Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
dead on arrival
U
مرحوم هنگام ورود
[بیماری در آمبولانس]
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
on arrival
U
هنگام ورود
when entering
U
هنگام ورود
synchronous
U
کامپیوتری که در آن هر عمل در هنگام ورود پاس ساعت انجام میشود
transubstantiation
U
اعتقادباینکه نان وشراب مصرفی درایین عشای ربانی مسیحیان هنگام ورود ببدن شخص تبدیل بجسم وخون عیسی میگردد
free form
U
نوعی پیمایش نوری که در ان عمل پیمایش توسط علائمی که به وسیله دستگاه ورودی در هنگام ورود اطلاعات داخل می شوند کنترل می گردد
deceased
U
مرحوم
late
U
مرحوم
the defunct
U
ان مرحوم
the widow of the late
U
زن مرحوم .....
sup.latest or last
U
اخری مرحوم
your late father
U
مرحوم پدرتان
in memory of blessedmemory
U
بیادگار مرحوم
decedent
U
شخص متوفی مرحوم
departed
U
مرده درگذشته مرحوم
my latehusband
U
شوهری که اخیر داشتم مرحوم شوهرم
batting order
U
ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
piezoelectric
U
ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
clear one's ears
U
متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
dock receipt
U
قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
entrancing
U
ورود
entrances
U
ورود
entranced
U
ورود
entrance fee
U
حق ورود
ingress
U
ورود
entree
U
ورود
entry
U
ورود
inning
U
ورود
ingression
U
ورود
introgression
U
ورود
introit
U
ورود
arrivals
U
ورود
arrival
U
ورود
entrance
U
ورود
infare
U
ورود
re entry
U
ورود
appulse
U
ورود
right of entry
U
حق ورود
import
U
ورود
entrance fees
U
حق ورود
importing
U
ورود
arr
U
ورود
admitance
U
ورود
importation
U
ورود
induction
U
ورود
air inclusion
U
ورود هوا
accession
U
ورود
inductions
U
ورود
re-entry
U
ورود
imported
U
ورود
entering angle
U
زاویه ورود
landfall
U
ورود بخشکی
energy intake
U
ورود انرژی
ease of entry
U
سهولت ورود
cost to entry
U
هزینه ورود
inlet
U
ورود دخول
free entrance
U
ورود مجانی
forcible entry
U
ورود عدوانی
first in first out
U
به ترتیب ورود
inlets
U
ورود دخول
first in first out
U
بترتیب ورود
fifo
U
به ترتیب ورود
entry side
U
جهت ورود
entry point
U
نقطه ورود
entree
U
اجازهء ورود
due in
U
در شرف ورود
house-warmings
U
جشن ورود
approach ramp
U
فرازای ورود
acetylation
U
ورود ریشهء
tardiness
U
تاخیر ورود
admittance
U
ورود دخول
capital inflow
U
ورود سرمایه
arrival rate
U
نرخ ورود
homecoming
U
ورود بخانه
homecomings
U
ورود بخانه
house-warming
U
جشن ورود
house warming
U
جشن ورود
landings
U
ورود به خشکی
landings
U
ورود بخشکی
landing
U
ورود به خشکی
landing
U
ورود بخشکی
data insertion
U
ورود داده ها
landfalls
U
ورود بخشکی
importing
U
مفهوم ورود
imported
U
مفهوم ورود
import
U
مفهوم ورود
data import
U
ورود داده
landfall n
U
ورود بخشکی
entry
U
ورود راهرو
initation
U
ورود بعضویت
port of entry
U
بندرمحل ورود
receipt statement
U
اعلامیه ورود
influx
U
ورود هجوم
influxes
U
ورود هجوم
reebtry
U
ورود مجدد
admission
U
اجازهء ورود
advent
ظهور و ورود
inlet time
U
زمان ورود
arrival hall
U
سالن ورود
log in sequrity
U
ایمنی ورود
intrant
U
ورود رسمی
intervance of third party
U
ورود ثالث
