English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
thaumaturgic U مربوط به معجزه یا کارخارق العاده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
miracles U معجزه
thaumaturgy U معجزه
theurgy U معجزه
miracle U معجزه
wonderwork U معجزه
thaumaturgy U معجزه اعجاز
theurgist U معجزه کننده
to wring water from a flint U معجزه کردن
miraculous U معجزه اسا
contrary to nature U بطور معجزه
wonder work U معجزه استادی عجیب
tokens U معجزه علامت رمزی
wonder worker U کسیکه معجزه میکند
token U معجزه علامت رمزی
field allowance U فوق العاده ماموریت رزمی فوق العاده جنگی
program loans U قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactically U مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactical U مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inferences U روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inference U روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
bioclimatic U مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
victual U مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
elevation guidance U دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
auditory U مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
genital U مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
supervisory U مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
relative U که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustic U مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustical U مربوط به صدا مربوط به سامعه
range component U عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
xenial U مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
distance angle U زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
civil appropriation U اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
nonpar <adj.> U فوق العاده
supernatural U فوق العاده
allowance U فوق العاده
allowances U فوق العاده
nonpar <adj.> U خارق العاده
precious U فوق العاده
terrific U فوق العاده
weird U خارق العاده
weirder U خارق العاده
transnormal U فوق العاده
extra special U فوق العاده
singular U خارق العاده
singular U فوق العاده
ripsnorting U فوق العاده
rewardable U فوق العاده
out of the ordinary U فوق العاده
metaphsical U خارق العاده
phenomenally U خارق العاده
phenomenally U فوق العاده
strenuous U فوق العاده
remarkably U فوق العاده
fantastic U خارق العاده
rewards U فوق العاده
rewarded U فوق العاده
fantastical U خارق العاده
reward U فوق العاده
extraordinary U فوق العاده
phenomenal U فوق العاده
phenomenal U خارق العاده
prodigious <adj.> U فوق العاده
astounding <adj.> U خارق العاده
astonishing <adj.> U فوق العاده
astounding <adj.> U فوق العاده
gobsmacking [British] [colloquial] [amazing] <adj.> U فوق العاده
marvellous [British] <adj.> U فوق العاده
marvelous [American] <adj.> U فوق العاده
startling <adj.> U فوق العاده
stupendous <adj.> U فوق العاده
wonderful <adj.> U فوق العاده
amazing <adj.> U فوق العاده
admirable <adj.> U فوق العاده
gobsmacking [British] [colloquial] [amazing] <adj.> U خارق العاده
marvellous [British] <adj.> U خارق العاده
marvelous [American] <adj.> U خارق العاده
prodigious <adj.> U خارق العاده
startling <adj.> U خارق العاده
stupendous <adj.> U خارق العاده
wonderful <adj.> U خارق العاده
wondrous <adj.> U خارق العاده
wondrous <adj.> U فوق العاده
inestimable U فوق العاده
weirdest U خارق العاده
astonishing <adj.> U خارق العاده
admirable <adj.> U خارق العاده
amazing <adj.> U خارق العاده
flight pay U فوق العاده پرواز
supersensitive U فوق العاده حساس
invaluable U فوق العاده گرانبها
supersubtlety U فرافت فوق العاده
fitting allowance U فوق العاده مناسب
rarely U بطور فوق العاده
supersubtle U فوق العاده فریف
supernaturally U بطور خارق العاده
thaumaturgy U کار خارق العاده
jitters U عصبانیت فوق العاده
thaumaturgic U خارق العاده سحر
a terrific time U مدت فوق العاده
an outstanding time U مدت فوق العاده
special session U جلسه فوق العاده
overactive U فوق العاده فعال
extra charge U هزینه فوق العاده
monstrous cruelly U بیرحمی فوق العاده
combat pay U فوق العاده جنگی
combat pay U فوق العاده رزمی
envoy extraordiinary U نماینده فوق العاده
envoy extraordiinary U فرستاده فوق العاده
emergency ration U جیره فوق العاده
overhelming U زیاد فوق العاده
overrider U حق دلالی فوق العاده
breakneck U فوق العاده خطرناک
emoluments U حق الزحمه فوق العاده
ripsnorter U چیز فوق العاده
emolument U حق الزحمه فوق العاده
rarely beautiful U استثنائی یافوق العاده
extremely high U فوق العاده زیاد
ambasador extraordinary U سفیر فوق العاده
extreme values U ارزشهای فوق العاده
aviation pay U فوق العاده پرواز
emergency loading U بارگذاری فوق العاده
ice cold U فوق العاده سرد
extra- U فوق العاده اضافی
emergency U فوق العاده اضطراری
extras U فوق العاده اضافی
freezing U فوق العاده سرد
special session U نشست فوق العاده
wonderfully well U فوق العاده خوب
emergencies U فوق العاده اضطراری
enormously U فوق العاده زیاد
whizzbang U ممتاز خارق العاده
ice-cold U فوق العاده سرد
extra U فوق العاده اضافی
extraordinarily U بطور فوق العاده
wonderfully U عجیبانه فوق العاده
unusually U بطور فوق العاده
extraordinary meeting U نشست فوق العاده
whizbang U ممتاز خارق العاده
unco U غیر عادی خارق العاده
extraordinary general meeting U مجمع عمومی فوق العاده
forcemajeure U حادثه فوق العاده یا غیرمترقبه
allowances U فوق العاده و هزینهء سفر
he is no grat shakes U انقدرهاخوب یافوق العاده نیست
undercool U فوق العاده سرد کردن
allowance U فوق العاده و هزینهء سفر
She eats extraordinary quantities. U او [زن] مقدار فوق العاده ای را می خورد.
