Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7291 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
cadastral
U
مربوط به املاک مزروعی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cadastre
U
مامور ثبت وممیزی املاک مزروعی وغیر منقول
arability
U
مزروعی
farm
U
زمین مزروعی
cultivated areas
U
مناطق مزروعی
tilth
U
زمین مزروعی
farmed
U
زمین مزروعی
farms
U
زمین مزروعی
farm out
U
اجاره دادن زمین مزروعی
arable
U
قابل زرع زمین مزروعی
rurban
U
وابسته بناحیه مسکونی مزروعی
iceland poppy
U
انواع خشخاش مزروعی چندساله
emblements
U
منافع حاصله اززمین مزروعی
estates
U
املاک
estate
U
املاک
latifundia
U
املاک زیاد
real estate
U
املاک و ساختمان
seisin
U
تصرف املاک
land register
U
ثبت املاک
men of property
U
صاحبان املاک
seizin
U
تصرف املاک
estate tax
U
مالیات بر املاک
baronage
U
املاک بارون
real estate broker
U
واسطه املاک
domains
U
املاک خالصه
real estate
U
املاک و مستغلات
domain
U
املاک خالصه
latifundia
U
املاک وسیع
real account
U
حساب خرید املاک
property tax
U
مالیات بر املاک و مستغلات
real estate agency
U
بنگاه معاملات املاک
registration of documents and lands
U
اداره ثبت اسناد و املاک
property income
U
درامد ناشی از املاک ومستغلات
indiction
U
مالیات پانزده ساله املاک
land office
U
اداره املاک وثبت اراضی
private nuisance
U
هتک حرمت منازل و املاک
landfalls
U
دیدار خشکی املاک واراضی موروثی
notice to quit
U
لغو
[فسخ]
قرارداد
[املاک و مستغلات]
landfall
U
دیدار خشکی املاک واراضی موروثی
toll traverse
U
وجهی که برای عبور از املاک خصوصی پرداخت میشود
Industrial Park
U
[طراحی املاک برای استفاده صنعتی در قرن نوزدهم در منچستر]
program loans
U
قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactical
U
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactically
U
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inferences
U
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inference
U
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
bioclimatic
U
مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
elevation guidance
U
دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
victual
U
مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
genital
U
مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
auditory
U
مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
supervisory
U
مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
relative
U
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustical
U
مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustic
U
مربوط به صدا مربوط به سامعه
range component
U
عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
xenial
U
مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
distance angle
U
زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
civil appropriation
U
اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
formulae
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulas
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formula
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
hypobaric
U
مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
pertinenet
U
مربوط
pertinent
U
مربوط به
apposite
U
مربوط
lineal
U
مربوط به خط
related
U
مربوط
condequent
U
مربوط
for
U
مربوط به
curatorial
U
مربوط به
hydraulic
U
مربوط به اب
pertinent
U
مربوط
correspondents
U
مربوط به
as for
U
مربوط به
proper
U
مربوط
caprine
U
مربوط به بز
coherent
U
مربوط
pertaining
U
مربوط به
cretaceous
U
مربوط به گچ
coordinate
U
مربوط
relevant
U
مربوط
vespertinal
U
مربوط به شب
affined
U
مربوط
correspondent
U
مربوط به
eight bit system
U
مربوط به یک
irrelevant
U
نا مربوط
germane
U
مربوط
aeronautical
U
مربوط به فضانوردی
corresponsive
U
مربوط بیکدیگر
retired
U
مربوط به بازنشستگی
computational
U
مربوط به یک محاسبه