input of current
U
ورود جریان
tokens
U
بلیط ورود
admissions
U
اجازهء ورود
landding
U
ورود بخشکی
arrival hall
U
سالن ورود
token
U
اجازه ورود
token
U
بلیط ورود
tokens
U
اجازه ورود
gangplanks
U
تخته ورود به ناو
let someone through
U
اجازه ورود دادن
round-up
U
ورود ناگهانی پلیس
gangplank
U
تخته ورود به ناو
lifo
U
به ترتیب عکس ورود
gates
U
وسایل ورود ورودیه
last in first out
U
به ترتیب عکس ورود
last in first out
U
بترتیب عکس ورود
coast in point
U
نقطه ورود به ساحل
entrancing
U
حق ورود دروازهء دخول
entrancing
U
ورودیه اجازه ورود
visa
U
اجازه ورود به کشوربیگانه
clearance inwards
U
مجوز ورود کشتی
school readiness
U
امادگی ورود به مدرسه
police raid
U
ورود ناگهانی پلیس
bust
[colloquial]
U
ورود ناگهانی پلیس
subroutine reentry
U
ورود جمله به زیرروال
exhaust gas admission
اگزوز ورود گاز
gate
U
وسایل ورود ورودیه
nonjoinder
U
عدم ورود در دعوا
barrier to entry
U
منع ورود به صنعت
visas
U
اجازه ورود به کشوربیگانه
law of prior entry
U
قانون تقدم ورود
entrances
U
حق ورود دروازهء دخول
infare
U
مهمانی بمناسبت ورود
ingress
U
حق دخول اجازه ورود
entry plan
U
طرح ورود به بندر
estimated time of arrival
U
زمان تقریبی ورود
fifo
U
خروج به ترتیب ورود
search warrant
U
حکم بازرسی و ورود
search warrants
U
حکم بازرسی و ورود
inflow of labor
U
جریان ورود کارگر
inflow of foreign funds
U
ورود وجوه خارجی
freedom of entry and exit
U
ازادی ورود و خروج
gold import point
U
نقطه ورود طلا
hailed
U
اعلام ورود کردن
hailing
U
اعلام ورود کردن
entrances
U
ورودیه اجازه ورود
raided
U
ورود ناگهانی پلیس
raid
U
ورود ناگهانی پلیس
raids
U
ورود ناگهانی پلیس
entrance
U
ورودیه اجازه ورود
entrance
U
حق ورود دروازهء دخول
raiding
U
ورود ناگهانی پلیس
hail
U
اعلام ورود کردن
entranced
U
حق ورود دروازهء دخول
hails
U
اعلام ورود کردن
entranced
U
ورودیه اجازه ورود
termed
U
هنگام
moments
U
هنگام
nightfall
U
شب هنگام
night time
U
هنگام شب
term
U
هنگام
night-time
U
هنگام شب
terming
U
هنگام
seasons
U
هنگام
moment
U
هنگام
season
U
هنگام
night tide
U
هنگام شب
during
U
هنگام
seasoned
U
هنگام
night season
U
شب هنگام
at nightfall
U
شب هنگام
times
U
هنگام
at dark
U
هنگام شب
gamut
U
هنگام
timed
U
هنگام
nighttide
U
شب هنگام
oestrum
U
هنگام
at the same moment
U
در آن هنگام
at night
U
شب هنگام
time
U
هنگام
night season
U
هنگام شب
docl pass
U
گواهی ورود به لنگرگاه یاخروج از ان
time table
U
جدول زمانی ورود و عزیمت
clearance inwards
U
ورود کشتی به محوطه گمرک
we watched for his arrival
U
منتظر ورود او شدیم یا بودیم
customs entry
U
افهار یا اعلام ورود به گمرک
house-warming
U
جشن ورود بخانه تازه
house-warmings
U
جشن ورود بخانه تازه
sign-on
U
ورود به سیستم
[رایانه شناسی]
rje
U
ورود برنامه ازراه دورEntry ob
house warming
U
جشن ورود بخانه تازه
clearance inwards
U
اعلامیه ورود کشتی به گمرک
street inlet
U
دریچه ورود فاضلاب سطحی
to announce one's arrival
U
ورود خود را اعلام کردن
free entry
U
ورود ازاد بنگاهها به صنعت
gangways
U
محل ورود و خروج از ناو
gangway
U
محل ورود و خروج از ناو
on seeing him
U
هنگام دیدن او
in-
U
درفرف هنگام
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com