Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
cosmographical
U
مربوط به شرح گیتی یاجهان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
cosmographic
U
مربوط بشرح گیتی یاجهان
Other Matches
cosmogonal
U
مربوط باصول افرینش گیتی
this earthly round
U
گیتی
universe
U
گیتی
worlds
U
گیتی
world
U
گیتی
cosmolatry
U
گیتی پرستی
cosmos
U
گیتی ونظام ان
demography
U
امارمردم گیتی
cosmography
U
شرح گیتی
cosmography
U
گیتی شناسی
cosmology
U
فلسفه انتظام گیتی
cosmologies
U
فلسفه انتظام گیتی
The seven wonders of the world.
U
هفت عجایب گیتی
cosmogeny
U
پیدایش و تکامل گیتی
cosmism
U
فلسفه تکامل گیتی
cosmological
U
وابسته به فلسفه انتظام گیتی
cosmologic
U
وابسته به فلسفه انتظام گیتی
finality
U
اعتقاد بعلت نهایی در گیتی قطعیت
circumavigator
U
کسی که دور گیتی یا اقلیمی کشتی رانی میکند
monadism
U
اعتقاد باینکه گیتی از ذره یاجسم بسیط ساخته شده است
program loans
U
قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactical
U
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactically
U
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
limitarian
U
کسیکه معتقد است بخش محدودی از مردم گیتی رستگاری روحانی خواهندداشت
inference
U
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inferences
U
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
victual
U
مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
bioclimatic
U
مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
elevation guidance
U
دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
genital
U
مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
auditory
U
مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
supervisory
U
مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
relative
U
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustic
U
مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustical
U
مربوط به صدا مربوط به سامعه
distance angle
U
زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
range component
U
عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
xenial
U
مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
civil appropriation
U
اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
formulas
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formula
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
hypobaric
U
مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
coherent
U
مربوط
as for
U
مربوط به
proper
U
مربوط
relevant
U
مربوط
correspondent
U
مربوط به
for
U
مربوط به
hydraulic
U
مربوط به اب
correspondents
U
مربوط به
apposite
U
مربوط
pertaining
U
مربوط به
eight bit system
U
مربوط به یک
irrelevant
U
نا مربوط
curatorial
U
مربوط به
pertinent
U
مربوط به
germane
U
مربوط
related
U
مربوط
lineal
U
مربوط به خط
condequent
U
مربوط
coordinate
U
مربوط
pertinenet
U
مربوط
pertinent
U
مربوط
affined
U
مربوط
cretaceous
U
مربوط به گچ
caprine
U
مربوط به بز
vespertinal
U
مربوط به شب
verbs
U
مربوط به صدا
aesthetically
U
مربوط به علم
irrelative
U
نا مربوط مطلق
verb
U
مربوط به صدا
inspectional
U
مربوط به بازرسی
occupational
U
مربوط به شغل
thermal
U
مربوط به گرما
as to
U
عطف به مربوط به
insurrectional
U
مربوط به شورش
ecumenical
U
مربوط به سرتاسرجهان
avuncular
U
مربوط بدایی
astro
U
مربوط به نجوم
larcenous
U
مربوط به دزدی
meteorological
U
مربوط به هواسنجی
personal
U
