English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
expiratory U مربوط به زفیر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
snook U زفیر
exhalation U زفیر
program loans U قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactical U مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactically U مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inferences U روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inference U روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
elevation guidance U دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
bioclimatic U مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
victual U مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
genital U مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
auditory U مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
supervisory U مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
relative U که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustical U مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustic U مربوط به صدا مربوط به سامعه
distance angle U زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
xenial U مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
range component U عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
civil appropriation U اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
formula U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulas U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
hypobaric U مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
correspondent U مربوط به
relevant U مربوط
as for U مربوط به
cretaceous U مربوط به گچ
lineal U مربوط به خط
caprine U مربوط به بز
pertinent U مربوط به
vespertinal U مربوط به شب
correspondents U مربوط به
pertaining U مربوط به
condequent U مربوط
coordinate U مربوط
pertinenet U مربوط
curatorial U مربوط به
pertinent U مربوط
eight bit system U مربوط به یک
affined U مربوط
hydraulic U مربوط به اب
apposite U مربوط
irrelevant U نا مربوط
related U مربوط
for U مربوط به
germane U مربوط
coherent U مربوط
proper U مربوط
hydropic U مربوط به استسقاء
glyptic U مربوط به حکاکی
glossal U مربوط به زبان
chromatic U مربوط به رنگها
affiliating U مربوط ساختن
chromic U مربوط به کرومیوم
churchly U مربوط به کلیسا
c U مربوط به کامپیوتر
coherently U بطور مربوط
collegial U مربوط به دانشکده
genethliac U مربوط به طالع
goidelic U مربوط بسلت
affiliates U مربوط ساختن
calligraphic U مربوط به خطاطی
hydrographic U مربوط به اب نگاری
horsy U مربوط به اسب
affiliate U مربوط ساختن
thermal U مربوط به گرما
hominoid U مربوط به بشر
hawaiian U مربوط به هاوایی
haemic U مربوط بخون
caloric U مربوط به کالری
affiliated U مربوط ساختن
cerebellar U مربوط به مخچه
capitular U مربوط بفصل
commisural U مربوط به درزوپیوندگاه
domiciliary U مربوط به خانه
mammary U مربوط به پستانداران
personal U مربوط به کسی
garlicky U مربوط به سیر
gallinaceous U مربوط بماکیان
faunae U مربوط به جانوران
contiguous U مربوط بهم
filiate U مربوط ساختن
polar U مربوط به قط بها
fistulous U مربوط به ناسور
polar U مربوط به قطب
Hellenic U مربوط به یونان
womanish U مربوط به زن یا زنان
divisional U مربوط به تقسیم
ecumenical U مربوط به سرتاسرجهان
prospective U مربوط به اینده
parental U مربوط به والدین
computational U مربوط به یک محاسبه
occupational U مربوط به شغل
communist U مربوط به کمونیسم
verb U مربوط به صدا
operatic U مربوط به اپرا
climatic U مربوط به اب وهوا
four dimensional U مربوط به بعدچهارم
verbs U مربوط به صدا
futuristic U مربوط به اینده
vehicular U مربوط به خودرو
dictoral U مربوط به دکتری
mammary U مربوط به پستان
ameba U مربوط به امیب
achaian U مربوط به اخائیه
matrimonial U مربوط به ازدواج
marital U مربوط به زناشویی
surgical U مربوط به جراحی
achaean U مربوط به اخائیه
acetarious U مربوط به سالاد
psychiatric U مربوط به روانپزشکی
fossils U مربوط بادوارگذشته
ceremonials U مربوط به جشن
ceremonial U مربوط به جشن
amazonian U مربوط به امازونها
aluminous U مربوط به الومینیوم
aguish U مربوط به تب و لرز
agrologic U مربوط بخاکشناسی
aesthetic U مربوط به علم
aesthetically U مربوط به علم
adulterous U مربوط به زنا
municipal U مربوط به شهرداری
fossil U مربوط بادوارگذشته
racing U مربوط بمسابقه
familial U مربوط به خانواده
fractional U مربوط به بخشها
nasal U مربوط به بینی
textual U مربوط به متن یا نص
nautical U مربوط به کشتیرانی
ovarian U مربوط به تخمدان
American U مربوط بامریکا
Americans U مربوط بامریکا
baronial U مربوط به بارون
fractional U مربوط به بخشهایی
commercial U مربوط به تجارت
outbound U مربوط به خارج
dependent U مربوط محتاج
concerns U مربوط بودن به
attached U مربوط متعلق
valedictory U مربوط به خداحافظی
concern U مربوط بودن به
military U مربوط به نظام
circumstantial U مربوط به موقعیت
ameban U مربوط به امیب
retired U مربوط به بازنشستگی
bardic U مربوط به رامشگری
speculative U مربوط به اندیشه
technological U مربوط به فناوری
technologically U مربوط به فناوری
geriatric U مربوط به پیری
centenarian U مربوط به قرن
centenarians U مربوط به قرن
atomistic U مربوط به اتم
acrobatic U مربوط به بندبازی
basal U مربوط به ته یابنیان
electrically U مربوط به الکتریسیته
budgetary U مربوط به بودجه
brumal U مربوط به زمستان
britannic U مربوط به بریتانیا
existential U مربوط به هستی
aeronautical U مربوط به فضانوردی
anal U مربوط به مقعد
bear on U مربوط بودن
astro U مربوط به نجوم
as to U عطف به مربوط به
arteriovenous U مربوط به رگها
sartorial U مربوط به خیاطی
anglian U مربوط به نژاد
anent U در مشارکت با مربوط به
meteorological U مربوط به هواسنجی
analitical U مربوط به تجزیه
ammino U مربوط به امونیاک
ameboid U مربوط به امیب
astrological U مربوط به نجوم
congressional U مربوط به کنگره
arithmeticlal U مربوط به حساب
archival U مربوط به بایگانی
arbitrative U مربوط بحکمیت
feminine U مربوط به جنس زن
my U مربوط بمن
nuclear U مربوط به اتمی
arbitral U مربوط به حکمیت
thematic U مربوط بموضوع
amebic U مربوط به امیب
pertain to U مربوط بودن به
post- U مربوط به پست
post U مربوط به پست
shipboard U مربوط به ناو
substantival U مربوط به اسم
superciliary U مربوط به ابرو
synergistic U مربوط به همکاری
graphic U مربوط به نقاشی
bawdy U مربوط به جاکشی
testamentary U مربوط به وصیتنامه
residential U مربوط به اقامت
textuary U مربوط به متن
senile U مربوط به پیری
postal U مربوط به پست
organizational U مربوط به سازمان
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com