Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
premolar
U
مربوط بدندانهای اسیاب کوچک
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
premolar
U
دندان اسیاب کوچک
vestibular
U
مربوط به اتاق کوچک
fitcall finding
U
پیدا کردن عیب کوچک مربوط به راننده یا رده یکم
program loans
U
قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactical
U
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactically
U
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inference
U
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inferences
U
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
bioclimatic
U
مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
elevation guidance
U
دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
victual
U
مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
water mill
U
اسیاب
milldam
U
سر اسیاب
milling
U
اسیاب
mill
U
اسیاب
millrace
U
اب اسیاب
mill race
U
اب اسیاب
mills
U
اسیاب
genital
U
مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
auditory
U
مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
grinders
U
دندان اسیاب
to grind into flour
U
اسیاب کردن
triturator
U
اسیاب کننده
flier
U
پره اسیاب
grinder
U
دندان اسیاب
millstones
U
سنگ اسیاب
millstone
U
سنگ اسیاب
milldam
U
بند اسیاب
molar tooth
U
دندان اسیاب
mealmen
U
کارگر اسیاب
molar
U
دندان اسیاب
head race
U
تنوره اسیاب
ball mill
U
اسیاب ساچمهای
hand mill
U
اسیاب دستی
windmills
U
اسیاب بادی
windmill
U
اسیاب بادی
mill dam
U
بند اسیاب
gristmill
U
اسیاب غلات
millrace
U
جوی اسیاب
fliers
U
پره اسیاب
flyer
U
پره اسیاب
flyers
U
پره اسیاب
mill wright
U
اسیاب ساز
jaw tooth
U
دندان اسیاب
mills
U
اسیاب کردن
grindstone
U
سنگ اسیاب
cheek tooth
U
اسیاب کننده
mill
U
اسیاب کردن
millwright
U
اسیاب ساز
sectorial
U
دندان اسیاب
mill race
U
جوی اسیاب
quern
U
اسیاب دستی
edge mill
U
اسیاب غلطکی
grindstones
U
سنگ اسیاب
water mill
U
اسیاب ابی
headrace
U
تنوره اسیاب
paddy
U
برنج اسیاب نکرده
paddies
U
برنج اسیاب نکرده
mill circle
U
چرخ اسیاب ژیمناستیک
stamping mill
U
اسیاب سنگ کوبی
mill wheel
U
چرخ یا پره اسیاب
grit
U
اسیاب کردن ازردن
gritted
U
اسیاب کردن ازردن
gritting
U
اسیاب کردن ازردن
stamp mill
U
اسیاب سنگ کوبی
grind
U
اسیاب کردن خردکردن
grinds
U
اسیاب کردن خردکردن
milling
U
عمل اسیاب کردن
flume
U
ناودان جوی اسیاب
grinder
U
سنگ رویی اسیاب
mills
U
کارخانه اسیاب کردن
tubercle
U
برامدگی دندان اسیاب
mill
U
کارخانه اسیاب کردن
vane of windmill
U
پره اسیاب بادی
nether millstone
U
سنگ زیرین اسیاب
grinders
U
سنگ رویی اسیاب
grist
U
عمل اسیاب کردن
sail arm
U
پره اسیاب بادی
supervisory
U
مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
windmill
U
هر چیزی شبیه اسیاب بادی
windmills
U
هر چیزی شبیه اسیاب بادی
grinds
U
اسیاب شدن سخت کارکردن
grind
U
اسیاب شدن سخت کارکردن
petty cash
صندوق ویژه وجوه کوچک حساب هزینه های کوچک
gemmule
U
یاخته کوچک که ازان جانورتازه پدیدمیاید غنچه کوچک
relative
U
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustic
U
مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustical
U
مربوط به صدا مربوط به سامعه
crazing mill
U
اسیاب یا کارخانهای که قلع معدنی رادران خرد میکنند
wheat germ
U
گیاهک گندم که هنگام اسیاب کردن جدا میشود
widget
U
آلت کوچک
[ابزار ]
[اسباب مکانیکی کوچک]
jigger
U
بادبان کوچک یکجور کرجی کوچک
pig board
U
تخته کوچک برای موجهای کوچک
increment
U
فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
increments
U
فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
