English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
aeromechanic U مربوط به مکانیک هواپیمایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
aeromechanics U فن مکانیک هواپیمایی
monoplance U هواپیمایی یک باله هواپیمایی که یک جفت بال دارد
mechanic U مکانیک مکانیک ماشین الات
program loans U قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactically U مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactical U مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
machanist U مکانیک
mechanics U مکانیک
mechanic U مکانیک
mechanician U مکانیک
inference U روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inferences U روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
elevation guidance U دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
bioclimatic U مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
victual U مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
anti air U ضد هواپیمایی
aviation U هواپیمایی
counter air U ضد هواپیمایی
genital U مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
auditory U مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
mechanical engineer U مکانیک دان
mechanical engineer U مهندس مکانیک
celestial machine U مکانیک سماوی
electricians U مکانیک برق
wave mecanics U مکانیک موجی
matrix mechnics U مکانیک ماتریسی
mechanics U علم مکانیک
quantum mechanics U مکانیک کوانتومی
biomechanics U زیست مکانیک
celestial machine U مکانیک اسمانی
fluid mechanics U مکانیک سیالات
soil mechanics U مکانیک خاک
newtonian machanics U مکانیک نیوتنی
newtonian mechanics U مکانیک نیوتونی
body mechanics U مکانیک بدن
hydraulics U مکانیک سیالات
dynamics U مکانیک حرکت
electrician U مکانیک برق
soil mechanism U مکانیک خاک
statistical mechanics U مکانیک اماری
fitter U کمک مکانیک
automotive engineer U مهندس مکانیک
fitters U کمک مکانیک
mechanical engineering U مهندسی مکانیک
aeromechanic U مکانیک هواپیما
hydromechanics U مکانیک سیالات
aircraft section U قسمت هواپیمایی
aviation authority U امور هواپیمایی
air officer U افسر هواپیمایی
airline U شرکت هواپیمایی
sea plane U هواپیمایی دریایی
airlines U شرکت هواپیمایی
antiair warfare U جنگ ضد هواپیمایی
avionics U الکترونیک هواپیمایی
aviate U هواپیمایی کردن
schrodinger wave mechanics U مکانیک موجی شرودینگر
mechanician U مکانیک ماشین الات
aviation structural mechanic U مکانیک بدنه هواپیما
hydraulics U هیدرولیک مکانیک مایعات
quantum theory U مکانیک کوانتومی [فیزیک]
mechanics U علم جراثقال مکانیک
quantum physics U مکانیک کوانتومی [فیزیک]
gasman U مکانیک وسایل گازسوز
gasmen U مکانیک وسایل گازسوز
classical mechanics U مکانیک کلاسیک [فیزیک]
air traffic U رفت و آمد هواپیمایی
ejector seat U صندلی پران [هواپیمایی]
ejection seat U صندلی پران [هواپیمایی]
fixed geometry U هواپیمایی با بال ثابت
Civil Aviation Organization U سازمان هواپیمایی کشور
supervisory U مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
fitter U کمک مکانیک مونتاژکار لوله کش
common tool set U دست ابزار جنرال مکانیک
mechanics U علم مکانیک ماشین شناسی
fitters U کمک مکانیک مونتاژکار لوله کش
freewheel [overrunning clutch ] U چرخ آزاد [فناوری مکانیک]
quadraplane U هواپیمایی با چهار بال روی هم
aviation sotre keeper U انبار دار قسمت هواپیمایی
conventional take off and landing U هواپیمایی با نشست وبرخاست معمولی
automotive engineering U تکنولوژی اتومکانیک مهندسی مکانیک اتومبیل
squadron U گردان هواپیمایی یا سوار یا سوارزرهی یا هوانیروز
squadrons U گردان هواپیمایی یا سوار یا سوارزرهی یا هوانیروز
chopper U هواپیمایی با بال گردنده بویژه هلیکوپتر
snooper U هواپیمایی که در حال تعقیب یا دیدبانی است
C.A.B.s U مخفف عبارت ادارهی هواپیمایی کشوری
C.A.B U مخفف عبارت ادارهی هواپیمایی کشوری
variable geometry aircraft U هواپیمایی که شکل کلی ان تغییر کند
hydro airplane U هواپیمایی که میتواند روی اب فرود اید
choppers U هواپیمایی با بال گردنده بویژه هلیکوپتر
Can you send a mechanic, please? U آیا ممکن است لطفا یک یک مکانیک بفرستید؟
high tailed aircraft U هواپیمایی که دم افقی ان بالای سکان عمودی قرارگرفته
aircraft defective U هواپیمایی که به علت نقص فنی نتواندپرواز کند
relative U که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustical U مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustic U مربوط به صدا مربوط به سامعه
ornithopter U هواپیمایی که در ان بالهاحول محوری نوسان میکنندولی دوران نمیکنند
