Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
preatomic
U
مربوط به زمان قبل ازاستفاده بمب یا نیروی اتمی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
atomistics
U
علم مربوط به شناسایی اتم واستفاده از نیروی اتمی
early time
U
زمان حداقل انفجار اتمی زمان اولیه انفجار اتمی
european atomic energy community
U
جامعه نیروی اتمی اروپا اتحادیه متشکل از بلژیک وفرانسه و المان و ایتالیا ولوگزامبورک و هلند که هدفش ایجاد تسهیلات مختلف در راه بهره برداری ازانرژی اتمی است
atomic energy
U
نیروی اتمی
nuclear
U
مربوط به اتمی
non-nuclear
U
ناوابسته به اتم و نیروی اتمی
residual
U
مربوط به ریزش اتمی
atomic time
U
زمان انفجار اتمی
transattack period
U
زمان اجرای تک اتمی
tempest
U
تحقیقات مربوط به تشعشعات بی خطر اتمی
tempests
U
تحقیقات مربوط به تشعشعات بی خطر اتمی
decay curves
U
منحنی نمایش کاهش تشعشعات اتمی در زمان معین
late time
U
زمان بین سقوط بمب تا شروع انفجار اتمی
currents
U
مربوط به زمان حال
current
U
مربوط به زمان حال
Victorian
U
مربوط به زمان سلطنت ملکه ویکتوریا
hazards
U
خطای سخت افزاری مربوط به زمان بندی زمانی نادرست
hazarding
U
خطای سخت افزاری مربوط به زمان بندی زمانی نادرست
hazarded
U
خطای سخت افزاری مربوط به زمان بندی زمانی نادرست
hazard
U
خطای سخت افزاری مربوط به زمان بندی زمانی نادرست
minometer
U
دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی وسیله اندازه گیری دوز اتمی
rainout
U
ریزش ابر اتمی به علت رطوبت هوا بارش غبار اتمی
implosion weapon
U
جنگ افزار اتمی حساس قابل انفجار با تجزیه اتمی
limitation of actions
U
در CLقوانین مربوط به مرور زمان در مجموعهای بنام limitation of Statues جمع اوری شده است
isotopy
U
دارای تساوی در اعداد اتمی برابری عددی اتمی
european essembly
U
مجمع متشکل از اعضا منتخب پارلمانهای کشورهایی که در "جامعه نیروی اتمی اروپا" و"جامعه ذغالسنگ و فولاداروپا" و "جامعه اقتصادی اروپا" عضو هستند
proliferation
U
سیستم گسترش اتمی یاگسترش تولید اتمی
atomic weight
U
وزن اتمی یک عنصر که برمبنای 61 وزن اتمی اکسیژن قرار داده شده است
clean weapon
U
جنگ افزار اتمی کم ریزش جنگ اتمی که اثار باقیه کم داشته باشد
fallout contours
U
خطوط میزان منحنی تشعشع اتمی یا نشان دهنده شدت تشعشع اتمی
nuclear stalemate
U
گلوله اتمی خارج از رده گلوله اتمی ممنوعه
nucleon
U
اجزای داخل هسته اتمی هستک هسته اتمی
fission to yield ratio
U
توان بمب اتمی نسبت انرژی شکافت اتمی به انرژی حاصله از پرتاب بمب
reenforceŠetc
U
نیروی تازه فرستادن برای با نیروی امدادی تقویت کردن
blue water school
U
انانی که نیروی دریایی انگلیس راتنها نیروی کافی ان میدانند
magneto electricity
U
نیروی کهربایی که بوسیله نیروی اهن ربایی تولید میشود
Zel-i Sultan vase
U
طرح گلدان ظل السلطان
[این طرح بصورت تکراری و قرینه شامل یک گلدان و دسته های گل می باشد و مربوط به زمان سلطنت قاجار می باشد.]
