English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
genital U مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
genies U مربوط به اندامهای تناسلی
genie U مربوط به اندامهای تناسلی
genitalic U مربوط به الت تناسلی
adnate U مربوط باعضاء تناسلی توام
program loans U قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactical U مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactically U مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inferences U روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inference U روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
elevation guidance U دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
victual U مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
bioclimatic U مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
auditory U مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
quadrantal U مربوط به اشتباه در دستگاه جهت یابی
supervisory U مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
relative U که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustical U مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustic U مربوط به صدا مربوط به سامعه
xenial U مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
range component U عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
distance angle U زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
civil appropriation U اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
formulae U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formula U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulas U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
telescopic U دستگاه شکسته بندی تلسکوپیک چوبهای شکسته بندی مربوط به دوربین تلسکوپی یادستگاه نشانه روی
genitourinary U وابسته به دستگاه اداری تناسلی
hypobaric U مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
urogenital U وابسته به دستگاه ادرارو اعضای تناسلی
affined U مربوط
proper U مربوط
as for U مربوط به
germane U مربوط
pertinenet U مربوط
hydraulic U مربوط به اب
coordinate U مربوط
for U مربوط به
irrelevant U نا مربوط
cretaceous U مربوط به گچ
lineal U مربوط به خط
relevant U مربوط
caprine U مربوط به بز
pertinent U مربوط
condequent U مربوط
curatorial U مربوط به
correspondent U مربوط به
correspondents U مربوط به
related U مربوط
apposite U مربوط
coherent U مربوط
eight bit system U مربوط به یک
pertinent U مربوط به
vespertinal U مربوط به شب
pertaining U مربوط به
amazonian U مربوط به امازونها
aguish U مربوط به تب و لرز
pertain to U مربوط بودن به
pertian U مربوط بودن
aluminous U مربوط به الومینیوم
agrologic U مربوط بخاکشناسی
adulterous U مربوط به زنا
villatic U مربوط به دهکده
fossil U مربوط بادوارگذشته
fossils U مربوط بادوارگذشته
vindicative U مربوط به توجیه
professorate U مربوط به استادی
weaponary U مربوط به اسلحه
woodsy U مربوط به جنگل
metabolical U مربوط به متابولیزم
thermal U مربوط به گرما
achaean U مربوط به اخائیه
procephalic U مربوط به جلو سر
achaian U مربوط به اخائیه
yester U مربوط به دیروز
zibelline U مربوط به سمور
nutritional U مربوط بهتغذیه
avuncular U مربوط بدایی
acetarious U مربوط به سالاد
posts U مربوط به پست
posted U مربوط به پست
self- U مربوط به خود
norse U مربوط به اسکاندیناوی
numeric U 1-مربوط به اعداد. 2-
atomistic U مربوط به اتم
astro U مربوط به نجوم
as to U عطف به مربوط به
amebic U مربوط به امیب
tutorial U مربوط به قیمومت
bardic U مربوط به رامشگری
ghostly U مربوط به روح
calligraphic U مربوط به خطاطی
material U مربوط جسم
materials U مربوط جسم
c U مربوط به کامپیوتر
brumal U مربوط به زمستان
britannic U مربوط به بریتانیا
numerical U مربوط به اعداد
bear on U مربوط بودن
basal U مربوط به ته یابنیان
tutorials U مربوط به قیمومت
arteriovenous U مربوط به رگها
osteal U مربوط باستخوان
treated U مربوط بودن به
treats U مربوط بودن به
narcotic U مربوط به موادمخدره
analitical U مربوط به تجزیه
ammino U مربوط به امونیاک
photo- U مربوط به نور
ceremonial U مربوط به جشن
ameboid U مربوط به امیب
ameban U مربوط به امیب
treat U مربوط بودن به
anent U در مشارکت با مربوط به
anglian U مربوط به نژاد
arithmeticlal U مربوط به حساب
archival U مربوط به بایگانی
histrionic U مربوط به نمایش
arbitrative U مربوط بحکمیت
arbitral U مربوط به حکمیت
ovarial U مربوط به تخمدان
What's it to you? <idiom> U به تو چه؟ [به تو چه مربوط است؟]
paratroop U مربوط به چتربازی
ameba U مربوط به امیب
vehicular U مربوط به خودرو
aesthetically U مربوط به علم
parental U مربوط به والدین
prospective U مربوط به اینده
aesthetic U مربوط به علم
superciliary U مربوط به ابرو
sensorimotor U مربوط به حس حرکت
astrological U مربوط به نجوم
meteorological U مربوط به هواسنجی
substantival U مربوط به اسم
synergistic U مربوط به همکاری
ceremonials U مربوط به جشن
communists U مربوط به کمونیسم
testamentary U مربوط به وصیتنامه
futuristic U مربوط به اینده
psychiatric U مربوط به روانپزشکی
surgical U مربوط به جراحی
climatic U مربوط به اب وهوا
marital U مربوط به زناشویی
matrimonial U مربوط به ازدواج
operatic U مربوط به اپرا
communist U مربوط به کمونیسم
sartorial U مربوط به خیاطی
congressional U مربوط به کنگره
aeronautical U مربوط به فضانوردی
anal U مربوط به مقعد
acrobatic U مربوط به بندبازی
centenarians U مربوط به قرن
centenarian U مربوط به قرن
geriatric U مربوط به پیری
shipboard U مربوط به ناو
speculative U مربوط به اندیشه
technological U مربوط به فناوری
existential U مربوط به هستی
feminine U مربوط به جنس زن
budgetary U مربوط به بودجه
thematic U مربوط بموضوع
nuclear U مربوط به اتمی
my U مربوط بمن
affiliate U مربوط ساختن
affiliated U مربوط ساختن
affiliates U مربوط ساختن
affiliating U مربوط ساختن
retired U مربوط به بازنشستگی
electrically U مربوط به الکتریسیته
technologically U مربوط به فناوری
textuary U مربوط به متن
racing U مربوط بمسابقه
versicular U مربوط به ایات
vermian U مربوط به کرم
ecumenical U مربوط به سرتاسرجهان
personal U مربوط به کسی
typographic U مربوط به چاپ
fractional U مربوط به بخشهایی
fractional U مربوط به بخشها
contiguous U مربوط بهم
nasal U مربوط به بینی
verbs U مربوط به صدا
verb U مربوط به صدا
occupational U مربوط به شغل
outbound U مربوط به خارج
dependent U مربوط محتاج
pyrotechnic U مربوط به فن اتشبازی
concerns U مربوط بودن به
concern U مربوط بودن به
pyric U مربوط به سوختن
quadrantal U مربوط به تراز
coherently U بطور مربوط
vespertine U مربوط به شب شبانه
nautical U مربوط به کشتیرانی
ovarian U مربوط به تخمدان
baronial U مربوط به بارون
to be in rapport U مربوط بودن
to be U مربوط باینده
commercial U مربوط به تجارت
military U مربوط به نظام
valedictory U مربوط به خداحافظی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com