English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
dimissory U مرخص کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
dismass U مرخص
May I take my leave ? May I be excused ? U مرخص می فرمایید ؟
send U مرخص کردن
dismissing U مرخص کردن
dismisses U مرخص کردن
discharge U مرخص کردن
dismiss U مرخص کردن
dismass U بدو مرخص
discharges U مرخص کردن
sending U مرخص کردن
sends U مرخص کردن
assoil U مرخص کردن
release U مرخص کردن
released U مرخص کردن
let go U مرخص کردن
releases U مرخص کردن
close station U خدمه بدو مرخص
relieving U مرخص کردن نگهبانها
relieves U مرخص کردن نگهبانها
relieve U مرخص کردن نگهبانها
dismissal of the armey U مرخص کردن از ارتش
discharge U مرخص کردن پس دادن
to dismiss [American E] U مرخص کردن [ارتش]
to fall out U مرخص کردن [ارتش]
close station U افراد بدو مرخص
the boys were excused U شاگردان مرخص شدند
dismissive U وابسته به مرخص سازی
discharges U مرخص کردن پس دادن
dismiss U منفصل کردن یکان مرخص
dismissing U منفصل کردن یکان مرخص
licence U پروانه دادن مرخص کردن
license U پروانه دادن مرخص کردن
licences U پروانه دادن مرخص کردن
licenses U پروانه دادن مرخص کردن
furlough U مرخصی دادن به مرخص کردن
dismisses U منفصل کردن یکان مرخص
licensing U پروانه دادن مرخص کردن
lincense or cence U مرخص کردن اجازه استفاده از چیزی
let out <idiom> U روانه کردن یا مرخص شدن (ازکلاس)
After his discharge from the army, he came to Tehran . پس از اینکه از خدمت ارتش مرخص شد آمد تهران.
Consider yourself dismissed. U حساب کنید که شما مرخص شده اید.
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
discharge U مرخص کردن هیات منصفه از دادگاه نقض حکم یا دستور دادگاه
discharges U مرخص کردن هیات منصفه از دادگاه نقض حکم یا دستور دادگاه
to dismiss [remove] the board of managers U مرخص کردن [معاف کردن] هیئت مدیره
dismissing U مرخص کردن معاف کردن
dismiss U مرخص کردن معاف کردن
dismisses U مرخص کردن معاف کردن
unmew U رها کردن ازاد کردن ول کردن مرخص کردن بخشودن صرف نظر کرن
letter of recall U نامهای است که رئیس یک کشور به رئیس کشور دیگرنوشته و از او تقاضای مرخص کردن سفیری را که کارش در مملکت مرسل الیه پایان یافته میکند
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor U گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
homogeneous computer network U یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
steam fitter U نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
detonators U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
detonator U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptors U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptor U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
del credere U وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
vasomotor U اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
distractive U گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
changer U دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
makgi boowi U نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
prepossessing U مجذوب کننده جلب توجه کننده
sprining charge U خرج چال کننده یا گود کننده
claqueur U تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
suppressive U خنثی کننده اتش سرکوب کننده
expostulator U سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
padding U پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
stop order U دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer U وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
trimmer U دستکاری کننده صاف کننده
homager U تجلیل کننده کرنش کننده
coordinator U هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
intermediaries U وساطت کننده مداخله کننده
toasters U سرخ کننده برشته کننده
suberter U سرنگون کننده تضعیف کننده
contractive U جمع کننده چوروک کننده
intermediary U وساطت کننده مداخله کننده
striking force U نیروی تک کننده یا کمین کننده
prosecutor U پیگرد کننده تعقیب کننده
supplicant U درخواست کننده تضرع کننده
supplicants U درخواست کننده تضرع کننده
favourer U یاری کننده مساعدت کننده
prosecutors U پیگرد کننده تعقیب کننده
gesticulant U اشاره کننده وحرکت کننده
corruptor U فاسد کننده منحرف کننده
corrupter U فاسد کننده منحرف کننده
presentor U ارائه کننده معرفی کننده
venerator U تکریم کننده ستایش کننده
insulator U جدا کننده عایق کننده
vibrator U ارتعاش کننده نوسان کننده
hanger U اویزان کننده معلق کننده
the producer and the consumer U تولید کننده و مصرف کننده
modifiers U اصلاح کننده تعدیل کننده
practicer U تمرین کننده مشق کننده
modifier U اصلاح کننده تعدیل کننده
thwarter U خنثی کننده مسدود کننده
cogitator U اندیشه کننده مطالعه کننده
provisioner U تدارک کننده تهیه کننده
whetstone U تیز کننده تند کننده
hangers U اویزان کننده معلق کننده
vibrators U ارتعاش کننده نوسان کننده
divider U جدا کننده تقسیم کننده
designative U اشاره کننده تعیین کننده
insulators U جدا کننده عایق کننده
preventive U حفافت کننده جلوگیری کننده
transmitters U منتقل کننده مخابره کننده
toaster U سرخ کننده برشته کننده
modulator demodulator U تلفیق کننده- تفکیک کننده
discriminant U تفکیک کننده جدا کننده
transmitter U منتقل کننده مخابره کننده
lifter U مرتفع کننده برطرف کننده
presenter U ارائه کننده معرفی کننده
accaimer U هلهله کننده تحسین کننده
thickeners U غلیظ کننده پرپشت کننده
desolator U ویران کننده متروک کننده
diverting U سرگرم کننده منحرف کننده
oppressive U خورد کننده ناراحت کننده
sniffy U افهار تنفر کننده فن فن کننده
desolater U ویران کننده متروک کننده
spell binder U مسحور کننده مجذوب کننده
presenters U ارائه کننده معرفی کننده
acknowledger U تصدیق کننده قبول کننده
thickener U غلیظ کننده پرپشت کننده
skeletonizer U تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
fuel cooled oil cooler U خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
dragger U شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
plasticizer U ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
procuring activity U یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
parity bit U عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
agent authentication U معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly U اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
voltage stabilizer U تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
dismantling shot U تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
family U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper U کج کننده واژگون کننده
army component U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
stabilisers U تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
stabilizer U تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
flares U گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
supporting arms U نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
requistioner U قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
flare U گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
negative true logic U سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
delay release sinker U وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
desiccant U مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
radar picket U ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
analysis staff U ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
component command U قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
gyro repeater U تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
jumpers U شوت کننده با پرش پرش کننده
jumper U شوت کننده با پرش پرش کننده
out side U دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
abjurer or abjuror U کننده
doer U کننده
noncommittal U رد کننده
prattfall U پچ پچ کننده
bidders U کننده
solver U حل کننده
commulator U یک سو کننده
mauler U له کننده
rebutter U رد کننده
doers U کننده
attacking U تک کننده
prater U پچ پچ کننده
filler U پر کننده
jaberer U پچ پچ کننده
solvents U اب کننده
solvent U اب کننده
catterer U پچ پچ کننده
refutatory U رد کننده
fluxing oil U اب کننده
refutative U رد کننده
ear-splitting U کر کننده
skittish U رم کننده
bender U خم کننده
benders U خم کننده
refuser U رد کننده
puffer U پف کننده
whisperer U پچ پچ کننده
hopper U لی لی کننده
bidder U کننده
hoppers U لی لی کننده
fizzy U کف کننده
thinner U کم کننده
renunciant U رد کننده
swooner U غش کننده
squelcher U له کننده
filleted U پر کننده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com