English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
diaphyseal U مربوط ببدنهء استخوانهای دراز
diaphysial U مربوط ببدنهء استخوانهای دراز
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
long bone U استخوانهای دراز
palatines U استخوانهای کامی استخوانهای کام
palatine bones U استخوانهای کامی استخوانهای کام
metatarsus U استخوانهای کف پا
vertebra U استخوانهای مهره
paries U استخوانهای جداری
vertebral U استخوانهای مهره
vertebrate U استخوانهای مهره
vertebrates U استخوانهای مهره
metacarpus U استخوانهای کف دست ودست
ossuary U فرف مخصوص نگاهداری استخوانهای مرده
withers U قسمت واقع بین استخوانهای کتف
knuckle sprue U استخوانهای ریخته گری-فولادی که در داخل کانالهاباقی می ماند
cross bones U شکل استخوانهای ران که زیرشکل کاسه سرمیگذارندونشانه مرگ است
program loans U قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactical U مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactically U مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inference U روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inferences U روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
elevation guidance U دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
victual U مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
bioclimatic U مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
genital U مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
auditory U مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
supervisory U مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
relative U که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustic U مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustical U مربوط به صدا مربوط به سامعه
soricine U موش پوزه دراز شبیه موش پوزه دراز
xenial U مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
range component U عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
distance angle U زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
civil appropriation U اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
longed U دراز
lengthy U دراز
longer U دراز
linear U دراز
longest U دراز
lengthwise U دراز
to piece out U دراز
longs U دراز
long headed U سر دراز
longish U دراز
macro U دراز
toom U دراز
to eke out U دراز
dolichomorphic U دراز تن
to be prolonged U دراز
verbose U دراز
oblongated U دراز
long U دراز
prolix U دراز
oblong U دراز
oblongs U دراز
long- U دراز
longheaded U دراز سر
drag on <idiom> U دراز کردن
long winded U دراز نفس
long-winded U دراز نفس
elongates U دراز کردن
elongates U دراز شدن
sniping U نوک دراز
elongate U دراز شدن
elongate U دراز کردن
pintail U اردک دم دراز
long-time U دراز مدت
long-drawn-out U دور و دراز
long eared U گوش دراز
long billed U نوک دراز
elongation U دراز شدگی
prolongate U دراز کردن
snipes U نوک دراز
codling U یکجورسیب دراز
stretches U دراز کردن
stretched U دراز کردن
stretch U دراز کردن
to stretch out U دراز کردن
lanky U دراز وباریک
weedy U دراز و باریک
streek U دراز کردن
inductile U دراز نشو
narrow U دراز وباریک
narrowed U دراز وباریک
narrower U دراز وباریک
narrowest U دراز وباریک
longevity U دراز عمری
gangling U طولانی و دراز
oblong U دراز پهنا
sniped U نوک دراز
snipe U نوک دراز
prolixity U دراز نویسی
protract U دراز کردن
couchant U دراز کشیده
codlin U یکجورسیب دراز
long bill U نوک دراز
lanternjaws U چانه دراز
lantern jawed U چانه دراز
at full length U دراز کشیده
verbalization U دراز گویی
far fetched U دور و دراز
far-fetched U دور و دراز
oblongs U دراز پهنا
ileum U روده دراز
long shunt U شنت دراز
blue moon U زمان دراز
long necked U گردن دراز
string U چسبناک دراز
in the long run U در دراز مدت
wader U مرغ دراز پا
lengthens U دراز کردن
long run [American E] <adj.> U دراز مدت
long term U دراز مدت
morella cherry U گیلاس دم دراز
long wind U دراز نفسی
long run U دراز مدت
longeval U دراز عمر
long range U دراز مدت
oblonated U دراز :درازنا
long term <adj.> U دراز مدت
tender fleshed cherry U گیلاس دم دراز
longhead U کله دراز
proboscises U پوزه دراز
long-life U عمر دراز
lengthening U دراز شدن
lengthens U دراز شدن
longer-term U دراز مدت
proboscis U پوزه دراز
lengthen U دراز شدن
extend U دراز کردن
lengthen U دراز کردن
elongating U دراز شدن
elongating U دراز کردن
long life U عمر دراز
long-term U دراز مدت
lengthened U دراز کردن
lengthened U دراز شدن
lengthening U دراز کردن
formula U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulas U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
long term memory U حافطه دراز مدت
chatterboxes U ادم روده دراز
verbose U دراز نویس درازگو
orangoutang U بوزینه دست دراز
extended pole piece U قطبک دراز شده
mongooses U میمون پوزه دراز
scolopax U جنس نوک دراز
abusive ناسزاوار زبان دراز
windbag U نطاق روده دراز
mongoose U میمون پوزه دراز
tractile U لوله شو دراز شدنی
windbags U نطاق روده دراز
secular trend U روند دراز مدت
weed U دراز و لاغر پوشاک
longhorn U گاو شاخ دراز
ileitis U اماس روده دراز
long lived U دارای عمر دراز
long lived U دراز عمر معمر
long-lived U دارای عمر دراز
long-lived U دراز عمر معمر
longicorn U دارای شاخک دراز
weeding U دراز و لاغر پوشاک
ileal U وابسته به روده دراز
mygale U موش پوزه دراز
longevous U دارای عمر دراز
weeded U دراز و لاغر پوشاک
ileac U وابسته به روده دراز
reach U دراز کردن دست
longhorn U گوسفند شاخ دراز
to make old bones U عمر دراز کردن
to live a long life U عمر دراز کردن
toboggan U سورتمه دراز و باریک
chatterbox U ادم روده دراز
longer-term U دوره دراز مدت
long haul <idiom> U مسافت دراز یا سفرکردن
tusk U دندان دراز وتیز
tusks U دندان دراز وتیز
grallatorial U وابسته به دراز پایان
long horned grasshopper U ملخ شاخک دراز
tirades U سخنرانی دراز وشدیداللحن
tirade U سخنرانی دراز وشدیداللحن
prolate U دوک وار دراز
long necked flask U بالن گردن دراز
gibbon U میمون دراز دست
gibbons U میمون دراز دست
long-term U دوره دراز مدت
daddy-long-legs U بابا لنگ دراز
deferred liability U دیون دراز مدت
repose U دراز کشیدن غنودن
porrect U دراز کردن جلوگذاردن
proboscis monley U بوزینه دراز بینی
godwit U نوک دراز ابی
orang-outangs U یکجوربوزینه دراز دست
orang-outang U یکجوربوزینه دراز دست
orang outang U یکجوربوزینه دراز دست
verbosity U دراز نویسی پرگویی
hatchet face U صورت دراز وباریک
orang-outans U یکجوربوزینه دراز دست
ringtail U تلیله نوک دراز
toboggans U سورتمه دراز و باریک
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com