Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (35 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
juxtaposition
U
مرتب کردن موضوعات در کنار هم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
passes
U
یک اجرا از لیست موضوعات برا ی مرتب کردن آنها
passed
U
یک اجرا از لیست موضوعات برا ی مرتب کردن آنها
pass
U
یک اجرا از لیست موضوعات برا ی مرتب کردن آنها
indexes
U
لیست موضوعات طبقه بندی شده به گروههایی یا مرتب کردن به صورت الفبا
indexed
U
لیست موضوعات طبقه بندی شده به گروههایی یا مرتب کردن به صورت الفبا
index
U
لیست موضوعات طبقه بندی شده به گروههایی یا مرتب کردن به صورت الفبا
collections
U
1-جمع آوری با هم 2-مجموعهای از موضوعات در کنار هم
collection
U
1-جمع آوری با هم 2-مجموعهای از موضوعات در کنار هم
references
U
لیست موضوعات مرتب شده
reference
U
لیست موضوعات مرتب شده
list
U
مجموعه موضوعات مرتب شده داده
tile
U
مرتب کردن گروهی از پنجره ها به طوری که در کنار هم و بدون برخورد روی هم نمایش داده شوند
tiles
U
مرتب کردن گروهی از پنجره ها به طوری که در کنار هم و بدون برخورد روی هم نمایش داده شوند
number
U
انتساب اعداد و به لیست موضوعات به صورت مرتب
series
U
گروه موضوعات مربوطه که مرتب شده اند
numbers
U
انتساب اعداد و به لیست موضوعات به صورت مرتب
sequence
U
تعداد موضوعات یا داده هایی که به صورت لیست مرتب منط قی قرار دارد
sequences
U
تعداد موضوعات یا داده هایی که به صورت لیست مرتب منط قی قرار دارد
list
U
1-محاسبه مجموعهای از موضوعات داده مثل جمع و حذف و مرتب کردن و بهنگام سازی ورودی ها. 2LISP- یا زبان سطح بالا برای پردازش لیست دستورات یا داده و در یک محیط هوش مصنوعی
decollator
U
ماشینی که موضوعات مختلف را به ورقههای مجزا تبدیل میکند و یا جدا کردن موضوعات تکه تکه به قط عات جدا
sorts
U
روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند تا مرتب شوند
sorted
U
روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند تا مرتب شوند
sort
U
روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند تا مرتب شوند
filing
U
1-مرتب کردن متن ها. 2-متن هایی که باید مرتب شوند
format
U
روش خاص مرتب کردن متن یا داده . روش مرتب کردن داده روی دیسک
formats
U
روش خاص مرتب کردن متن یا داده . روش مرتب کردن داده روی دیسک
bubble sort
U
روش مرتب کردن که در آن مرتب جفت جفت داده ها عوض می شوند تامرتب شوند
collated
U
مقایسه کردن و قرار دادن موضوعات به ترتیب
collate
U
مقایسه کردن و قرار دادن موضوعات به ترتیب
collating
U
مقایسه کردن و قرار دادن موضوعات به ترتیب
collates
U
مقایسه کردن و قرار دادن موضوعات به ترتیب
sorts
U
روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند
sorted
U
روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند
sort
U
روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند
merge sorting algorithm
U
الگوریتمی که در ان محتویات دو ارایه مرتب برای ایجادارایه مرتب سوم ترکیب می شوند
exchanged
U
روش مرتب سازی که داده ها مختلف را تغییر میدهد تا همه مرتب شوند
exchanges
U
روش مرتب سازی که داده ها مختلف را تغییر میدهد تا همه مرتب شوند
exchanging
U
روش مرتب سازی که داده ها مختلف را تغییر میدهد تا همه مرتب شوند
exchange
U
روش مرتب سازی که داده ها مختلف را تغییر میدهد تا همه مرتب شوند
indexing
U
استفاده از کامپیوتر برای کامپایل کردن اندیس برای کتاب با انتخاب کردن کلمات و موضوعات مربوطه در متن
sorted
U
برنامهای که امکان مرتب سازی فایلهای جدید وسپس ترکیب آنها به صورت مرتب در فایلهای موجود را فراهم میکند
sort
U
برنامهای که امکان مرتب سازی فایلهای جدید وسپس ترکیب آنها به صورت مرتب در فایلهای موجود را فراهم میکند
sorts
U
برنامهای که امکان مرتب سازی فایلهای جدید وسپس ترکیب آنها به صورت مرتب در فایلهای موجود را فراهم میکند
cross block
U
سد کردن خط دفاعی از کنار
justifications
U
مرتب کردن خط وط با یک پهنای مشخص و قط ع کردن کلمات بزرگ در انتهای خط
gathered
U
و مرتب کردن و وارد کردن آن به روش درست در پایگاه داده
justification
U
مرتب کردن خط وط با یک پهنای مشخص و قط ع کردن کلمات بزرگ در انتهای خط
gather
U
و مرتب کردن و وارد کردن آن به روش درست در پایگاه داده
lay by
U
کنار گذاردن متروک کردن
lay-bys
U
کنار گذاردن متروک کردن
put by
U
قطع کردن کنار گذاردن
lay-by
U
کنار گذاردن متروک کردن
semi processed data
U
داده خام که پردازش شده است مثل مرتب کردن , ضبط کردن , تشخیص خطا..
