Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
ascending sort
U
مرتب سازی صعودی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
sort
U
روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند تا مرتب شوند
sorted
U
روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند تا مرتب شوند
sorts
U
روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند تا مرتب شوند
sorts
U
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorted
U
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sort
U
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sort
U
روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند
sorts
U
روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند
sorted
U
روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند
exchanged
U
روش مرتب سازی که داده ها مختلف را تغییر میدهد تا همه مرتب شوند
exchanging
U
روش مرتب سازی که داده ها مختلف را تغییر میدهد تا همه مرتب شوند
exchange
U
روش مرتب سازی که داده ها مختلف را تغییر میدهد تا همه مرتب شوند
exchanges
U
روش مرتب سازی که داده ها مختلف را تغییر میدهد تا همه مرتب شوند
sort
U
برنامهای که امکان مرتب سازی فایلهای جدید وسپس ترکیب آنها به صورت مرتب در فایلهای موجود را فراهم میکند
sorted
U
برنامهای که امکان مرتب سازی فایلهای جدید وسپس ترکیب آنها به صورت مرتب در فایلهای موجود را فراهم میکند
sorts
U
برنامهای که امکان مرتب سازی فایلهای جدید وسپس ترکیب آنها به صورت مرتب در فایلهای موجود را فراهم میکند
ordering
U
مرتب سازی
major sort
U
مرتب سازی اصلی
sort field
U
فیلد مرتب سازی
descending sort
U
مرتب سازی نزولی
external sort
U
مرتب سازی خارجی
internal sort
U
مرتب سازی داخلی
sort field
U
میدان مرتب سازی
multipass sort
U
مرتب سازی چند عبوری
minor sort
U
مرتب سازی جزیی جورسازی فرعی
filing system
U
نرم افزار مرتب سازی فایل
externals
U
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
external
U
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
tabulating
U
پانچ کارت پردازش شده مثل عمل مرتب سازی
array
U
ساختار مرتب دارای عناصر قابل دسترسی توسط اعداد برای ذخیره سازی جدول ها یا مجموعهای از دادههای مربوطه
arrays
U
ساختار مرتب دارای عناصر قابل دسترسی توسط اعداد برای ذخیره سازی جدول ها یا مجموعهای از دادههای مربوطه
sort field
U
فیلدی در فایل ذخیره شده برای مرتب سازی فایل
sortkey
U
فیلدی در فایل ذخیره شده برای مرتب سازی فایل
shell sort
U
الگوریتم ذخیره داده که داده ها در هر عمل مرتب سازی بیشتر از یک جابجایی می توانند داشته باشند
refreshes
U
بهنگام سازی مرتب محتوای RAM پویا با خواندن و نوشتن مجدد داده ذخیره شده برای اطمینان از بازیابی داده
refreshed
U
بهنگام سازی مرتب محتوای RAM پویا با خواندن و نوشتن مجدد داده ذخیره شده برای اطمینان از بازیابی داده
refresh
U
بهنگام سازی مرتب محتوای RAM پویا با خواندن و نوشتن مجدد داده ذخیره شده برای اطمینان از بازیابی داده
tag sort
U
مرتب سازی برچسب جورسازی برچسب
refresh
U
بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
refreshes
U
بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
refreshed
U
بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
merge sorting algorithm
U
الگوریتمی که در ان محتویات دو ارایه مرتب برای ایجادارایه مرتب سوم ترکیب می شوند
sophistication
U
نوع انتخاب سریع که اطلاعات مرحله اول مرتب سازی در مرحله دوم به کار می رود تا سرعت انتخاب را افزایش دهد
ascendant
U
صعودی
ascending
U
صعودی
ascensional
U
صعودی
increasing function
U
تابع صعودی
scansorial
U
صعودی بالارونده
upward mobility
U
تحرک صعودی
hoisting power
U
نیروی صعودی
increasing cost
U
هزینههای صعودی
ascending sort
U
جورکردن صعودی
upward tendency
U
گرایش صعودی
ascending chromatography
U
کروماتوگرافی صعودی
upward trend
U
روند صعودی
ascending order
U
ترتیب صعودی
list
U
1-محاسبه مجموعهای از موضوعات داده مثل جمع و حذف و مرتب کردن و بهنگام سازی ورودی ها. 2LISP- یا زبان سطح بالا برای پردازش لیست دستورات یا داده و در یک محیط هوش مصنوعی
law of increasing return
U
قانون بازده صعودی
acroscopic
U
متوجه به بالا صعودی
upswing
U
سیر صعودی داشتن
ascending reticular activating system
U
دستگاه فعال ساز صعودی ساخت شبکهای
aras
U
system reticularactivating ascendingدستگاه فعال ساز صعودی ساخت شبکهای
filing
U
1-مرتب کردن متن ها. 2-متن هایی که باید مرتب شوند
rectification
U
یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
bubble sort
U
روش مرتب کردن که در آن مرتب جفت جفت داده ها عوض می شوند تامرتب شوند
formats
U
روش خاص مرتب کردن متن یا داده . روش مرتب کردن داده روی دیسک
format
U
روش خاص مرتب کردن متن یا داده . روش مرتب کردن داده روی دیسک
