English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
fractural U مربوط به شکستگی استخوان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
green stick U شکستگی استخوان درکودکان بدان گونه که یک سوی استخوان شکسته سو
fractured U شکستگی استخوان
fractures U شکستگی استخوان
fracture U شکستگی استخوان
fracturing U شکستگی استخوان
compound f. U شکستگی استخوان بازخم
skeletal U مربوط به استخوان بندی
hyprostosis U رویش غیر طبیعی استخوان کلفت شدگی استخوان برامدگی استخوان
osteotomy U برش استخوان و جداکردن و خارج کردن قسمتی از استخوان
syynostosis U ترکیب دو استخوان وتکمیل استخوان واحدی
zygoma U استخوان قوس وجنه استخوان گونه
astragalus U استخوان قوزک یا اشتالنگ استخوان کعب
ischium U استخوان ورک استخوان نشیمنگاهی
condyle U مهره استخوان- برامدگی استخوان
periosteum U پوشش استخوان ضریع استخوان
occiput U استخوان قمحدوه استخوان پس سر
program loans U قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactically U مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactical U مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inferences U روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inference U روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
victual U مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
bioclimatic U مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
elevation guidance U دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
vomer U استخوان میانی بینی استخوان تیغه بینی
genital U مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
auditory U مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
supervisory U مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
relative U که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustical U مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustic U مربوط به صدا مربوط به سامعه
nicks U شکستگی
nicking U شکستگی
nicked U شکستگی
breakages U شکستگی
fraction U شکستگی
refraction U شکستگی
fracturing U شکستگی
breaking U شکستگی
breaks U شکستگی
nick U شکستگی
brokenness U شکستگی
distortion U شکستگی
decrepitude U شکستگی
decropitude U شکستگی
disconsolateness U دل شکستگی
disconsolation U دل شکستگی
distortions U شکستگی
consenescence U شکستگی
fractions U شکستگی
head crash U شکستگی هد
infirmness U شکستگی
break down U شکستگی
rupture U شکستگی
ruptures U شکستگی
rupturing U شکستگی
labefaction U شکستگی
oblique joint U شکستگی کج
jaggies U شکستگی
sawtooth distortion U شکستگی
break U شکستگی
crack U شکستگی
cracks U شکستگی
vulnerability U شکستگی
fractured U شکستگی
heartbreak U دل شکستگی
fracture U شکستگی
aliasing U شکستگی
fractures U شکستگی
breakage U شکستگی
cold brittleness U شکستگی سرد
wrack U کشتی شکستگی
crack up U درهم شکستگی
crack-up U درهم شکستگی
fracturing U گسیختن شکستگی
image cintraction U شکستگی تصویر
red brittleness U شکستگی سرخ
image distortion U شکستگی تصویر
wrecking U کشتی شکستگی
wrech U کشتی شکستگی
fractured U گسیختن شکستگی
wrecks U کشتی شکستگی
hydrogen embrittleness U شکستگی هیدروژنی
hot brittle U شکستگی گرم
compound fractures U شکستگی باز
compound fracture U شکستگی باز
fractures U گسیختن شکستگی
d. age U شکستگی فرتوتی
crashingly U شکستگی خرابی
sound distortion U شکستگی صدا
shipwrecked U کشتی شکستگی
shipwreck U کشتی شکستگی
strike joint U شکستگی طولی
crashes U شکستگی خرابی
crash U شکستگی خرابی
crashed U شکستگی خرابی
crashing U شکستگی خرابی
heartbreaking U مایه دل شکستگی
black short U شکستگی سیاه
blue brittle U شکستگی ابی
shipwrecks U کشتی شکستگی
black brittleness U شکستگی سیاه
wreck U کشتی شکستگی
fracture U گسیختن شکستگی
knack U صدای شکستگی
range component U عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
xenial U مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
distance angle U زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
resistance to cracking U مقاوم در برابر شکستگی
hardening distortion U شکستگی سخت گردانی
to allow for breakage U شکستگی راحساب کردن
fracture proof U مقاوم در برابر شکستگی نشکن
civil appropriation U اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
formulas U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formula U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
ossicle U استخوان چه
jawbone U استخوان فک
natchbone U استخوان
jawbones U استخوان فک
boned U استخوان
tarsus U استخوان مچ پا
bone U استخوان
boneless U بی استخوان
bones U استخوان
osteotome U استخوان بر
fleshier U بی استخوان
fleshy U بی استخوان
boning U استخوان
fleshiest U بی استخوان
femurs U استخوان ران
femur U استخوان ران
femora U استخوان ران
baleen U استخوان نهنگ
cartilage U نرمه استخوان
aitch bone U استخوان کفل
shinbone U استخوان قلم پا
anklebone U استخوان قوزک
anvil bone U استخوان سندانی
humeruses U استخوان عضله
caries U پوسیدگی استخوان
pith U مخ استخوان اهمیت
rickets U نرمی استخوان استخوان نرمی
cheekbones U استخوان گونه
cheekbone U استخوان گونه
shoulder blades U استخوان شانه
shoulder blade U استخوان شانه
humeruses U استخوان بازو
humerus U استخوان عضله
humerus U استخوان بازو
humeri U استخوان عضله
humeri U استخوان بازو
ckeek bone U استخوان گونه
zygomatic bone U استخوان گونه
dislocation U دررفتگی استخوان
funny bones U استخوان ارنج
funny bone U استخوان ارنج
rickety U نرم استخوان
skeleton U استخوان بندی
skeletons U استخوان بندی
blade U استخوان پهن
scapulas U استخوان کتف
scapula U استخوان کتف
dengue U تب استخوان شکن
exostosis U برامدگی استخوان
huckle bone U استخوان چاربند
huckle bone U استخوان لگن
humeeerus U استخوان بازو
humeeerus U استخوان عضد
the humeral bone U استخوان بازو
hammers U استخوان چکشی
the humeral bone U استخوان عضد
hyoid bone U استخوان لامی
hammered U استخوان چکشی
fish bone U استخوان ماهی
foot bone U خرده استخوان پا
ethmoid U استخوان پرویزنی
ethmoid U استخوان غربالی
epiphysis U شاخ استخوان
frontal bone U استخوان پیشانی
hammer U استخوان چکشی
hyperostosis U برامدگی استخوان
ankle bone U استخوان قوزک
bone ache U استخوان درد
kneepan U استخوان کشگک
anvils U استخوان سندانی
barebone U استخوان خالی
jawbones U استخوان ارواره
jawbone U استخوان ارواره
knucklebone U استخوان قوزک
anvil U استخوان سندانی
innominate bone U استخوان بی نام
breast bone U استخوان سینه
ossification U تشکیل استخوان
carpale U استخوان مچ دست
ilium U استخوان حرقفی
illium U استخوان حرقفی
cariosity U پوسیدگی استخوان
cannon bone U استخوان ساق پا
calcaneum U استخوان پاشنه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com