مربوط به کسی
janitorial
U
مربوط به فراشی
atomistic
U
مربوط به اتم
aesthetic
U
مربوط به علم
immunologic
U
مربوط به مصونیت
horsy
U
مربوط به اسب
haemic
U
مربوط بخون
archival
U
مربوط به بایگانی
arithmeticlal
U
مربوط به حساب
hawaiian
U
مربوط به هاوایی
hominoid
U
مربوط به بشر
glyptic
U
مربوط به حکاکی
goidelic
U
مربوط بسلت
hydrographic
U
مربوط به اب نگاری
arbitrative
U
مربوط بحکمیت
anglian
U
مربوط به نژاد
hypophyseal
U
مربوط به هیپوفیز
astrological
U
مربوط به نجوم
glossal
U
مربوط به زبان
coherently
U
بطور مربوط
arbitral
U
مربوط به حکمیت
hydrostatic
U
مربوط به فشار اب
hydropic
U
مربوط به استسقاء
arteriovenous
U
مربوط به رگها
capitular
U
مربوط بفصل
affiliates
U
مربوط ساختن
commisural
U
مربوط به درزوپیوندگاه
affiliated
U
مربوط ساختن
speculative
U
مربوط به اندیشه
affiliate
U
مربوط ساختن
computational
U
مربوط به یک محاسبه
britannic
U
مربوط به بریتانیا
corresponsive
U
مربوط بیکدیگر
filiate
U
مربوط ساختن
prospective
U
مربوط به اینده
parental
U
مربوط به والدین
technological
U
مربوط به فناوری
communist
U
مربوط به کمونیسم
operatic
U
مربوط به اپرا
collegial
U
مربوط به دانشکده
affiliating
U
مربوط ساختن
retired
U
مربوط به بازنشستگی
acrobatic
U
مربوط به بندبازی
caloric
U
مربوط به کالری
cerebellar
U
مربوط به مخچه
anal
U
مربوط به مقعد
calligraphic
U
مربوط به خطاطی
chromatic
U
مربوط به رنگها
chromic
U
مربوط به کرومیوم
aeronautical
U
مربوط به فضانوردی
churchly
U
مربوط به کلیسا
existential
U
مربوط به هستی
c
U
مربوط به کامپیوتر
brumal
U
مربوط به زمستان
budgetary
U
مربوط به بودجه
electrically
U
مربوط به الکتریسیته
technologically
U
مربوط به فناوری
climatic
U
مربوط به اب وهوا
congressional
U
مربوط به کنگره
fistulous
U
مربوط به ناسور
four dimensional
U
مربوط به بعدچهارم
sartorial
U
مربوط به خیاطی
polar
U
مربوط به قط بها
polar
U
مربوط به قطب
Hellenic
U
مربوط به یونان
womanish
U
مربوط به زن یا زنان
mammary
U
مربوط به پستان
mammary
U
مربوط به پستانداران
gallinaceous
U
مربوط بماکیان
contiguous
U
مربوط بهم
garlicky
U
مربوط به سیر
thematic
U
مربوط بموضوع
faunae
U
مربوط به جانوران
nuclear
U
مربوط به اتمی
dictoral
U
مربوط به دکتری
futuristic
U
مربوط به اینده
vehicular
U
مربوط به خودرو
divisional
U
مربوط به تقسیم
domiciliary
U
مربوط به خانه
geriatric
U
مربوط به پیری
centenarian
U
مربوط به قرن
centenarians
U
مربوط به قرن
bear on
U
مربوط بودن
basal
U
مربوط به ته یابنیان
bardic
U
مربوط به رامشگری
feminine
U
مربوط به جنس زن
expiratory
U
مربوط به زفیر
my
U
مربوط بمن
genethliac
U
مربوط به طالع
textuary
U
مربوط به متن
subsistence
U
مربوط به زیست
typographic
U
مربوط به چاپ
textual
U
مربوط به متن یا نص
vermian
U
مربوط به کرم
fossils
U
مربوط بادوارگذشته
facial
U
مربوط به صورت
versicular
U
مربوط به ایات
vespertine
U
مربوط به شب شبانه
connects
U
مربوط کردن
marital
U
مربوط به زناشویی
connect
U
مربوط کردن
fossil
U
مربوط بادوارگذشته
racing
U
مربوط بمسابقه
villatic
U
مربوط به دهکده
vindicative
U
مربوط به توجیه
mathematical
U
مربوط به ریاضیات
acetarious
U
مربوط به سالاد
to the point
U
مربوط بموضوع
graphic
U
مربوط به نقاشی
adulterous
U
مربوط به زنا
bawdy
U
مربوط به جاکشی
thallous
U
مربوط به تالیوم
military
U
مربوط به نظام
residential
U
مربوط به اقامت
achaian
U
مربوط به اخائیه
senile
U
مربوط به پیری
postal
U
مربوط به پست
achaean
U
مربوط به اخائیه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com