calculating
U
دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials
U
وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
ordnance plant
U
کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
jagger
U
الت کنگره سازی یادندانه سازی
giffen good
U
نوعی کالای پست که اثر درامدی ان بزرگتر ازاثر جانشینی بوده و تقاضا بابالا رفتن قیمت افزایش مییابدمنحنی تقاضا در مورد کالای گیفن صعودی است
pre-treatment
U
عملیات مقدماتی و آماده سازی
[مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address
U
سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
ouster
U
بی بهره سازی محروم سازی
subjugation
U
مقهور سازی مطیع سازی
imagery
U
مجسمه سازی شبیه سازی
frustration
U
خنثی سازی محروم سازی
frustrations
U
خنثی سازی محروم سازی
irritancy
U
پوچ سازی باطل سازی
formularization
U
کوتاه سازی ضابطه سازی
erasable
U
1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
saved
U
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saves
U
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
save
U
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
symmetrical compression
U
سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
hit
U
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hitting
U
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hits
U
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
electronic
U
کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
cobb doglas production function
U
ر کار بتوان کشش تولید نسبت به عامل سرمایه . اگرحاصلجمع کششهای فوق برابر 1 باشد تابع تولیدهمگن درجه 1 و مجموعه عوامل سرمایه و کار ثابت است و اگر بزرگتراز 1 باشدبازده کل صعودی و اگرکوچکتراز 1 باشد بازده کل نزولی است
business like
U
مرتب
tidies
U
مرتب
tidy
<adj.>
U
مرتب
tidying
U
مرتب
systematic
U
مرتب
tidier
U
مرتب
tidied
U
مرتب
orderly
U
مرتب
he was neat
U
مرتب
tidiest
U
مرتب
serials
U
مرتب
uncluttered
<adj.>
U
مرتب
steady
<adj.>
U
مرتب
proper
<adj.>
U
مرتب
decent
<adj.>
U
مرتب
fair
<adj.>
U
مرتب
methodic
U
مرتب
kilter
U
مرتب
well-ordered
<adj.>
U
مرتب
neatest
U
مرتب
irregular
U
نا مرتب
serial
U
مرتب
neat
<adj.>
U
مرتب
neater
U
مرتب
shipshape
U
مرتب
index
U
مرتب کر دن
indexed
U
مرتب کر دن
indexes
U
مرتب کر دن
orderlies
U
مرتب
trim
<adj.>
U
مرتب
well groomed
U
مرتب
well-groomed
U
مرتب
ordered
U
مرتب
regulars
U
مرتب
trims
U
مرتب
trimmest
U
مرتب
businesslike
U
مرتب
presentable
<adj.>
U
مرتب
straight
<adj.>
U
مرتب
prissy
U
مرتب
regular
<adj.>
U
مرتب
in good order
<adj.>
U
مرتب
dump
U
1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
Indeo
U
فناوری نرم افزاری ساخت Intel که به کامپیوتر امکان ذخیره سازی و اجرای تصاویر ویدیویی فشرده را میدهد با استفاده از روشهای نرم افزاری فشرده سازی
marshals
U
مرتب کردن
draw up
U
مرتب کردن
marshalled
U
مرتب کردن
queerly
U
بطور مرتب
put straight
U
مرتب کردن
unrehearsed
U
ازقبلآماده - مرتب
straighter
U
راحت مرتب
straighten up
<idiom>
U
مرتب کردن
partially ordered
U
پاره مرتب
j'adoube
U
مرتب می کنم
Orderly . In good order . Tidy . Ship - shape .
U
مرتب ومنظم
Shipshape . In apple pie order.
U
مرتب ومنظم
riptide
U
جریان اب نا مرتب
marshaling
U
مرتب کردن
set in order
U
مرتب کردن
lineup
U
مرتب کردن
cleans
U
مرتب کردن
to put to rights
U
مرتب کردن
order
U
مرتب کردن
clean
U
مرتب کردن
cleaned
U
مرتب کردن
cleanest
U
مرتب کردن
fix up
U
مرتب کردن
periodic
U
که مرتب رخ میدهد
marshaled
U
مرتب کردن
well ordered
U
مرتب و منظم
well conditioned
U
مرتب و منظم
to map out
U
مرتب کردن
marshal
U
مرتب کردن
ordered pair
U
جفت مرتب
to cleanvp
U
مرتب کردن
regularize
U
مرتب کردن
tidied
U
مرتب کردن
sorting
U
مرتب نمودن
arranges
U
مرتب کردن
arranging
U
مرتب کردن
concerts
U
مرتب کردن
concert
U
مرتب کردن
duly
<adv.>
U
بصورت مرتب
neatly
<adv.>
U
بصورت مرتب
tidily
<adv.>
U
بصورت مرتب
orderly
<adv.>
U
بصورت مرتب
duly
<adv.>
U
بطور مرتب
tidier
U
مرتب کردن
arranged
U
مرتب کردن
arrange
U
مرتب کردن
regularising
U
مرتب کردن
regularises
U
مرتب کردن
regularised
U
مرتب کردن
regularized
U
مرتب کردن
collocating
U
مرتب کردن
collocates
U
مرتب کردن
collocated
U
مرتب کردن
regularizes
U
مرتب کردن
regularizing
U
مرتب کردن
collocate
U
مرتب کردن
tidying
U
مرتب کردن
tidy
U
مرتب کردن
tidiest
U
مرتب کردن
tidies
U
مرتب کردن
trim
U
مرتب پاکیزه
trimmest
U
مرتب پاکیزه
collates
U
مرتب کردن
neatly
<adv.>
U
بطور مرتب
trims
U
مرتب پاکیزه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com