limiting speed U بیشترین سرعت نسبی فاهری هواپیمایی با شکل معین
all weather fighter U هواپیمایی که در هر گونه شرایط جوی قادر به عمل باشد
director U هواپیمایی قادر به هدایت یک رسانگر بدون سرنشین یا یک موشک
directors U هواپیمایی قادر به هدایت یک رسانگر بدون سرنشین یا یک موشک
autogyro U هواپیمایی سنگین که توسط چند رتور حرکت میکند
maritime aircraft U هواپیمایی برای عمل کردن روی مناطق دریایی
energetics U رشتهای ازعلم مکانیک که درباره نیرو وتحولات ان بحث میکنند
streamliner U قطار یا هواپیمایی که مقاومت هوا را درهم شکسته وانرا تعدیل کند
landplane U هواپیمایی که قادر به برخاستن از سطح زمین که شامل برف و یخ نیز میگرددمیباشد
lifting body U هواپیمایی که قسمت عمده یاکل برای ان توسط شکل ویژه ان تامین میشود
distance angle U زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
xenial U مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
range component U عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
sailwing U هواپیمایی که بالهای ان تنهادرصورت وجود باد نسبی شکل و برش نمای یک ایرفویل را به خود میگیرند
civil appropriation U اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
vertical take off and landing U هواپیمایی که بدون داشتن سرعت نسبی قادر به برخاستن از سطح زمین معلق ماندن در هوا و فرودمجدد باشد
visual interceptor U هواپیمای رهگیر بصری هواپیمایی که باوسایل بصری رهگیری میکند
hydroplane U هواپیمایی که بر روی دریانشسته ویا از روی دریاپرواز کند
hydroplaned U هواپیمایی که بر روی دریانشسته ویا از روی دریاپرواز کند
hydroplaning U هواپیمایی که بر روی دریانشسته ویا از روی دریاپرواز کند
hydroplanes U هواپیمایی که بر روی دریانشسته ویا از روی دریاپرواز کند
counter air operations U عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن
formulas U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formula U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
flight engineer U مهندس مکانیک هواپیما مهندس پرواز
tactical air U نیروی هوایی تاکتیکی هواپیمایی تاکتیکی
hypobaric U مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
marine aircraft U هواپیمایی برای عمل کردن روی سطح اب هواپیمای قابل شناور شدن روی سطح اب
aired U هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
air U هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
airs U هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
naval aviation U قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
army aircraft U هواپیمایی نیروی زمینی هواپیماهای نیروی زمینی
correspondent U مربوط به
lineal U مربوط به خط
apposite U مربوط
hydraulic U مربوط به اب
pertinenet U مربوط
germane U مربوط
related U مربوط
condequent U مربوط
irrelevant U نا مربوط
for U مربوط به
pertinent U مربوط
coordinate U مربوط
proper U مربوط
coherent U مربوط
as for U مربوط به
caprine U مربوط به بز
pertinent U مربوط به
cretaceous U مربوط به گچ
eight bit system U مربوط به یک
affined U مربوط
relevant U مربوط
vespertinal U مربوط به شب
correspondents U مربوط به
curatorial U مربوط به
pertaining U مربوط به
military U مربوط به نظام
astrological U مربوط به نجوم
hydrostatic U مربوط به فشار اب
prospective U مربوط به اینده
britannic U مربوط به بریتانیا
collegial U مربوط به دانشکده
parental U مربوط به والدین
meteorological U مربوط به هواسنجی
hydropic U مربوط به استسقاء
commercial U مربوط به تجارت
fractional U مربوط به بخشهایی
congressional U مربوط به کنگره
hominoid U مربوط به بشر
horsy U مربوط به اسب
hydrographic U مربوط به اب نگاری
sartorial U مربوط به خیاطی
surgical U مربوط به جراحی
marital U مربوط به زناشویی
brumal U مربوط به زمستان
communists U مربوط به کمونیسم
ceremonials U مربوط به جشن
commisural U مربوط به درزوپیوندگاه
larcenous U مربوط به دزدی
domiciliary U مربوط به خانه
divisional U مربوط به تقسیم
aesthetic U مربوط به علم
aesthetically U مربوط به علم
matrimonial U مربوط به ازدواج
dictoral U مربوط به دکتری
municipal U مربوط به شهرداری
ceremonial U مربوط به جشن
attached U مربوط متعلق
familial U مربوط به خانواده
valedictory U مربوط به خداحافظی
hypophyseal U مربوط به هیپوفیز
operatic U مربوط به اپرا
immunologic U مربوط به مصونیت
computational U مربوط به یک محاسبه
climatic U مربوط به اب وهوا
inspectional U مربوط به بازرسی
insurrectional U مربوط به شورش
futuristic U مربوط به اینده
vehicular U مربوط به خودرو
irrelative U نا مربوط مطلق
janitorial U مربوط به فراشی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com