electrically
U
مربوط به الکتریسیته
affiliating
U
مربوط ساختن
existential
U
مربوط به هستی
affiliates
U
مربوط ساختن
budgetary
U
مربوط به بودجه
affiliated
U
مربوط ساختن
affiliate
U
مربوط ساختن
goidelic
U
مربوط بسلت
haemic
U
مربوط بخون
ovarian
U
مربوط به تخمدان
polar
U
مربوط به قط بها
polar
U
مربوط به قطب
Hellenic
U
مربوط به یونان
hydropic
U
مربوط به استسقاء
womanish
U
مربوط به زن یا زنان
mammary
U
مربوط به پستان
mammary
U
مربوط به پستانداران
hawaiian
U
مربوط به هاوایی
communist
U
مربوط به کمونیسم
hominoid
U
مربوط به بشر
horsy
U
مربوط به اسب
hydrographic
U
مربوط به اب نگاری
personal
U
مربوط به کسی
hydrostatic
U
مربوط به فشار اب
glyptic
U
مربوط به حکاکی
glossal
U
مربوط به زبان
genethliac
U
مربوط به طالع
dictoral
U
مربوط به دکتری
divisional
U
مربوط به تقسیم
domiciliary
U
مربوط به خانه
garlicky
U
مربوط به سیر
prospective
U
مربوط به اینده
parental
U
مربوط به والدین
communists
U
مربوط به کمونیسم
operatic
U
مربوط به اپرا
climatic
U
مربوط به اب وهوا
futuristic
U
مربوط به اینده
vehicular
U
مربوط به خودرو
expiratory
U
مربوط به زفیر
faunae
U
مربوط به جانوران
filiate
U
مربوط ساختن
fistulous
U
مربوط به ناسور
four dimensional
U
مربوط به بعدچهارم
gallinaceous
U
مربوط بماکیان
ecumenical
U
مربوط به سرتاسرجهان
archival
U
مربوط به بایگانی
ammino
U
مربوط به امونیاک
ameboid
U
مربوط به امیب
amebic
U
مربوط به امیب
military
U
مربوط به نظام
ameban
U
مربوط به امیب
ameba
U
مربوط به امیب
commercial
U
مربوط به تجارت
amazonian
U
مربوط به امازونها
valedictory
U
مربوط به خداحافظی
attached
U
مربوط متعلق
analitical
U
مربوط به تجزیه
arbitrative
U
مربوط بحکمیت
psychiatric
U
مربوط به روانپزشکی
arbitral
U
مربوط به حکمیت
familial
U
مربوط به خانواده
anglian
U
مربوط به نژاد
anent
U
در مشارکت با مربوط به
municipal
U
مربوط به شهرداری
aluminous
U
مربوط به الومینیوم
aguish
U
مربوط به تب و لرز
agrologic
U
مربوط بخاکشناسی
fractional
U
مربوط به بخشها
fractional
U
مربوط به بخشهایی
fossils
U
مربوط بادوارگذشته
fossil
U
مربوط بادوارگذشته
racing
U
مربوط بمسابقه
outbound
U
مربوط به خارج
dependent
U
مربوط محتاج
concerns
U
مربوط بودن به
acetarious
U
مربوط به سالاد
achaean
U
مربوط به اخائیه
nasal
U
مربوط به بینی
textual
U
مربوط به متن یا نص
American
U
مربوط بامریکا
Americans
U
مربوط بامریکا
circumstantial
U
مربوط به موقعیت
adulterous
U
مربوط به زنا
baronial
U
مربوط به بارون
achaian
U
مربوط به اخائیه
nautical
U
مربوط به کشتیرانی
concern
U
مربوط بودن به
arithmeticlal
U
مربوط به حساب
commisural
U
مربوط به درزوپیوندگاه
geriatric
U
مربوط به پیری
centenarian
U
مربوط به قرن
centenarians
U
مربوط به قرن
caloric
U
مربوط به کالری
calligraphic
U
مربوط به خطاطی
c
U
مربوط به کامپیوتر
brumal
U
مربوط به زمستان
britannic
U
مربوط به بریتانیا
capitular
U
مربوط بفصل
technologically
U
مربوط به فناوری
technological
U
مربوط به فناوری
collegial
U
مربوط به دانشکده
anal
U
مربوط به مقعد
acrobatic
U
مربوط به بندبازی
churchly
U
مربوط به کلیسا
chromic
U
مربوط به کرومیوم
chromatic
U
مربوط به رنگها
speculative
U
مربوط به اندیشه
cerebellar
U
مربوط به مخچه
feminine
U
مربوط به جنس زن
Recent search history
Forum search
1
کارشناس حقوق ثبت اسناد و املاک-مشاور امور ملکی و ثبتی وقیمت گذاری -
1
This clause summarizes general aspects on AT commands and issues related to them. For further information, refer to ITU-T Recommendation V.25ter
1
سلام دوستان . یک سوال داشتم.در عبارتی که نوشتم از کجا باید بفهمیم که کلمه طراحی به کل جمله برمیگردد یا فقط به piping
2
تعریف فونتیک چیست؟
1
معنی کنید: Residential Demand Side Management
1
life cycle ceremonies
1
It's not business to you
1
afterbody and a forebody; at least one activatable flow effector on the missile or aircraft afterbody;
2
شما اهل کجا هستید
1
offshoring
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com