English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
ablative U مربوط به مفعول به یا مفعول عنه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
ablative U مفعول به مفعول عنه
obj U مفعول
indirect objects U مفعول
passives U مفعول
passive U مفعول
urning U مفعول
objected U مفعول
object U مفعول
objecting U مفعول
objects U مفعول
direct objects U مفعول
accusative U مفعول اتهامی
direct object U مفعول صریح
direct object U مفعول مستقیم
past participles U اسم مفعول
direct object U مفعول بیواسطه
pp U اسم مفعول
taken U اسم مفعول take
past participle U اسم مفعول
shots U اسم مفعول shoot
withdrawn U اسم مفعول withdraw
shot U اسم مفعول shoot
indirect object U مفعول غیر مستقیم
gotten U اسم مفعول فعل get
flung U اسم مفعول فعل fling
woken U اسم مفعول فعل wake
smitten U اسم مفعول فعل smite
particpially U بطوراسم فاعل یا اسم مفعول
been U اسم مفعول فعل بودن
shone U گذشته و اسم مفعول shine
shorn U اسم مفعول فعل shear
worn U اسم مفعول فعل wear
awoken U اسم مفعول فعل awake
ablative U مفعول منه صیغه الت
borne U اسم مفعول فعل bear
repaid U زمان گذشته و اسم مفعول repay
pled U زمان گذشته و اسم مفعول plead
spilt U زمان گذشته و اسم مفعول spill
swung U اسم مفعول و زمان گذشتهی swing
unstuck U زمان گذشته و اسم مفعول unstick
unwound U زمان گذشته و اسم مفعول unwind
had U زمان ماضی واسم مفعول فعل have
laid U زمان گذشته و اسم مفعول lay
fought U زمان ماضی واسم مفعول فعل fight
should U زمان ماضی واسم مفعول فعل معین shall
met U زمان ماضی واسم مفعول فعل meet
bended U زمان گذشته و اسم مفعول فعل bend
perfect infinitive U مصدری که با اسم مفعول ساخته میشودو جای ماضی کامل را میگیرد
pregnant use of a verb U بکار بردن فعل متعدی بدانگونه که مفعول ان مقدرباشدیعنی گفته نشود
reflexively U چنانکه بخود فاعل برگرد د چنانکه مفعول ان
program loans U قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactically U مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactical U مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inferences U روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inference U روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
elevation guidance U دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
bioclimatic U مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
victual U مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
genital U مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
auditory U مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
supervisory U مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
relative U که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustic U مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustical U مربوط به صدا مربوط به سامعه
distance angle U زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
range component U عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
xenial U مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
civil appropriation U اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
formulas U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formula U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
hypobaric U مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
germane U مربوط
related U مربوط
eight bit system U مربوط به یک
correspondent U مربوط به
as for U مربوط به
vespertinal U مربوط به شب
pertinenet U مربوط
curatorial U مربوط به
relevant U مربوط
apposite U مربوط
proper U مربوط
irrelevant U نا مربوط
coherent U مربوط
pertinent U مربوط به
pertinent U مربوط
cretaceous U مربوط به گچ
lineal U مربوط به خط
caprine U مربوط به بز
correspondents U مربوط به
condequent U مربوط
coordinate U مربوط
for U مربوط به
hydraulic U مربوط به اب
affined U مربوط
pertaining U مربوط به
dictoral U مربوط به دکتری
affiliated U مربوط ساختن
affiliate U مربوط ساختن
affiliates U مربوط ساختن
aeronautical U مربوط به فضانوردی
computational U مربوط به یک محاسبه
existential U مربوط به هستی
affiliating U مربوط ساختن
hypophyseal U مربوط به هیپوفیز
corresponsive U مربوط بیکدیگر
budgetary U مربوط به بودجه
electrically U مربوط به الکتریسیته
retired U مربوط به بازنشستگی
collegial U مربوط به دانشکده
commisural U مربوط به درزوپیوندگاه
divisional U مربوط به تقسیم
fistulous U مربوط به ناسور
four dimensional U مربوط به بعدچهارم
mammary U مربوط به پستانداران
gallinaceous U مربوط بماکیان
garlicky U مربوط به سیر
genethliac U مربوط به طالع
mammary U مربوط به پستان
glossal U مربوط به زبان
glyptic U مربوط به حکاکی
goidelic U مربوط بسلت
womanish U مربوط به زن یا زنان
haemic U مربوط بخون
Hellenic U مربوط به یونان
polar U مربوط به قطب
hawaiian U مربوط به هاوایی
filiate U مربوط ساختن
faunae U مربوط به جانوران
vehicular U مربوط به خودرو
domiciliary U مربوط به خانه
personal U مربوط به کسی
contiguous U مربوط بهم
hydrostatic U مربوط به فشار اب
hydropic U مربوط به استسقاء
hydrographic U مربوط به اب نگاری
prospective U مربوط به اینده
horsy U مربوط به اسب
parental U مربوط به والدین
communists U مربوط به کمونیسم
communist U مربوط به کمونیسم
operatic U مربوط به اپرا
climatic U مربوط به اب وهوا
expiratory U مربوط به زفیر
hominoid U مربوط به بشر
polar U مربوط به قط بها
marital U مربوط به زناشویی
municipal U مربوط به شهرداری
ameba U مربوط به امیب
attached U مربوط متعلق
valedictory U مربوط به خداحافظی
amazonian U مربوط به امازونها
aluminous U مربوط به الومینیوم
aguish U مربوط به تب و لرز
ameban U مربوط به امیب
amebic U مربوط به امیب
familial U مربوط به خانواده
surgical U مربوط به جراحی
psychiatric U مربوط به روانپزشکی
concern U مربوط بودن به
anglian U مربوط به نژاد
anent U در مشارکت با مربوط به
analitical U مربوط به تجزیه
ammino U مربوط به امونیاک
ameboid U مربوط به امیب
military U مربوط به نظام
agrologic U مربوط بخاکشناسی
nasal U مربوط به بینی
nautical U مربوط به کشتیرانی
fractional U مربوط به بخشها
fractional U مربوط به بخشهایی
fossils U مربوط بادوارگذشته
fossil U مربوط بادوارگذشته
racing U مربوط بمسابقه
outbound U مربوط به خارج
dependent U مربوط محتاج
ovarian U مربوط به تخمدان
baronial U مربوط به بارون
circumstantial U مربوط به موقعیت
commercial U مربوط به تجارت
adulterous U مربوط به زنا
textual U مربوط به متن یا نص
achaian U مربوط به اخائیه
achaean U مربوط به اخائیه
American U مربوط بامریکا
Americans U مربوط بامریکا
acetarious U مربوط به سالاد
concerns U مربوط بودن به
anal U مربوط به مقعد
centenarian U مربوط به قرن
centenarians U مربوط به قرن
calligraphic U مربوط به خطاطی
c U مربوط به کامپیوتر
brumal U مربوط به زمستان
britannic U مربوط به بریتانیا
feminine U مربوط به جنس زن
my U مربوط بمن
geriatric U مربوط به پیری
caloric U مربوط به کالری
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com