collated
U
مرتب کردن
collates
U
مرتب کردن
clear up
U
مرتب کردن
concert
U
مرتب کردن
order
U
مرتب کردن
graduate
U
مرتب کردن
marshaled
U
مرتب کردن
marshal
U
مرتب کردن
marshaling
U
مرتب کردن
draw up
U
مرتب کردن
marshalled
U
مرتب کردن
to map out
U
مرتب کردن
marshals
U
مرتب کردن
collate
U
مرتب کردن
concerts
U
مرتب کردن
straighten up
<idiom>
U
مرتب کردن
tidiest
U
مرتب کردن
tidies
U
مرتب کردن
fix up
U
مرتب کردن
tidier
U
مرتب کردن
tidied
U
مرتب کردن
regularising
U
مرتب کردن
arrange
U
مرتب کردن
clean
U
مرتب کردن
arranged
U
مرتب کردن
arranges
U
مرتب کردن
set in order
U
مرتب کردن
arranging
U
مرتب کردن
tidy
U
مرتب کردن
tidying
U
مرتب کردن
collocate
U
مرتب کردن
regularizing
U
مرتب کردن
lineup
U
مرتب کردن
regularizes
U
مرتب کردن
cleans
U
مرتب کردن
cleanest
U
مرتب کردن
cleaned
U
مرتب کردن
regularize
U
مرتب کردن
regularises
U
مرتب کردن
regularised
U
مرتب کردن
collocating
U
مرتب کردن
collocates
U
مرتب کردن
collocated
U
مرتب کردن
put straight
U
مرتب کردن
to cleanvp
U
مرتب کردن
to put to rights
U
مرتب کردن
graduating
U
مرتب کردن
regularized
U
مرتب کردن
graduates
U
مرتب کردن
collating
U
مرتب کردن
serviced
U
برنامه مفید برای فعایتخای روزمره مثل جستجو فایل , کپی کردن , مرتب کردن , رفع خطا و..
service
U
برنامه مفید برای فعایتخای روزمره مثل جستجو فایل , کپی کردن , مرتب کردن , رفع خطا و..
collating sort
U
مرتب کردن داده
block sort
U
مرتب کردن بلاکی
oscillating sort
U
مرتب کردن نوسانی
tree sort
U
مرتب کردن درختی
squaring
U
مرتب کردن کلاه
internal sort
U
مرتب کردن درونی
insertion sorting algorithm
U
الگوریتم مرتب کردن
shipshape
U
مرتب کردن منظم
setting up
U
نهادن مرتب کردن
selection sort
U
مرتب کردن گزینشی
squares
U
مرتب کردن کلاه
ripple sort
U
مرتب کردن موجی
square
U
مرتب کردن کلاه
data processing
U
مرتب کردن داده ها
reorder
U
دوباره مرتب کردن
quicksort
U
مرتب کردن سریع
pick up
<idiom>
U
تمیز ،مرتب کردن
redd
U
مرتب کردن رهاساختن
distributive sort
U
مرتب کردن توزیعی
sets
U
نهادن مرتب کردن
squared
U
مرتب کردن کلاه
to fix up
U
مرتب کردن جادادن
set
U
نهادن مرتب کردن
bubble sort
U
مرتب کردن حبابی
sequence
U
به ترتیب مرتب کردن دنباله
multireel sorting
U
مرتب کردن چند حلقهای
sequences
U
به ترتیب مرتب کردن دنباله
multifile sorting
U
مرتب کردن چند فایلی
sorting network
U
شبکه مرتب کردن داده ها
collection
U
و مرتب کردن در پایگاه داده
multipass sort
U
مرتب کردن چند گذری
radix sorting algorithm
U
الگوریتم مرتب کردن مبنایی
polyphase sort
U
مرتب کردن چند فازی
collections
U
و مرتب کردن در پایگاه داده
exchange sorting algorithm
U
مرتب کردن به روش حبابی
clear the decks
<idiom>
U
همه جارا مرتب کردن
To do up the room.
