English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
exhaust stroke U مرحله اگزوز
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
phased array U ترتیب مرحله به مرحله جریان مرحله به مرحله بندی شده
sequenced ejection U سیستم پرتاب مرحله به مرحله
creep U مرحله به مرحله جلو رفتن
creeps U مرحله به مرحله جلو رفتن
sophistication U نوع انتخاب سریع که اطلاعات مرحله اول مرتب سازی در مرحله دوم به کار می رود تا سرعت انتخاب را افزایش دهد
boost phase U مرحله دوم پرتاب موشک مرحله روشن شدن موتورمرحله دوم
leapfrog U پیش روی مرحله به مرحله پله پله حرکت کردن
leapfrogged U پیش روی مرحله به مرحله پله پله حرکت کردن
leapfrogs U پیش روی مرحله به مرحله پله پله حرکت کردن
leapfrogging U پیش روی مرحله به مرحله پله پله حرکت کردن
assembler U اسمبلی که برنامه به زبان اسمبلی را در دو مرحله به کد ماشین تبدیل میکند. ابتدا آدرسهای ابتدایی ذخیره می شوند و در مرحله دوم آن را به آدرس مطلق تبدیل می کنند
exhausts U اگزوز
exhaust U اگزوز
exhaust system U سیستم اگزوز
exhaust pipe لوله اگزوز
exhaust manifold U چندراهی اگزوز
stacks U لوله اگزوز
turbocharger U انبار اگزوز
stacked U لوله اگزوز
stack U لوله اگزوز
tail pipe U لوله اگزوز
exhausts U لوله اگزوز
exhaust U لوله اگزوز
exhaust cone U مخروطی اگزوز
combustion/exhaust U اگزوز-خروجبخار
branch pipe U پنجه اگزوز
tailpipe U لوله انتهایی اگزوز
exhaust gas admission اگزوز ورود گاز
back-firing [detonating] exhaust U لوله اگزوز آتش گیر
heat muff U پوشش اطراف پنجه اگزوز
bayonet exhaust pipe U قسمت پهن انتهای لوله اگزوز
back pressure U فشاراگزوز فشار عقب نشینی اگزوز
barburetor heater U جلد نصب شده دراطراف لولههای پنجه اگزوز
inflight phase U مرحله بازدید حین پرواز مرحله عملیات حین پرواز
phasing U مرحله بندی مرحله بندی عملیات
combat phase U مرحله درگیری در رزم مرحله رزم
muffs U مبدل حرارتی اگزوز که ازگرمای گازهای خروجی برای گرم کردن کابین هواپیما استفاده میکند
muffing U مبدل حرارتی اگزوز که ازگرمای گازهای خروجی برای گرم کردن کابین هواپیما استفاده میکند
muffed U مبدل حرارتی اگزوز که ازگرمای گازهای خروجی برای گرم کردن کابین هواپیما استفاده میکند
muff U مبدل حرارتی اگزوز که ازگرمای گازهای خروجی برای گرم کردن کابین هواپیما استفاده میکند
phased attack U تک مرحله بندی شده حمله مرحله بندی شده
phases U مرحله
process U مرحله
phased U مرحله
instar U مرحله
scene U مرحله
step U مرحله
processes U مرحله
scenes U مرحله
creeping attack U تک مرحله به مرحله
rung U مرحله
phase U مرحله
stages U مرحله
grade U مرحله
phased attack U تک مرحله به مرحله
grades U مرحله
stage U مرحله
stroke U مرحله
stepping U مرحله
stroked U مرحله
strokes U مرحله
stroking U مرحله
home stretch U مرحله نهایی
training cycle U مرحله اموزش
termination stage U مرحله پایانی
exhaust stroke U مرحله تخلیه
termination phase U مرحله پایانی
speed level U مرحله سرعت
buffer stage U مرحله میانگیر
speed stage U مرحله سرعت
developmental stage U مرحله تکوینی
developmental stage U مرحله پیشرفت
differential stage U مرحله تفاضلی
execute phase U مرحله اجرا
an anxious time U مرحله پر اضطراب
fetch phase U مرحله واکشی
fission process U مرحله انشقاق
inextremis U در اخرین مرحله
initiation sequence U مرحله اغازی
phallic stage U مرحله التی
output stage U مرحله خروجی
oral stage U مرحله دهانی
job step U مرحله برنامه
one step operation U عمل تک مرحله
oedipal stage U مرحله ادیپی
modulator U مرحله تحمیل گر
macro stage U مرحله کلان
latency U مرحله پنهانی
intake stroke U مرحله تنفس
induction stroke U مرحله مکش
induction stroke U مرحله تنفس
genital phase U مرحله تناسلی
staping U مرحله بندی
solidifying process U مرحله انجماد
recovery phase U مرحله رونق
recovery phase U مرحله شکوفائی
propagation sequence U مرحله انتشار
imprimis U در مرحله نخست
in the egg U در مرحله نخستین
