English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
excretory U مربوط به دفع فضولات
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
emunctory U مربوط به پاک کردن بینی عضو دافع فضولات بدن
Other Matches
garble U فضولات
refuses U فضولات
refused U فضولات
refuse U فضولات
refusing U فضولات
rejcet U فضولات
garbage U فضولات
rejectamenta U فضولات
excreta U فضولات
trade effluent U فضولات صنعتی
dunghill U توده فضولات
refused U قبول نکردن مضایقه تفاله کردن فضولات
refuses U قبول نکردن مضایقه تفاله کردن فضولات
refuse U قبول نکردن مضایقه تفاله کردن فضولات
refusing U قبول نکردن مضایقه تفاله کردن فضولات
program loans U قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactical U مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactically U مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inference U روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inferences U روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
elevation guidance U دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
victual U مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
bioclimatic U مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
auditory U مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
genital U مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
supervisory U مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
relative U که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustical U مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustic U مربوط به صدا مربوط به سامعه
distance angle U زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
xenial U مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
range component U عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
civil appropriation U اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
formula U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulas U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
hypobaric U مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
pertinenet U مربوط
coherent U مربوط
relevant U مربوط
lineal U مربوط به خط
caprine U مربوط به بز
curatorial U مربوط به
cretaceous U مربوط به گچ
pertinent U مربوط
related U مربوط
pertaining U مربوط به
correspondent U مربوط به
pertinent U مربوط به
correspondents U مربوط به
as for U مربوط به
condequent U مربوط
coordinate U مربوط
eight bit system U مربوط به یک
vespertinal U مربوط به شب
apposite U مربوط
for U مربوط به
proper U مربوط
affined U مربوط
irrelevant U نا مربوط
germane U مربوط
hydraulic U مربوط به اب
verb U مربوط به صدا
chromic U مربوط به کرومیوم
churchly U مربوط به کلیسا
genethliac U مربوط به طالع
coherently U بطور مربوط
personal U مربوط به کسی
ecumenical U مربوط به سرتاسرجهان
osteal U مربوط باستخوان
verbs U مربوط به صدا
occupational U مربوط به شغل
domiciliary U مربوط به خانه
glyptic U مربوط به حکاکی
chromatic U مربوط به رنگها
affiliating U مربوط ساختن
affiliates U مربوط ساختن
horsy U مربوط به اسب
hominoid U مربوط به بشر
hawaiian U مربوط به هاوایی
haemic U مربوط بخون
goidelic U مربوط بسلت
cerebellar U مربوط به مخچه
affiliated U مربوط ساختن
affiliate U مربوط ساختن
garlicky U مربوط به سیر
glossal U مربوط به زبان
gallinaceous U مربوط بماکیان
communist U مربوط به کمونیسم
polar U مربوط به قطب
polar U مربوط به قط بها
operatic U مربوط به اپرا
fistulous U مربوط به ناسور
climatic U مربوط به اب وهوا
filiate U مربوط ساختن
vehicular U مربوط به خودرو
dictoral U مربوط به دکتری
faunae U مربوط به جانوران
divisional U مربوط به تقسیم
communists U مربوط به کمونیسم
four dimensional U مربوط به بعدچهارم
corresponsive U مربوط بیکدیگر
futuristic U مربوط به اینده
contiguous U مربوط بهم
mammary U مربوط به پستانداران
mammary U مربوط به پستان
collegial U مربوط به دانشکده
commisural U مربوط به درزوپیوندگاه
computational U مربوط به یک محاسبه
womanish U مربوط به زن یا زنان
Hellenic U مربوط به یونان
prospective U مربوط به اینده
parental U مربوط به والدین
expiratory U مربوط به زفیر
retired U مربوط به بازنشستگی
amebic U مربوط به امیب
matrimonial U مربوط به ازدواج
marital U مربوط به زناشویی
surgical U مربوط به جراحی
adulterous U مربوط به زنا
psychiatric U مربوط به روانپزشکی
achaian U مربوط به اخائیه
achaean U مربوط به اخائیه
acetarious U مربوط به سالاد
ceremonials U مربوط به جشن
ceremonial U مربوط به جشن
agrologic U مربوط بخاکشناسی
ameban U مربوط به امیب
ameba U مربوط به امیب
aesthetic U مربوط به علم
aesthetically U مربوط به علم
amazonian U مربوط به امازونها
aluminous U مربوط به الومینیوم
ovarian U مربوط به تخمدان
aguish U مربوط به تب و لرز
familial U مربوط به خانواده
fossils U مربوط بادوارگذشته
municipal U مربوط به شهرداری
fractional U مربوط به بخشهایی
textual U مربوط به متن یا نص
fractional U مربوط به بخشها
nasal U مربوط به بینی
American U مربوط بامریکا
Americans U مربوط بامریکا
circumstantial U مربوط به موقعیت
nautical U مربوط به کشتیرانی
commercial U مربوط به تجارت
concern U مربوط بودن به
concerns U مربوط بودن به
fossil U مربوط بادوارگذشته
attached U مربوط متعلق
valedictory U مربوط به خداحافظی
racing U مربوط بمسابقه
outbound U مربوط به خارج
dependent U مربوط محتاج
military U مربوط به نظام
baronial U مربوط به بارون
electrically U مربوط به الکتریسیته
bear on U مربوط بودن
basal U مربوط به ته یابنیان
bardic U مربوط به رامشگری
speculative U مربوط به اندیشه
technological U مربوط به فناوری
technologically U مربوط به فناوری
geriatric U مربوط به پیری
centenarian U مربوط به قرن
acrobatic U مربوط به بندبازی
anal U مربوط به مقعد
britannic U مربوط به بریتانیا
budgetary U مربوط به بودجه
capitular U مربوط بفصل
caloric U مربوط به کالری
calligraphic U مربوط به خطاطی
existential U مربوط به هستی
c U مربوط به کامپیوتر
aeronautical U مربوط به فضانوردی
brumal U مربوط به زمستان
centenarians U مربوط به قرن
atomistic U مربوط به اتم
astro U مربوط به نجوم
arbitrative U مربوط بحکمیت
arbitral U مربوط به حکمیت
meteorological U مربوط به هواسنجی
anglian U مربوط به نژاد
astrological U مربوط به نجوم
anent U در مشارکت با مربوط به
analitical U مربوط به تجزیه
ammino U مربوط به امونیاک
sartorial U مربوط به خیاطی
congressional U مربوط به کنگره
as to U عطف به مربوط به
feminine U مربوط به جنس زن
my U مربوط بمن
nuclear U مربوط به اتمی
arteriovenous U مربوط به رگها
arithmeticlal U مربوط به حساب
thematic U مربوط بموضوع
archival U مربوط به بایگانی
ameboid U مربوط به امیب
hydrographic U مربوط به اب نگاری
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com