English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
adnate U مربوط باعضاء تناسلی توام
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
poeeping tom U ادمی که بانگاه باعضاء تناسلی واعضای برهنه اطفاء شهوت کند
genital U مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
genies U مربوط به اندامهای تناسلی
genie U مربوط به اندامهای تناسلی
genitalic U مربوط به الت تناسلی
genitalia U اندامهای تناسلی الات تناسلی
stealing from a protected palce U سرقت توام با هتک حرز دزدی توام با هتک حرز
program loans U قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactically U مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactical U مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inference U روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inferences U روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
bioclimatic U مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
victual U مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
elevation guidance U دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
gemini U توام
duad U توام
mixed U توام
adnate U توام
gemel U توام
geminate U توام
twinned U توام
twin U توام
biparous U توام زا
joint U توام
sexual U تناسلی
genital U تناسلی
copulatory U تناسلی
reproductive U تناسلی
sexual organs U تناسلی
auditory U مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
easeful U توام باراحتی
amalgamated U توام کردن
amalgamating U توام کردن
amalgamates U توام کردن
mixed graze U توام زمین
mixed air U توام هوا
accompanied U توام کردن
accompanies U توام کردن
geminate U توام کردن
deprived U توام با محرومیت
amalgamate U توام کردن
integrating U توام کردن
twain U توام دوقلو
integrate U توام کردن
twinned U توام کردن
accompany U توام کردن
twin U توام کردن
twin check U مقابله توام
reatrain U عملکرد توام
twin check U بررسی توام
intergrowth U رویش توام
integrated training U اموزش توام
aluminum coating by spraying amalgamate U توام کردن
integrated staff U ستاد توام
integrates U توام کردن
pregenital U پیش تناسلی
genital character U منش تناسلی
urogenital U ادراری- تناسلی
genital organs U الات تناسلی
urinogenital U ادراری- تناسلی
genital organ U الت تناسلی
genital phase U مرحله تناسلی
genito urinary U تناسلی وبولی
genitals U اندامهای تناسلی
genitalia U اندامهای تناسلی
genital zone U ناحیه تناسلی
genito urinary U تناسلی بولی
privates U اعضاء تناسلی
genital eroticism U شهوت تناسلی
private U اعضاء تناسلی
gonopore U سوراخ تناسلی
generative glands U غدههای تناسلی
twin bill U دو مسابقه توام در یک برنامه
work relief U استراحت توام با کار
rainsquall U باران توام باتوفان
charge coupled device U دستگاه توام با بار
conjugate U درهم امیختن توام
blizzard U بادشدید توام بابرف
participant observation U مشاهده توام با مشارکت
armstand dive U شیرجه توام با بالانس
effective faith U ایمان توام باعمل
blizzards U بادشدید توام بابرف
integrated defense U پدافند هوایی توام
hypocritical U توام با تدلیس و تزویر
genie U تولید کننده تناسلی
genies U تولید کننده تناسلی
body cell U یاخته غیر تناسلی
sexual organ of either sex U الت تناسلی زن یا مرد
antheridium U عضو تناسلی نر در نهانزادان
penises U الت تناسلی مرد
genitourinary U جهاز تناسلی وادراری
peter [American English] U آلت تناسلی بچه
willy U آلت تناسلی بچه
willie U آلت تناسلی بچه
penis U الت تناسلی مرد
supervisory U مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
masque U نمایش توام با موسیقی ورقص
kleptolagnia U تحریک جنسی توام با دزدی
synergism U کار توام ودسته جمعی
to wed one quality to onether U دوصفت راباهم توام کردن
synergy U کار توام اشتراک مساعی
integrated defense U پدافند ازمناطق توام دفاعی
integrated reservoir operation U بهره برداری توام از چندمخزن
phalluses U الت تناسلی مرد کیر
phallus U الت تناسلی مرد کیر