juggernaut
U
نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
juggernauts
U
نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
e.m.f
U
force electromotive نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
torque
U
نیروی گردنده درقسمتی از دستگاه ماشین نیروی گشتاوری
cloud chamber effect
U
اثرات حاصله از لایه خارجی قارچ اتمی اثرات پوسته قارچ اتمی
atomic demolition munition
U
خرج تخریب مهمات اتمی مهمات مخصوص تخریب جنگ افزار اتمی
line haul
U
زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
expeditionary
U
نیروی اعزامی به خارج نیروی سرکوبگر خارجی
air force personnel with the army
U
پرسنل نیروی هوایی ماموربه نیروی زمینی
cache
U
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
caches
U
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache memory
U
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
electromotive force
U
نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
program loans
U
قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
retardation
U
[افزایش طول نخ در اثر نیروی کشش ثابت در زمان معین]
[در چله هایی که به مدت طولانی روی دار می مانند این افزایش طول مشاهده می شود و کاهش استحکام نخ و کاهش طول عمر فرش را به همرا دارد.]
tactical
U
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactically
U
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inference
U
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inferences
U
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
elevation guidance
U
دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
bioclimatic
U
مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
victual
U
مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
genital
U
مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
auditory
U
مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
no man's land
U
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
realtime
U
زمان حقیقی یا زمان خالص ارسال و دریافت پیامها
supervisory
U
مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
army landing forces
U
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
attack force
U
نیروی تک کننده به ساحل نیروی تک
buoyancy
U
نیروی بالابر نیروی شناوری
threat force
U
نیروی دشمن نیروی مخالف
survey meter
U
دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی دستگاه تشعشع سنج اتمی
circuits
U
روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
circuit
U
روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
road time
U
یا زمان تخلیه جاده زمان عبور ستون
It will be some time before the new factory comes online, and until then we can't fulfill demand.
U
آغاز به کار کردن کارخانه جدید مدتی زمان می برد و تا آن زمان قادر به تامین تقاضا نخواهیم بود.
self propulsion
U
حرکت توسط نیروی خود پیشروی توسط نیروی خویش
relative
U
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustical
U
مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustic
U
مربوط به صدا مربوط به سامعه
counter force
U
نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
naval aviation
U
قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
free gyroscope
U
نیروی ژیروسکوپی ازاد نیروی جاذبه مغناطیسی ازاد
allocated manpower
U
نیروی انسانی واگذار شده سهمیه نیروی انسانی
geomagnetism
U
نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
access time
U
کل زمان لازم برای رسانه ذخیره سازی از وقتی که تقاضای داده میشود تا زمان بازگشت داده
IAM
U
فضای حافظه که زمان دستیابی بین زمان حافظه اصلی و سیستم بر پایه دیسک دارد
references
U
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
reference
U
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
seek time
U
زمان جستجو زمان طلب
response time
U
زمان جواب زمان پاسخگویی
arrival
U
زمان حضور زمان رسیدن
arrivals
U
زمان حضور زمان رسیدن
present
U
زمان حاضر زمان حال
presented
U
زمان حاضر زمان حال
presenting
U
زمان حاضر زمان حال
presents
U
زمان حاضر زمان حال
range component
U
عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
distance angle
U
زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
xenial
U
مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
read time
U
زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
tour of duty
U
زمان گردش ماموریت زمان توقف پرسنل در مناطق مختلف ماموریت
civil appropriation
U
اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
army aircraft
U
هواپیمایی نیروی زمینی هواپیماهای نیروی زمینی
Marine Corps
U
نیروی تکاوران دریایی نیروی تفنگداران دریایی
timed
U
مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
dive schedule
U
جدول حداکثر زمان و عمق استخر برای شیرجه جدول نشاندهنده عمق و زمان ماندن زیر اب غواص
times
U
مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
time
U
مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
imprescriptible
U
وابسته به اموال حقوقی که مشمول مرور زمان نیست غیر مشمول مرور زمان تجویز نشده
equation of time
U
خطای قرائت زمان نجومی پس ماند زمان نجومی
unemployment compensation
U
پرداختی در زمان بیکاری پرداخت کمکی در زمان بیکاری
execution
U
1-زمان لازم برای اجرای یک برنامه یا مجموعه دستورات . 2-زمان لازم برای یک سیکل اجرا
atomic
U
اتمی
diatomic
U
دو اتمی
hexatomic
U
شش اتمی
monoatomic
U
یک اتمی
nuclear strike
U
تک اتمی
triatomic
U
سه اتمی
nuclear
U
اتمی
loom time
U
مدت زمان بافت
[از زمان چله کشی تا جدا کردن فرش بافته شده از دار و مبنای تعیین ساعات کار مفید، وقت حقیقی لازم جهت اتمام فرش و قیمت نسبی فرش می باشد.]