primordium U مرحله نخست
power stroke U مرحله قدرت
in the first instance U در مرحله اول
larval stage U مرحله کرمی
processes U مرحله جریان
milestones U مرحله برجسته
phases U مرحله عملیات
nth U در مرحله چند
stages U درجه مرحله
driver U مرحله تحریک
stage U درجه مرحله
milestone U مرحله برجسته
point U مرحله قله
process U مرحله جریان
point U جهت مرحله
step U مرحله رتبه
stepping U مرحله پایه
intake stroke U مرحله مکش
phased U مرحله عملیات
anal stage U مرحله مقعدی
periods U نوبت مرحله
stepping U مرحله رتبه
assault phase U مرحله هجوم
grade U مرحله گراد
grades U مرحله گراد
period U نوبت مرحله
drivers U مرحله تحریک
step U مرحله پایه
phase U مرحله عملیات
karyokinesis U مرحله تقسیم سلولی
milestone U مرحله مهمی اززندگی
milestones U مرحله مهمی اززندگی
noviciate U مرحله تازه کاری
in leading U در مرحله شاگردی یا نوچگی
novitiate U مرحله تازه کاری
stages U پرده گاه مرحله
pettifog U از مرحله پرت کردن
stage U پرده گاه مرحله
first audio stage U مرحله صوتی نخست
fire for effect U مرحله تیر موثر
tick U سخت ترین مرحله
entelechy U مرحله تشکیل وتحقق
stadia U میدان ورزش مرحله
anal expulsive stage U مرحله مقعدی دفعی
diastolic phase U مرحله انبساطی قلب
stadium U میدان ورزش مرحله
stadiums U میدان ورزش مرحله
creeping barrage U سد اتش مرحله به مرحله سد اتش خیز به خیز
cladding process U مرحله روکش کاری
qualifying U رسیدن به مرحله بعد
anal retentive stage U مرحله مقعدی ضبطی
ticked U سخت ترین مرحله
preverbal phase U مرحله پیش کلامی
process U جریان عمل مرحله
incipient U اولیه مرحله ابتدایی
processes U جریان عمل مرحله
ossification U مرحله تشکیل استخوان
ticks U سخت ترین مرحله
monestrous U دارای یک مرحله فحلیت درسال
power amplifier stage U مرحله فزون ساز توان
single stepping U در یک مرحله انجام دادن یا شدن
subcritical U زیر مرحله خطرناک وبحرانی
phased conversion U تبدیل مرحله بندی شده
rate determining step U مرحله تعیین کننده سرعت
stage U مرحله دار شدن اشکوب
stages U مرحله دار شدن اشکوب
modulated amplifier U مرحله فزون ساز تحمیلی
gastrula U مرحله رویانی اولیه پس از بلاستولا
turning points U مرحله قاطع نقطه تحول
turning point U مرحله قاطع نقطه تحول
phasing U مرحله بندی کردن عملیات
declining U مرحله رکود یا انحطاط اقتصادی
walk through U بررسی هر مرحله از یک نرم افزار
metestrus U مرحله بیرمقی وسیری پس از فحلیت
metoestrus U مرحله بیرمقی وسیری پس از فحلیت
Not to know what one is talking about. U از موضوع ( مرحله )پرت بودن
embryo U گیاهک تخم مرحله بدوی
embryos U گیاهک تخم مرحله بدوی
decline U مرحله رکود یا انحطاط اقتصادی
declined U مرحله رکود یا انحطاط اقتصادی
declines U مرحله رکود یا انحطاط اقتصادی
prophase U مرحله اولیه تقسیم سلولی پیشگاه
reentry phase U مرحله دخول مجدد موشک درجو
job lots U مجموعه کالاهایی که در یک مرحله تولید میگردد
the next process is weaving U عمل یا مرحله بعداز بافتن است
job lot U مجموعه کالاهایی که در یک مرحله تولید میگردد
showdown U مرحله نهایی مسابقات ازمایش نیرو
tabula rasa U مرحله فرضی فکری خالی ازافکاروتخیلات
systole U مرحله انقباضی یک دوره کار قلب
terminal phase U مرحله اخر مسیر حرکت موشک
showdowns U مرحله نهایی مسابقات ازمایش نیرو
finallist U کسی که درمسابقه به مرحله نهایی برسد
stretch runner U تلاش زیاد اسب در اخرین مرحله
prisere U مرحله سیر تکاملی ایجادنباتات در زمین
driven U که هر مرحله اجرا مربوط به عمل خارجی است
to nip or crush in the bud U در نخستین مرحله رشد کشتن یا پایمال کردن
idiolect U طرزبیان و لحن سخن شخص در یک مرحله زندگی
telophase U اخرین مرحله تقسیم غیر مستقیم سلولی
cim U استفاده هماهنگ از کامپیوتر در هر مرحله از طراحی و ساخت
discs U حلقهای که تیغههای یک مرحله از کمپرسور روی ان قرار میگیرد
generation U مرحله یا تاریخ فناوری استفاده شده در طراحی یک سیستم
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com