English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
great persons U مردمان بزرگ
lives of great men U مردمان بزرگ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
levy in mess U نام نویسی از مردمان سالم برای جنگ بسیج مردمان سالم به طور اجباری
peopling U مردمان
peoples U مردمان
people U مردمان
peopled U مردمان
the quality U مردمان متشخص
the common run of men U مردمان عادی
many persons U مردمان بسیار
gentlefolk U مردمان شریف
people of quality U مردمان متشخص
gentlemen of the robe U مردمان قضائی
these people U این مردمان
within living memory U تا انجا که مردمان زنده
great minds U مردمان با کله یا فکور
golden ages U وابسته به مردمان عصر طلایی
prytaneum U تالارپذیرایی سفراو مردمان محترم
pict U مردمان غیر سلتی انگلیس
golden age U وابسته به مردمان عصر طلایی
gentry U مردمان محترم و با تربیت اصالت
respecters U کسی که از مردمان بانفوذ یاتوانگر ملاحظه یا صرفداری میکند
respecter U کسی که از مردمان بانفوذ یاتوانگر ملاحظه یا صرفداری میکند
the inquisition U دادگاهی که کارش دادرسی مردمان از دین برگشته یارافضی و به کیفر رساندن
My grandparents are six feet under. <idiom> U پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
megalomania U مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
macropterous U دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال
big game U صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
fossil U آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
museum piece U آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
grandparent U پدر بزرگ یا مادر بزرگ
so large U چندان بزرگ بقدری بزرگ
grandparents U پدر بزرگ یا مادر بزرگ
grandam U مادر بزرگ ننه بزرگ
cray U نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
gates U در بزرگ
spanking U بزرگ
spankings U بزرگ
gate U در بزرگ
stour U بزرگ
grosser U بزرگ
grosses U بزرگ
grossest U بزرگ
grossing U بزرگ
majestic U بزرگ
vast U بزرگ
greatest U بزرگ
great- U بزرگ
great U بزرگ
extra U بزرگ
extra- U بزرگ
extras U بزرگ
larger U بزرگ
grave U بزرگ
mightier U بزرگ
long ton U تن بزرگ
king size U بزرگ
large sized U بزرگ
large sized a U بزرگ
of a large size U بزرگ
eminent U بزرگ
bulkier U بزرگ
bulkiest U بزرگ
bulky U بزرگ
swith U بزرگ
extensive U بزرگ
dignified U بزرگ
adults U بزرگ
mightiest U بزرگ
mighty U بزرگ
macro U بزرگ
graves U بزرگ
gravest U بزرگ
hugeous U بزرگ
immane U بزرگ
smallest U بزرگ نه
smaller U بزرگ نه
massive U بزرگ
massively U بزرگ
small U بزرگ نه
vasty U بزرگ
headman U بزرگ
headmen U بزرگ
macrocephalic U بزرگ سر
adult U بزرگ
bandog U سگ بزرگ
paternal grandmother U نه نه بزرگ
egregious U بزرگ
walloping U بزرگ
wallopings U بزرگ
voluminous U بزرگ
decuman U بزرگ
megapod U بزرگ پا
majuscular U بزرگ
majuscule U بزرگ
highest U بزرگ
major U بزرگ
majored U بزرگ
majoring U بزرگ
highs U بزرگ
largest U بزرگ
canis major U سگ بزرگ
nonus U بزرگ
full bottomed U بزرگ
swingeing U بزرگ
grossed U بزرگ
jumbos U بزرگ
jumbo U بزرگ
big U بزرگ
doyenne U زن بزرگ
enormous U بزرگ
magacephalic U بزرگ سر
doyennes U زن بزرگ
gross U بزرگ
large U بزرگ
canis majoris U سگ بزرگ
biggest U بزرگ
propylon U در بزرگ
considerably large U بس بزرگ
high U بزرگ
bigger U بزرگ
mandola U ماندولین بزرگ
bulldogs U نوعی سگ بزرگ
mandore U ماندولین بزرگ
billows U موج بزرگ اب
major planets U سیارات بزرگ
bulldog U نوعی سگ بزرگ
galactic U بی نهایت بزرگ
abbots U راهب بزرگ
large ship U ناو بزرگ
larged sized U اندازه بزرگ
minster U کلیسای بزرگ
largen U بزرگ شدن
largen U بزرگ کردن
largen vi U بزرگ شدن
largen vi U بزرگ کردن
megalocephalia U بزرگ سری
whackings U خیلی بزرگ
megalopolis U بزرگ شهر
whacking U خیلی بزرگ
leading nations U ملتهای بزرگ
leek d;[,vjvi ;i fv'ihd \ik , U بزرگ دارد
main U بزرگ تمام
master mind U فکر بزرگ
abbot U راهب بزرگ
long boat U کرجی بزرگ
bulk U در حجم بزرگ
magnified U بزرگ کردن
dilate U بزرگ کردن
dilates U بزرگ کردن
dilating U بزرگ کردن
enlarged U بزرگ کردن
maximised U بزرگ کردن
maximises U بزرگ کردن
macrocephaly U بزرگ سری
grandmothers U مادر بزرگ
macrocyte U هاگدان بزرگ
magnifies U بزرگ کردن
magnify U بزرگ کردن
enlarging U بزرگ کردن
enlarges U بزرگ کردن
magnifying U بزرگ کردن
grandmother U مادر بزرگ
enlarge U بزرگ کردن
maximising U بزرگ کردن
maximize U بزرگ کردن
distends U بزرگ کردن
billow U موج بزرگ اب
billowed U موج بزرگ اب
billowing U موج بزرگ اب
macrography U بزرگ نگاری
major cycle U بزرگ چرخه
amplify U بزرگ شدن
major cycle U چرخه بزرگ
amplifies U بزرگ شدن
major epilepsy U صرع بزرگ
distending U بزرگ کردن
distend U بزرگ کردن
amplifying U بزرگ شدن
magnifcation U بزرگ سازی
maximized U بزرگ کردن
maximizes U بزرگ کردن
maximizing U بزرگ کردن
swell U بزرگ شدن
magnifier U بزرگ کننده
magnifier U بزرگ ساز
main frame U کامپیوتر بزرگ
swelled U بزرگ شدن
swells U بزرگ شدن
amplified U بزرگ شدن
great depression U بحران بزرگ
grand mal U صرع بزرگ
grand duke U دوک بزرگ
mausoleum U ارامگاه بزرگ
mausoleums U ارامگاه بزرگ
grand duchess U دوشس بزرگ
grand conanical U بندادی بزرگ
aggrandise U بزرگ کردن
aggrandise U بزرگ شدن
aggrandize U بزرگ کردن
gor bellied U شکم بزرگ
antrum U غار بزرگ
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com