ultrahigh frequency U فرکانس فوق العاده زیاد
it is unusually large U فوق العاده بزرگ است
costs an arm and a leg <idiom> U [فوق العاده پرخرج یا گران]
set the world on fire <idiom> کاری فوق العاده انجام دادن
hyperirritability U حساسیت واستعداد تحریک فوق العاده
emergency U امر فوق العاده و غیره منتظره
emergence U امر فوق العاده و غیره منتظره
wonder worker U ادم خارق العاده و صاحب کرامت
supersensitive U ماسوره یا مین فوق العاده حساس
emergencies U امر فوق العاده و غیره منتظره
monstrously U بطور شگفت انگیز یا خارق العاده
hyperphysical U خارق العاده مافوق قوه بدنی ومادی
green thumb U استعداد و قدرت فوق العاده درپروراندن گیاهان
base pay U حقوق ثابت بدون مزایا وفوق العاده
hypersensitive U دارای حساسیت فوق العاده خیلی حساس
formulae U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formula U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulas U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
daimon U خدایی که دارای قوه خارق العاده بوده دیو
daemon U خدایی که دارای قوه خارق العاده بوده دیو
superfluid U جسم یامایع دارای قدرت هدایت فوق العاده
tearjerker U نمایش یاداستان فوق العاده هیجان انگیز واحساساتی
tear jerking U نمایش یاداستان فوق العاده هیجان انگیز واحساساتی
worthy of remark U قابل ملاحظه برجسته مشهور فوق العاده استثنائی
Ditterling U [تزئینات خارق العاده شمال اروپا به سبک گروتسکو بی تناسب]
bat allowance U فوق العاده افسران بابت حمل ونقل بنه سفر
bat money U فوق العاده افسران بابت حمل ونقل بنه سفر
thaumaturge U کسیکه که کارهای خارق العاده ومعجزه نما میکند خرق عادت کن
supertropical bleach U نوعی ماده ضدعفونی فوق العاده قوی مخصوص مناطق حاره
middlemen U دستگاههای فرکانس خیلی بالا یا فوق العاده زیادمخصوص رهگیری هوایی
middleman U دستگاههای فرکانس خیلی بالا یا فوق العاده زیادمخصوص رهگیری هوایی
k ration U بسته کوچک مواد غذایی ارتشی برای موارد فوق العاده
hypobaric U مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
drastic times call for drastic measures <idiom> U [زمانی که شما فوق العاده بی امید هستید و میخواهید یک تصمیم موثر بگیرید]
hyper U پیشوندی بمعنی روی و بالای و برفراز و ماوراء و خارج از حد عادی وفوق العاده ومافوق و اضافه و بیش از حدو بحد افراط
hyper- U پیشوندی بمعنی روی و بالای و برفراز و ماوراء و خارج از حد عادی وفوق العاده ومافوق و اضافه و بیش از حدو بحد افراط
overtime U وقت اضافی اضافه کار اضافه کاری ساعت فوق العاده
demon U خدایی که دارای قوه خارق العاده بوده دیو.دیو
demons U خدایی که دارای قوه خارق العاده بوده دیو.دیو
emergency loading U بارگزاری فوق العاده بارگزاری اضطراری
allowances U جیره دادن فوق العاده دادن
travel allowance U فوق العاده سفر هزینه سفر
allowance U جیره دادن فوق العاده دادن
compensatory time U ساعاتی از کار رسمی که به عنوان جبران کار فوق العاده از کار کارگر حذف و به اومرخصی داده میشود
supereminent U برجسته فوق العاده برجسته
condequent U مربوط
eight bit system U مربوط به یک
hydraulic U مربوط به اب
germane U مربوط
affined U مربوط
lineal U مربوط به خط
related U مربوط
as for U مربوط به
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com