xenial
U
مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
range component
U
عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
distance angle
U
زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
zinjanthropus
U
شبه انسان دارای ابروی کوتاه و دندان اسیاب بزرگ دوره پلیستوسن سفلی
civil appropriation
U
اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
pannikin
U
لیوان کوچک پیمانه کوچک
knobble
U
برامدگی کوچک گره کوچک
formula
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulas
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
mill
U
نورد کردن فرز کردن اسیاب
mills
U
نورد کردن فرز کردن اسیاب
applet
U
1-برنامههای کاربردی کوچک 2-برنامه کوچک برای بهبود کارایی برنامه کاربردی وب که توسط Activex یا برنامه جا وا تامین میشود3-
hypobaric
U
مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
small-scale
U
طبلک کوچک مقیاس نقشه مقیاس کوچک
small scale
U
طبلک کوچک مقیاس نقشه مقیاس کوچک
storage
U
1-حافظه داخلی کوچک با دستیابی سریع سیستم که حاوی برنامه جاری است . 2-حافظه کوچک داخلی سیستم
davit
U
جرثقیل کوچک جرثقیل کوچک قایق
germane
U
مربوط
curatorial
U
مربوط به
pertinenet
U
مربوط
caprine
U
مربوط به بز
irrelevant
U
نا مربوط
lineal
U
مربوط به خط
hydraulic
U
مربوط به اب
pertinent
U
مربوط
pertinent
U
مربوط به
as for
U
مربوط به
correspondent
U
مربوط به
correspondents
U
مربوط به
apposite
U
مربوط
for
U
مربوط به
coherent
U
مربوط
proper
U
مربوط
eight bit system
U
مربوط به یک
affined
U
مربوط
related
U
مربوط
condequent
U
مربوط
coordinate
U
مربوط
cretaceous
U
مربوط به گچ
vespertinal
U
مربوط به شب
relevant
U
مربوط
pertaining
U
مربوط به
pyrotechnic
U
مربوط به فن اتشبازی
villatic
U
مربوط به دهکده
chromic
U
مربوط به کرومیوم
vindicative
U
مربوط به توجیه
treats
U
مربوط بودن به
occupational
U
مربوط به شغل
dictatorial
U
مربوط به دیکتاتور
versicular
U
مربوط به ایات
quadrantal
U
مربوط به تراز
American
U
مربوط بامریکا
tutorials
U
مربوط به قیمومت
Americans
U
مربوط بامریکا
vespertine
U
مربوط به شب شبانه
tutorial
U
مربوط به قیمومت
pyric
U
مربوط به سوختن
chromatic
U
مربوط به رنگها
histrionic
U
مربوط به نمایش
outbound
U
مربوط به خارج
dependent
U
مربوط محتاج
sensorimotor
U
مربوط به حس حرکت
avuncular
U
مربوط بدایی
concern
U
مربوط بودن به
capitular
U
مربوط بفصل
fractional
U
مربوط به بخشها
fractional
U
مربوط به بخشهایی
britannic
U
مربوط به بریتانیا
brumal
U
مربوط به زمستان
thallous
U
مربوط به تالیوم
textuary
U
مربوط به متن
caloric
U
مربوط به کالری
calligraphic
U
مربوط به خطاطی
superciliary
U
مربوط به ابرو
photo-
U
مربوط به نور
c
U
مربوط به کامپیوتر
synergistic
U
مربوط به همکاری
cerebellar
U
مربوط به مخچه
nasal
U
مربوط به بینی
narcotic
U
مربوط به موادمخدره
circumstantial
U
مربوط به موقعیت
shipboard
U
مربوط به ناو
typographic
U
مربوط به چاپ
to the point
U
مربوط بموضوع
substantival
U
مربوط به اسم
baronial
U
مربوط به بارون
ovarian
U
مربوط به تخمدان
thermal
U
مربوط به گرما
nautical
U
مربوط به کشتیرانی
to have connexion with
U
مربوط بودن با
to be in rapport
U
مربوط بودن
to be
U
مربوط باینده
concerns
U
مربوط بودن به
treat
U
مربوط بودن به
treated
U
مربوط بودن به
testamentary
U
مربوط به وصیتنامه
hydropic
U
مربوط به استسقاء
thematic
U
مربوط بموضوع
climatic
U
مربوط به اب وهوا
operatic
U
مربوط به اپرا
communist
U
مربوط به کمونیسم
communists
U
مربوط به کمونیسم
genethliac
U
مربوط به طالع
garlicky
U
مربوط به سیر
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com