English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
karyokinesis U مرحله تقسیم سلولی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
prophase U مرحله اولیه تقسیم سلولی پیشگاه
telophase U اخرین مرحله تقسیم غیر مستقیم سلولی
Other Matches
fissiparous U تولیدکننده سلولهای جدیدبوسیله تقسیم سلولی یاشکاف تقسیم شونده
meiosis U تقسیم سلولی
amitosis U یک نوع تقسیم سلولی
gametocyte U سلولی که تقسیم شده و از ان سلول جنسی بوجود میاید
macromere U سلولهای بزرگتری که در اثر تقسیم سلولی نامساوی تخم ایجادمیشود
phased array U ترتیب مرحله به مرحله جریان مرحله به مرحله بندی شده
sequenced ejection U سیستم پرتاب مرحله به مرحله
creep U مرحله به مرحله جلو رفتن
creeps U مرحله به مرحله جلو رفتن
sophistication U نوع انتخاب سریع که اطلاعات مرحله اول مرتب سازی در مرحله دوم به کار می رود تا سرعت انتخاب را افزایش دهد
divisor U عملوندی که برای تقسیم مقسوم علیه در عمل تقسیم به کار می روند
vernier U درجه یا تقسیم بندی فرعی تقسیم بدرجات جزء
boost phase U مرحله دوم پرتاب موشک مرحله روشن شدن موتورمرحله دوم
leapfrogs U پیش روی مرحله به مرحله پله پله حرکت کردن
leapfrogging U پیش روی مرحله به مرحله پله پله حرکت کردن
leapfrogged U پیش روی مرحله به مرحله پله پله حرکت کردن
leapfrog U پیش روی مرحله به مرحله پله پله حرکت کردن
assembler U اسمبلی که برنامه به زبان اسمبلی را در دو مرحله به کد ماشین تبدیل میکند. ابتدا آدرسهای ابتدایی ذخیره می شوند و در مرحله دوم آن را به آدرس مطلق تبدیل می کنند
baseband U 1-محدوده فرکانس سیگنال پیش از پردازش یا ارسال 2-سیگنالهای دیجیتالی ارسالی بدون تقسیم 3-اطلاعات تقسیم شده با یک فرکانس
base band U 1-محدوده فرکانس سیگنال پیش از پردازش یا ارسال 2-سیگنالهای دیجیتالی ارسالی بدون تقسیم 3-اطلاعات تقسیم شده با یک فرکانس
trellis coding U روش تقسیم سیگنال که از تقسیم فرکانس و فاز استفاده میکند تا خروجی بیشتر و نرخ خطای کمتر برای سرعت ارسال داده بر حسب بیت در ثانیه ایجاد کند
subdivide U بقسمتهای جزء تقسیم کردن باجزاء فرعی تقسیم بندی کردن
subdivided U بقسمتهای جزء تقسیم کردن باجزاء فرعی تقسیم بندی کردن
subdividing U بقسمتهای جزء تقسیم کردن باجزاء فرعی تقسیم بندی کردن
subdivides U بقسمتهای جزء تقسیم کردن باجزاء فرعی تقسیم بندی کردن
unicellularity U یک سلولی
cellulous U سلولی
unicellular U یک سلولی
sector U کوچکترین فضای دیسک مغناطیسی که توسط کامپیوتر آدرس پذیر است . دیسکک به شیارهای هم مرکز تقسیم میشود و هر شیار به سکتورهایی تقسیم میشود که میتواند به بایتهای داده را ذخیره کند
sectors U کوچکترین فضای دیسک مغناطیسی که توسط کامپیوتر آدرس پذیر است . دیسکک به شیارهای هم مرکز تقسیم میشود و هر شیار به سکتورهایی تقسیم میشود که میتواند به بایتهای داده را ذخیره کند
cellular U بافت سلولی
extracellular U خارج سلولی
intercellular U داخل سلولی
amebas U جانور تک سلولی
amoebas U جانور تک سلولی
amoebae U جانور تک سلولی
amoeba U جانور تک سلولی
amebae U جانور تک سلولی
cell animation U تحرک سلولی
cell receptor U گیرنده سلولی
multicellular U چند سلولی
acellular U غیر سلولی
lysate U حاصل تجزیه سلولی
diploblastic U دارای دو غشاء سلولی
endoenzyme U انزیم داخل سلولی
macronucleus U هسته سلولی بزرگتر
cellular structure U ساختارسلولی سازه سلولی
exoenzyme U انزیم خارج سلولی
amoebic U وابسته به جانور تک سلولی
sclerenchyma U بافت سخت سلولی
stratum U رتبه طبقه نسج سلولی
receptacle U حفره درون سلولی گیاه
receptacles U حفره درون سلولی گیاه
protoplasm U ماده اصلی جسم سلولی
agamete U تکثیر سلولی غیر جنسی
triploblastic U دارای سه غشاء سلولی ابتدایی
lumen U حفره سلولی درون جدار گیاه
karyolymph U ماده اساسی زمینه هسته سلولی
inflight phase U مرحله بازدید حین پرواز مرحله عملیات حین پرواز
schizogony U تولید مثل بوسیله شکاف یاتقسیم سلولی
lyse U بوسیله " لیزین " تجزیه سلولی بعمل اوردن
phasing U مرحله بندی مرحله بندی عملیات
combat phase U مرحله درگیری در رزم مرحله رزم
mastigophoran U اغازیان تک سلولی تاژکدار که گاهی جزء جلبک محسوبند
prolotherapy U اصلاح وتر یا عضوی بوسیله کاهش رویش وتکثیر سلولی
islets of langerhans U دستههای سلولی اثنی عشر بنام >جزایرلانگرهانس < که تولید انسولین میکنند
lymphoblast U سلولی که تبدیل بذره سفید یابیرنگ بلغم یاخلط میگردد سلول نرسیده لنفی