clouds
U
قارچ اتمی
fission reactor
U
واکنشگاه اتمی
atom samshing
U
انفجار اتمی
atomic bond
U
پیوند اتمی
atomic fission
U
شکافت اتمی
atomic clock
U
ساعت اتمی
atomic configuration
U
ارایش اتمی
atomic crystal
U
بلور اتمی
diatomic molecule
U
مولکول دو اتمی
tetratomic
U
چهار اتمی
atomic size
U
اندازه اتمی
cloud
U
قارچ اتمی
atomic absorption
U
جذب اتمی
clouding
U
قارچ اتمی
atom number
U
عدد اتمی
atom rocket
U
موشک اتمی
fission to yield ratio
U
بازده اتمی
fission products
U
مواد اتمی
atomicity
U
فرفیت اتمی
nukes
U
کنشگر اتمی
fission bomb
U
بمب اتمی
atomics
U
فیزیک اتمی
fallout
U
ریزش اتمی
atomic energy
U
انرژی اتمی
atomic number
U
عدد اتمی
monoatomic solid
U
جامد تک اتمی
atomic weight
U
جرم اتمی
mushromm could
U
کلاهک اتمی
polyatomic
U
چند اتمی
atomic orbital
U
اوربیتال اتمی
atomic pile
U
واکنشگاه اتمی
radiation
U
تشعشع اتمی
atomic radius
U
شعاع اتمی
nuclide
U
اشکال اتمی
atomic polarization
U
قطبش اتمی
nuclear warfare
U
جنگ اتمی
nuclear cell
U
پیل اتمی
atomic reactor
U
واکنشگاه اتمی
atomic mass
U
جرم اتمی
atomic structure
U
ساختار اتمی
mass number
U
وزن اتمی
atomic weight
U
وزن اتمی
median lethal dose
U
دوزمتوسط اتمی
monoatomic gas
U
گاز تک اتمی
atomic fusion
U
گداخت اتمی
atomic fusion
U
همجوشی اتمی
monoatomic molecule
U
مولکول تک اتمی
atomic interaction
U
بر هم کنش اتمی
atomic lattice
U
شبکه اتمی
nuclear parity
U
همطرازی اتمی
nuke
U
نیروگاه اتمی
nuking
U
زیردریایی اتمی
nuking
U
نیروگاه اتمی
nuking
U
کنشگر اتمی
nuclear reactor
U
پیل اتمی
nukes
U
زیردریایی اتمی
nuclear winter
U
زمستان اتمی
nuke
U
کنشگر اتمی
nuked
U
زیردریایی اتمی
nuke
U
زیردریایی اتمی
nuclear reactors
U
پیل اتمی
piled
U
پیل اتمی
nuked
U
نیروگاه اتمی
nuked
U
کنشگر اتمی
nukes
U
نیروگاه اتمی
A-bombs
U
بمب اتمی
atom bombs
U
بمب اتمی
atom bomb
U
بمب اتمی
A-bomb
U
بمب اتمی
pile
U
پیل اتمی
production cycle
U
زمان یا دوره بافت یک فرش
[این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
atomic form factor
U
عامل شکل اتمی
atomic form factor
U
ضریب پراکندگی اتمی
weapon debries
U
بقایای ترکش اتمی
nucleonics
U
بحث هسته اتمی
atomic scattering factor
U
ضریب پراکندگی اتمی
A-bombs
U
بمباران اتمی کردن
atomic scattering factor
U
عامل شکل اتمی
radiation intensity
U
شدت تشعشع اتمی
radio active
U
دارای تشعشع اتمی
cloud cover
U
غلظت ابر اتمی
A-bomb
U
بمباران اتمی کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com