه بلند زنانه
robe
U
جامه بلند زنانه
female
U
زنانه جانور ماده
pedal pushers
U
شلوار کوتاه زنانه
paletot
U
بالاپوش گشادمردانه یا زنانه
simar
U
ردا یاشنل زنانه
to make a curtsy
U
سلام زنانه کردن
hen parties
U
مجلس رقص زنانه
corsages
U
نیم تنه زنانه
corsage
U
نیم تنه زنانه
gynaecology
U
علم امراض زنانه
jumpers
U
استین کوتاه زنانه
footstall
U
رکاب زین زنانه
jumper
U
استین کوتاه زنانه
bustier
U
پیراهن کوتاه زنانه
hen party
U
مجلس رقص زنانه
riding habit
U
جامه سواری زنانه
gynaecological
U
وابسته بناخوشیهای زنانه
habits
U
لباس سواری زنانه
gynarcologist
U
ویژه کاردرناخوشیهای زنانه
habit
U
لباس سواری زنانه
wifely
U
دارای نگاه زنانه
riding habits
U
جامه سواری زنانه
gynecology
U
دانش امراض زنانه
gynaecologist
U
متخصص امراض زنانه
lingerie
U
زیر پوش زنانه
chatelain
U
کمربند زنجیری زنانه
poplin
U
پارچه زنانه پوپلین
gown
U
جامه بلند زنانه
gowns
U
جامه بلند زنانه
capeline
U
نوعی کلاه زنانه
basque
U
دامن کوتاه زنانه
barrette
U
نوعی سنجاق سر زنانه
petticoat
U
زیر پیراهنی زنانه
powder rooms
U
مستراح یا توالت زنانه
powder room
U
مستراح یا توالت زنانه
petticoats
U
زیر پیراهنی زنانه
victorine
U
خز گردن بلند زنانه
eton crop
U
موی کوتاه زنانه
He has grown into a man .
U
برای خودش مردی شده ( بزرگ شده )
Zel-i Sultan vase
U
طرح گلدان ظل السلطان
[این طرح بصورت تکراری و قرینه شامل یک گلدان و دسته های گل می باشد و مربوط به زمان سلطنت قاجار می باشد.]
karachoph design
U
لچک ترنج کاراچف
[این طرح مربوط به همین شهر در جنوب تفلیس منطقه قفقاز می باشد که در آن ترنج بزرگ و هشت وجهی با چهار مربع در دو طرف آن می باشد و قدمت آن بیش از صد سال است.]
gynecologist
U
متخصص علم ناخوشیهای زنانه
capuchin
U
جامه باشلق دار زنانه
feminize
U
دارای خصوصیات زنانه شدن
to put up
U
زنانه درست کردن جادادن
milliner
U
زنی که کلاه زنانه میدوزد
voile
U
پارچه نازک لباسی زنانه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com