phased attack U تک مرحله بندی شده حمله مرحله بندی شده
colony U گروهی از جانوران یا گیاهان یا جانوران تک سلولی هم نوع که با هم زندگی یا رشد می کنند [زیست شناسی]
gemmulation U جوانه کوچک ایجادموجود تازه توسط جوانه سلولی
process U مرحله
grades U مرحله
scenes U مرحله
scene U مرحله
rung U مرحله
stage U مرحله
stages U مرحله
grade U مرحله
processes U مرحله
step U مرحله
stepping U مرحله
phased attack U تک مرحله به مرحله
instar U مرحله
stroking U مرحله
stroke U مرحله
phased U مرحله
creeping attack U تک مرحله به مرحله
strokes U مرحله
stroked U مرحله
phase U مرحله
phases U مرحله
phased U مرحله عملیات
phallic stage U مرحله التی
in the egg U در مرحله نخستین
imprimis U در مرحله نخست
genital phase U مرحله تناسلی
stepping U مرحله رتبه
home stretch U مرحله نهایی
phases U مرحله عملیات
output stage U مرحله خروجی
stage U درجه مرحله
step U مرحله پایه
step U مرحله رتبه
oral stage U مرحله دهانی
oedipal stage U مرحله ادیپی
stepping U مرحله پایه
fission process U مرحله انشقاق
fetch phase U مرحله واکشی
periods U نوبت مرحله
period U نوبت مرحله
point U مرحله قله
point U جهت مرحله
drivers U مرحله تحریک
stages U درجه مرحله
driver U مرحله تحریک
recovery phase U مرحله شکوفائی
exhaust stroke U مرحله تخلیه
exhaust stroke U مرحله اگزوز
speed level U مرحله سرعت
phase U مرحله عملیات
speed stage U مرحله سرعت
staping U مرحله بندی
solidifying process U مرحله انجماد
grade U مرحله گراد
grades U مرحله گراد
primordium U مرحله نخست
propagation sequence U مرحله انتشار
execute phase U مرحله اجرا
recovery phase U مرحله رونق
developmental stage U مرحله پیشرفت
power stroke U مرحله قدرت
milestones U مرحله برجسته
intake stroke U مرحله تنفس
milestone U مرحله برجسته
an anxious time U مرحله پر اضطراب
induction stroke U مرحله مکش
assault phase U مرحله هجوم
induction stroke U مرحله تنفس
developmental stage U مرحله تکوینی
anal stage U مرحله مقعدی
in the first instance U در مرحله اول
latency U مرحله پنهانی
buffer stage U مرحله میانگیر
larval stage U مرحله کرمی
job step U مرحله برنامه
initiation sequence U مرحله اغازی
training cycle U مرحله اموزش
termination phase U مرحله پایانی
termination stage U مرحله پایانی
processes U مرحله جریان
nth U در مرحله چند
macro stage U مرحله کلان
inextremis U در اخرین مرحله
process U مرحله جریان
intake stroke U مرحله مکش
differential stage U مرحله تفاضلی
modulator U مرحله تحمیل گر
one step operation U عمل تک مرحله
ticks U سخت ترین مرحله
anal retentive stage U مرحله مقعدی ضبطی
anal expulsive stage U مرحله مقعدی دفعی
tick U سخت ترین مرحله
stages U پرده گاه مرحله
fire for effect U مرحله تیر موثر
first audio stage U مرحله صوتی نخست
stage U پرده گاه مرحله
entelechy U مرحله تشکیل وتحقق
ossification U مرحله تشکیل استخوان
milestones U مرحله مهمی اززندگی
stadia U میدان ورزش مرحله
incipient U اولیه مرحله ابتدایی
milestone U مرحله مهمی اززندگی
stadium U میدان ورزش مرحله
stadiums U میدان ورزش مرحله
novitiate U مرحله تازه کاری
cladding process U مرحله روکش کاری
creeping barrage U سد اتش مرحله به مرحله سد اتش خیز به خیز
in leading U در مرحله شاگردی یا نوچگی
qualifying U رسیدن به مرحله بعد
diastolic phase U مرحله انبساطی قلب
ticked U سخت ترین مرحله
preverbal phase U مرحله پیش کلامی
process U جریان عمل مرحله
processes U جریان عمل مرحله
pettifog U از مرحله پرت کردن
noviciate U مرحله تازه کاری
declines U مرحله رکود یا انحطاط اقتصادی
decline U مرحله رکود یا انحطاط اقتصادی
embryos U گیاهک تخم مرحله بدوی
Not to know what one is talking about. U از موضوع ( مرحله )پرت بودن
turning points U مرحله قاطع نقطه تحول
turning point U مرحله قاطع نقطه تحول
embryo U گیاهک تخم مرحله بدوی
declined U مرحله رکود یا انحطاط اقتصادی
stages U مرحله دار شدن اشکوب
monestrous U دارای یک مرحله فحلیت درسال
power amplifier stage U مرحله فزون ساز توان
phased conversion U تبدیل مرحله بندی شده
subcritical U زیر مرحله خطرناک وبحرانی
modulated amplifier U مرحله فزون ساز تحمیلی
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com