sexual U وابسته به الت تناسلی و جماع
genitourinary U وابسته به دستگاه اداری تناسلی
gashing U الت تناسلی زن مقاربت جنسی
gashes U الت تناسلی زن مقاربت جنسی
gashed U الت تناسلی زن مقاربت جنسی
phalli U الت تناسلی مرد کیر
gash U الت تناسلی زن مقاربت جنسی
tinged with cnvy U حساسیت امیز توام بارشک یاحسادت
androgyny U وجود دو حالت زنانگی ومردانگی توام
pleuropneumonia U ذات الجنب توام با سینه پهلو
High Mass U عشاء ربانی توام با موسیقی وبخور
auxesis U رشد توام باعدم تقسیم یاخته
rule of reason U تفسیر قانونی توام با سوء نیت
malicious prosecution U پیگرد یا دستگیری توام با سوء نیت
priapus U خدای قدرت تناسلی جنس مذکر
anaphrodisia U داروهای فلج کنندهء اعضاء تناسلی
urogenital U وابسته به دستگاه ادرارو اعضای تناسلی
poll degree U درجهای که از دانشگاه بگیرندولی با امتیازویژهای توام نباشد
fellatio U تحریک الت تناسلی مرد بوسیله زبان
relative U که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustical U مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustic U مربوط به صدا مربوط به سامعه
apomixis U تکثیر بوسیلهء بافتهای تناسلی ولی بدون لقاح
infibulation U چفت کردن الت تناسلی برای جلوگیری از جماع
object lessons U درسی که با نشان دادن چیزهای موضوع درس توام میشود
object lesson U درسی که با نشان دادن چیزهای موضوع درس توام میشود
vaude U نمایش جوربجور واریته درام کوچکی که توام بارقص واواز باشد
distance angle U زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
xenial U مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
range component U عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
civil appropriation U اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
gall U حملات مکرر توام با تیراندازی به دشمن بستوه اوردن دشمن
galls U حملات مکرر توام با تیراندازی به دشمن بستوه اوردن دشمن
melodrama U نمایش توام با موسیقی واوازکه پایانی خوش داشته باشد عشق خوش فرجام
melodramas U نمایش توام با موسیقی واوازکه پایانی خوش داشته باشد عشق خوش فرجام
stroke U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
strokes U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroking U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroked U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
formulae U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulas U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formula U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
hypobaric U مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
correspondent U مربوط به
germane U مربوط
pertinenet U مربوط
vespertinal U مربوط به شب
for U مربوط به
eight bit system U مربوط به یک
curatorial U مربوط به
coherent U مربوط
correspondents U مربوط به
caprine U مربوط به بز
pertaining U مربوط به
irrelevant U نا مربوط
apposite U مربوط
as for U مربوط به
pertinent U مربوط
pertinent U مربوط به
cretaceous U مربوط به گچ
proper U مربوط
coordinate U مربوط
relevant U مربوط
condequent U مربوط
lineal U مربوط به خط
hydraulic U مربوط به اب
related U مربوط
affined U مربوط
meteorological U مربوط به هواسنجی
woodsy U مربوط به جنگل
computational U مربوط به یک محاسبه
psychiatric U مربوط به روانپزشکی
facial U مربوط به صورت
corresponsive U مربوط بیکدیگر
nutritional U مربوط بهتغذیه
matrimonial U مربوط به ازدواج
ceremonial U مربوط به جشن
dictoral U مربوط به دکتری
connects U مربوط کردن
marital U مربوط به زناشویی
aesthetically U مربوط به علم
aesthetic U مربوط به علم
surgical U مربوط به جراحی
divisional U مربوط به تقسیم
connect U مربوط کردن
domiciliary U مربوط به خانه
ceremonials U مربوط به جشن
astrological U مربوط به نجوم
zibelline U مربوط به سمور
sartorial U مربوط به خیاطی
four dimensional U مربوط به بعدچهارم
acrobatic U مربوط به بندبازی
gallinaceous U مربوط بماکیان
anal U مربوط به مقعد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com