English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8315 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
mineralogical U مربوط به معدن شناسی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
bioclimatic U مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
mineralogy U معدن شناسی
bacteriologic U مربوط به میکرب شناسی وابسته به باکتری شناسی
mineralogy U مبحث معدن شناسی
serologic U مربوط به سرم شناسی
oceanographic U مربوط به اقیانوس شناسی
entomological U مربوط به حشره شناسی
microbiological U مربوط به میکروب شناسی
climatological U مربوط به اب وهوا شناسی
philatelic U مربوط به تمبر شناسی
technologically U فنونی مربوط به فن شناسی تکنولوژیکی
technological U فنونی مربوط به فن شناسی تکنولوژیکی
geoscience U علوم مربوط به زمین شناسی
gemmological U مربوط به علم گوهر شناسی
geogonostic U مربوط بعلم زمین شناسی
geogonostical U مربوط بعلم زمین شناسی
botanic U مربوط به علم گیاه شناسی
physiognomical U مربوط به قیافه شناسی تشخیص دهنده
anthropological U وابسته بانسان شناسی مربوط بطبیعت انسانی
archeologic U وابسته به باستان شناسی مربوط بعلم اثار قدیم
radiobiology U مبحث زیست شناسی مربوط به تشعشعات رادیو اکتیو
areodetic U مربوط به مریخ شناسی مریخ شناسی
biotechnology U ان قسمت از مباحث فنی که مربوط به اعمال قواعد زیست شناسی درانسان وماشین الات است
shaft inset [shaft station] U راهروی معدن [ایستگاه معدن]
dermatological U مربوط به پوست شناسی یا امراض پوست
program loans U قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactically U مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactical U مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inference U روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inferences U روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
elevation guidance U دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
victual U مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
genital U مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
auditory U مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
entomology U حشره شناسی [حشره شناسی] [جانور شناسی] [رشته دانشگاهی]
supervisory U مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
psychbiology U علم مطالعه ارتباط میان روانشناسی وزیست شناسی زیست شناسی روانی
bionomics U زیوه شناسی شاخهای از علم زیست شناسی که از رابطه موجودات زنده بامحیطبحث میکند
philological U وابسته به واژه شناسی یازبان شناسی تاریخی وتطبیقی
philology U زبان شناسی تاریخی وتطبیقی واژه شناسی
lateral meniscus U منیسک خارجی [کالبد شناسی] [زیست شناسی]
relative U که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustical U مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustic U مربوط به صدا مربوط به سامعه
immunogenetics U رشتهای از اتم شناسی که درباره روابط مرض و وراثبت یا نژاد بحث میکند مطالعه ارتباط داخلی از لحاظ زیست شناسی
distance angle U زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
xenial U مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
range component U عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
zoo ecology U قسمتی از علم جانور شناسی که در باره روابط جانور بامحیط خود بحث میکند بوم شناسی حیوانی
karyology U هسته شناسی مبحثی ازعلم سلول شناسی ک ه درباره تشریح هسته سلولی وساحتمان کروموسوم بحث میکند
wheal U معدن
chalcopyrite U معدن مس
copper mine U معدن مس
mines U معدن
mined U معدن
mineral U معدن
mine U معدن
neurologic U وابسته به عصب شناسی یا پی شناسی
typology U گونه شناسی نوع شناسی
kinematics U حرکت شناسی جنبش شناسی
miner's lamp U چراغ معدن
lode U رگه معدن
quarries U معدن سنگ
quarry U معدن سنگ
adit U راه رو معدن
quarries U معدن شن و ماسه
stannary U معدن قلع
mine timber U الوار معدن
mine coal U ذغال معدن
minette ore U سنگ معدن
quarrying U معدن شن و ماسه
quarrying U معدن سنگ
stone quarry U معدن سنگ
mining U استخراج معدن
mineralogist U معدن شناس
tunnel of mine U تونل معدن
mine tunnel U تونل معدن
mining U معدن کاری
trammer U جرثقیل معدن
quarry U معدن شن و ماسه
minecar U واگن معدن
mercury mine U معدن جیوه
stone pit U معدن سنگ
mine locomotive U لکوموتیو معدن
shoots U رگه معدن
ores U سنگ معدن
tinstone U معدن قلع
goldmines U معدن طلا
gasman U بازرس معدن
shoot U رگه معدن
zoisite U سنگ معدن
gasmen U بازرس معدن
winnings U استخراج معدن
winning U استخراج معدن
goldmine U معدن طلا
ore U سنگ معدن
coalminer U کارگر معدن
prospector U معدن یاب
prospectors U معدن یاب
garnierite U معدن نیکل
prospectors U معدن کاو
copper ore U سنگ معدن مس
prospector U معدن کاو
civil appropriation U اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
stull U تیرستون یاشمع معدن
flashes U معدن موازی سریع A/D.
