English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
sartorial U مربوط به خیاطی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
sewing thread U نخ خیاطی
tailoring U خیاطی
cotton sewing U نخ خیاطی
dressmaking U خیاطی
sewing machine U چرخ خیاطی
sewing machines U چرخ خیاطی
unsew U خیاطی راشکافتن
french chalk U گچ درزیگران گچ خیاطی
Peeping Tom U نام خیاطی که به خاطر هیز نگری کور شد
workbag U کیف مخصوص وسایل کار جعبه خیاطی
Peeping Toms U نام خیاطی که به خاطر هیز نگری کور شد
tailor's chalk U گچ یا صابون خیاطی مخصوص علامت گذاری روی پارچه
program loans U قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactically U مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactical U مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inferences U روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inference U روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
bioclimatic U مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
victual U مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
elevation guidance U دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
auditory U مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
genital U مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
supervisory U مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
relative U که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustical U مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustic U مربوط به صدا مربوط به سامعه
ninth part of a man U خیاطی کردن دوزندگی کردن
knight of the shears U خیاطی کردن دوزندگی کردن
sew U دوزندگی کردن خیاطی کردن
sewed U دوزندگی کردن خیاطی کردن
sews U دوزندگی کردن خیاطی کردن
range component U عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
xenial U مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
distance angle U زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
civil appropriation U اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
formula U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulas U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
hypobaric U مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
caprine U مربوط به بز
eight bit system U مربوط به یک
lineal U مربوط به خط
correspondent U مربوط به
cretaceous U مربوط به گچ
as for U مربوط به
coherent U مربوط
coordinate U مربوط
pertinent U مربوط
pertaining U مربوط به
pertinent U مربوط به
related U مربوط
correspondents U مربوط به
condequent U مربوط
curatorial U مربوط به
pertinenet U مربوط
vespertinal U مربوط به شب
hydraulic U مربوط به اب
proper U مربوط
apposite U مربوط
irrelevant U نا مربوط
germane U مربوط
affined U مربوط
for U مربوط به
relevant U مربوط
glyptic U مربوط به حکاکی
affiliate U مربوط ساختن
commisural U مربوط به درزوپیوندگاه
coherently U بطور مربوط
glossal U مربوط به زبان
collegial U مربوط به دانشکده
occupational U مربوط به شغل
verbs U مربوط به صدا
ecumenical U مربوط به سرتاسرجهان
verb U مربوط به صدا
haemic U مربوط بخون
budgetary U مربوط به بودجه
hawaiian U مربوط به هاوایی
electrically U مربوط به الکتریسیته
retired U مربوط به بازنشستگی
affiliating U مربوط ساختن
goidelic U مربوط بسلت
chromatic U مربوط به رنگها
affiliates U مربوط ساختن
chromic U مربوط به کرومیوم
affiliated U مربوط ساختن
churchly U مربوط به کلیسا
computational U مربوط به یک محاسبه
personal U مربوط به کسی
climatic U مربوط به اب وهوا
expiratory U مربوط به زفیر
futuristic U مربوط به اینده
vehicular U مربوط به خودرو
divisional U مربوط به تقسیم
gallinaceous U مربوط بماکیان
domiciliary U مربوط به خانه
faunae U مربوط به جانوران
polar U مربوط به قطب
polar U مربوط به قط بها
four dimensional U مربوط به بعدچهارم
fistulous U مربوط به ناسور
dictoral U مربوط به دکتری
Hellenic U مربوط به یونان
genethliac U مربوط به طالع
aguish U مربوط به تب و لرز
corresponsive U مربوط بیکدیگر
contiguous U مربوط بهم
garlicky U مربوط به سیر
prospective U مربوط به اینده
mammary U مربوط به پستانداران
parental U مربوط به والدین
mammary U مربوط به پستان
womanish U مربوط به زن یا زنان
communist U مربوط به کمونیسم
operatic U مربوط به اپرا
filiate U مربوط ساختن
ameboid U مربوط به امیب
agrologic U مربوط بخاکشناسی
psychiatric U مربوط به روانپزشکی
adulterous U مربوط به زنا
achaian U مربوط به اخائیه
familial U مربوط به خانواده
achaean U مربوط به اخائیه
acetarious U مربوط به سالاد
municipal U مربوط به شهرداری
surgical U مربوط به جراحی
marital U مربوط به زناشویی
amebic U مربوط به امیب
ameban U مربوط به امیب
ameba U مربوط به امیب
amazonian U مربوط به امازونها
aluminous U مربوط به الومینیوم
ceremonial U مربوط به جشن
ceremonials U مربوط به جشن
matrimonial U مربوط به ازدواج
attached U مربوط متعلق
valedictory U مربوط به خداحافظی
American U مربوط بامریکا
Americans U مربوط بامریکا
circumstantial U مربوط به موقعیت
fractional U مربوط به بخشهایی
fractional U مربوط به بخشها
baronial U مربوط به بارون
ovarian U مربوط به تخمدان
nautical U مربوط به کشتیرانی
textual U مربوط به متن یا نص
concern U مربوط بودن به
military U مربوط به نظام
fossils U مربوط بادوارگذشته
fossil U مربوط بادوارگذشته
commercial U مربوط به تجارت
racing U مربوط بمسابقه
outbound U مربوط به خارج
dependent U مربوط محتاج
concerns U مربوط بودن به
nasal U مربوط به بینی
ammino U مربوط به امونیاک
cerebellar U مربوط به مخچه
speculative U مربوط به اندیشه
bear on U مربوط بودن
technological U مربوط به فناوری
technologically U مربوط به فناوری
basal U مربوط به ته یابنیان
bardic U مربوط به رامشگری
geriatric U مربوط به پیری
centenarian U مربوط به قرن
acrobatic U مربوط به بندبازی
britannic U مربوط به بریتانیا
existential U مربوط به هستی
capitular U مربوط بفصل
aeronautical U مربوط به فضانوردی
caloric U مربوط به کالری
calligraphic U مربوط به خطاطی
c U مربوط به کامپیوتر
anal U مربوط به مقعد
brumal U مربوط به زمستان
centenarians U مربوط به قرن
feminine U مربوط به جنس زن
my U مربوط بمن
archival U مربوط به بایگانی
arbitrative U مربوط بحکمیت
arbitral U مربوط به حکمیت
astrological U مربوط به نجوم
anglian U مربوط به نژاد
anent U در مشارکت با مربوط به
analitical U مربوط به تجزیه
aesthetic U مربوط به علم
meteorological U مربوط به هواسنجی
arithmeticlal U مربوط به حساب
nuclear U مربوط به اتمی
atomistic U مربوط به اتم
thematic U مربوط بموضوع
astro U مربوط به نجوم
congressional U مربوط به کنگره
as to U عطف به مربوط به
arteriovenous U مربوط به رگها
aesthetically U مربوط به علم
hominoid U مربوط به بشر
left wing U مربوط به جناح چپ
connect U مربوط کردن
connects U مربوط کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com