U
اتاق را درست کردن ( مرتب کردن )
angle block
U
سد راه شدن از کنار برای منحرف کردن حریف
ceding parry
U
کنار زدن حمله و سد کردن شمشیر حریف در خط جدید
decollate
U
جدا کردن موضوعات مختلف به ورقههای مجزا. جدا کردن دو یا سه موضوع مختلف به حالت مجزا و برداشتن کاغذ کاربنی
sort
U
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorted
U
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorts
U
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
scheduling
U
مرتب کردن ترتیب پردازش کارها
make room for someone or something
<idiom>
U
برای چیزی اوضاع را مرتب کردن
organizes
U
مرتب کردن ارایش دادن موضع
organising
U
مرتب کردن ارایش دادن موضع
organize
U
مرتب کردن ارایش دادن موضع
organizing
U
مرتب کردن ارایش دادن موضع
selectively
U
مرتب کردن بخشی از داده ها به ترتیب
organises
U
مرتب کردن ارایش دادن موضع
alphameric
U
مرتب کردن حروف و اعدادبترتیب تقدم
adjust
U
مرتب کردن مهره شطرنج ژادوب
selective
U
مرتب کردن بخشی از داده ها به ترتیب
adjusts
U
مرتب کردن مهره شطرنج ژادوب
adjusting
U
مرتب کردن مهره شطرنج ژادوب
quicksort
U
روش مرتب کردن سریع فایل
jobs
U
مرتب کردن کارهایی که باید پردازش شوند
filing system
U
روش مرتب کردن متن ها برای مراجعه
alphasort
U
مرتب کردن داده به ترتیب حروف الفبا
drum sorting
U
مرتب کردن با حافظه کمکی استوانهای مغناطیسی
job
U
مرتب کردن کارهایی که باید پردازش شوند
clocks
U
باسهای مرتب برای زمان بیندی یا همگام کردن
justifies
U
دستور جلوگیری از مرتب کردن متن در کلمه پرداز
clock
U
باسهای مرتب برای زمان بیندی یا همگام کردن
permutation
U
تعداد روشهای مختلف برای مرتب کردن چیزی
format
U
تعویض روشن مرتب کردن داده یا متن در یک محل
formats
U
تعویض روشن مرتب کردن داده یا متن در یک محل
organization
U
روش مرتب کردن چیزی تا به خوبی کار کند
organizations
U
روش مرتب کردن چیزی تا به خوبی کار کند
justifying
U
دستور جلوگیری از مرتب کردن متن در کلمه پرداز
chronologize
U
بترتیب زمان قراردادن موافق تاریخ مرتب کردن
justify
U
دستور جلوگیری از مرتب کردن متن در کلمه پرداز
digital sorting
U
روش مرتب کردن شبیه ماشینهای جدول بندی
permutations
U
تعداد روشهای مختلف برای مرتب کردن چیزی
organisations
U
روش مرتب کردن چیزی تا به خوبی کار کند
straightens
U
درست کردن مرتب کردن
straightening
U
درست کردن مرتب کردن
straightened
U
درست کردن مرتب کردن
straighten
U
درست کردن مرتب کردن
ranged
U
مرتب کردن میزان کردن
serialize
U
مرتب کردن سریال کردن
serialising
U
مرتب کردن سریال کردن
serialized
U
مرتب کردن سریال کردن
serialises
U
مرتب کردن سریال کردن
serializes
U
مرتب کردن سریال کردن
serialised
U
مرتب کردن سریال کردن
ranges
U
مرتب کردن میزان کردن
dispose
U
مرتب کردن مستعد کردن
serializing
U
مرتب کردن سریال کردن
range
U
مرتب کردن میزان کردن
sort
U
مرتب کردن داده طبق سیستم روی دستورات کاربر
sorted
U
مرتب کردن داده طبق سیستم روی دستورات کاربر
sorts
U
مرتب کردن داده طبق سیستم روی دستورات کاربر
mercury delay line
U
روش مرتب کردن داده ها به صورت پاس ها در طول جیوه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com