flashed U معدن موازی سریع A/D.
depleting U تهی شدن معدن
quarry U استخراج کردن معدن
whin U چرخ یا جراثقال معدن
flash U معدن موازی سریع A/D.
quarries U استخراج کردن معدن
seams U رگه نازک معدن
potstone U سنگ سقف معدن
seam U رگه نازک معدن
air machine U ماشین تهویه معدن
mines U معدن کشی کردن
mines U معدن حفر کردن
mined U معدن کشی کردن
self fluxing ore U سنگ معدن خودگداز
mined U معدن حفر کردن
pitman U کارگر درون معدن
mine timber U تیر چوبی معدن
mine U معدن حفر کردن
peatery U معدن زغال سنگ
depletes U تهی شدن معدن
surface mining استخراج معدن روباز
strip mining [American E] U استخراج معدن روباز
opencast mining [British E] U استخراج معدن روباز
flange U پخش رگه معدن
flanges U پخش رگه معدن
Open-pit mining U استخراج معدن روباز
workings U شفت [معدن کاری ]
coal mine U معدن ذغال سنگ
mine U معدن کشی کردن
quarryman U کارگر معدن سنگ
quarrying U استخراج کردن معدن
prospects U معدن کاوی کردن
quarrier U کارگر معدن سنگ
prospected U معدن کاوی کردن
prospect U معدن کاوی کردن
depleted U تهی شدن معدن
deplete U تهی شدن معدن
lump ore U سنگ معدن کلوخه
lodestone U رگه سنگ معدن
prospecting U معدن کاوی کردن
calcined ore U سنگ معدن تکلیس شده
quarryman U کارگر معدن معدنچی سنگ کن
dressing plant U تاسیسات تهیه سنگ معدن
hewer U کارگر معدن زغال سنگ
quarry U اشکار کردن معدن سنگ
stannite U سنگ معدن بفرمول FESNS2CU
calcined ore U سنگ معدن تصفیه شده
quarrying U اشکار کردن معدن سنگ
quarries U اشکار کردن معدن سنگ
hacienda U بنگاه کشاورزی یا معدن ومانند ان
firedamp U گاز قابل احتراق معدن
mineralize U تبدیل بسنگ معدن کردن
saltern U کارخانه یا معدن استخراج نمک
pit [British E] U معدن ذغال سنگ [کان کنی]
coal mining U معدن ذغال سنگ [کان کنی]
safety lamp U چراغ بی خطر معدن ذغال سنگ
mineralization U تبدیل به حالت معدنی یا سنگ معدن
ornithology U پرنده شناسی [جانور شناسی] [پرنده شناسی]
laryngological U وابسته به حنجره شناسی مبنی بر علم حنجره شناسی
pathologically U از لخاظ ناخوشی شناسی ازروی علم ناخوشی شناسی
tonnage rent U حق امتیازی که از مواداستخراجی معدن به نسبت هرتن وصول میشود
trommel U غربال سیمی استوانه شکلی مخصوص سنگ معدن
stope U حفره پله مانند برای استخراج سنگ معدن
copper smelting U استخراج مس از سنگهای معدن توسط حرارت ذوب وگداز مس
trepanation U مته حفاری معدن وجراحی بامته سوراخ کردن
oenology U می شناسی شراب شناسی
formulas U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formula U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
lion heart U مواد فلزی که درنتیجه قال کردن معدن بدست می ایدوتااندازهای ناپاک است
epistemologycal U وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
psychologically U از لحاظ روان شناسی ازروی روان شناسی
hypobaric U مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
veinstone U کلوخه فلزی کلوخه معدن دار سنگ فلز
pay dirt U خاک زرگری یا خاک معدن قابل استفاده
cassiterite U معدن قلع اکسید قلع طبیعی
for U مربوط به
curatorial U مربوط به
hydraulic U مربوط به اب
apposite U مربوط
vespertinal U مربوط به شب
irrelevant U نا مربوط
pertinenet U مربوط
eight bit system U مربوط به یک
proper U مربوط
as for U مربوط به
pertaining U مربوط به
correspondent U مربوط به
correspondents U مربوط به
pertinent U مربوط
coherent U مربوط
pertinent U مربوط به
coordinate U مربوط
affined U مربوط
Recent search history Forum search
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1affixation
1This clause summarizes general aspects on AT commands and issues related to them. For further information, refer to ITU-T Recommendation V.25ter
1آسیب شناسی مولفه های موثر بر تحکیم بنیان خانواده و ارائه راه کارهای مدیریتی
1سلام دوستان . یک سوال داشتم.در عبارتی که نوشتم از کجا باید بفهمیم که کلمه طراحی به کل جمله برمی‌گردد یا فقط به piping
2تعریف فونتیک چیست؟
1معنی کنید: Residential Demand Side Management
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com