Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
toggle
U
مربوط است به هر دستگاهی که دارای دو حالت پایدار است
toggles
U
مربوط است به هر دستگاهی که دارای دو حالت پایدار است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
metastable state
U
حالت نیم پایدار
warm-ups
U
روند یا زمان لازم برای سیستم به حالت پایدار درشرایط کاری
warm-up
U
روند یا زمان لازم برای سیستم به حالت پایدار درشرایط کاری
lpt
U
در DOS نام دستگاهی است که به یکی از درگاههای موازی مربوط می گردد وچاپگرهای موازی می توانندبه ان متصل شوند
febile
U
دارای حالت تب
syncopator
U
دارای حالت سنکوپ
bested
U
دارای حالت ویژه
resinoid
U
دارای حالت صمغی
spring loaded
U
دارای حالت فنری
circumstanced
U
دارای یک حالت معین
spirituous
U
دارای حالت روحانی
heteromerous
U
دارای ترکیبات غیر مربوط ونامتجانس
pentaptote
U
اسمی که دارای پنج حالت باشد
actinic
U
دارای خواص پرتوافکنی مربوط به تاثیر شیمیایی
the i
U
[حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
mode
U
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
modes
U
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
haustellate
U
دارای الت مکنده مربوط به حشرات مکنده مساعد برای مکیدن
karadja medallion
U
ترنج کرجی
[این طرح مربوط به منطقه ای بین اهر و تبریز می باشد که در آن ترنج حالت کشیده داشته و هشت وجه آنرا با حالتی از قلاب می پوشانند.]
non-directional design
U
طرح فراگیر
[این نوع طرح در نقاط مختلف بافت دارای جذابیت خاص خود بوده و حالت تکراری فرش های معمول را ندارد.]
hands of Fatima
U
طرح دستان فاطمه
[نوعی فرش محرابی که در آن دو نگاره کف دست استفاده می شود و جلوه ای از حالت سجود یک مسلمان و اشاره به اصول دین را نشان می دهد. این طرح بیشتر مربوط به قفقاز و شرق ترکیه بوده است.]
foreground
U
سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
Ushak medallion
U
ترنج عشاق
[این ترنج مربوط به شهری به همین نام در ترکیه است که دارای سابقه پانصد ساله در بافت فرش است.]
program loans
U
قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactical
U
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactically
U
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
squaring
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squares
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analogue
U
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analog
U
سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analogues
U
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
square
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squared
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
vitrifying
U
تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
convertor
U
وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
oblique case
U
حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
inferences
U
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inference
U
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
victual
U
مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
elevation guidance
U
دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
bioclimatic
U
مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
prints
U
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
printed
U
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
print
U
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
auditory
U
مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
genital
U
مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
alternates
U
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternated
U
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternate
U
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
devitrify
U
از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
state of rest
U
حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
plebeianism
U
حالت عوام یا مردم پست حالت توده
supervisory
U
مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
genitive
U
حالت مالکیت حالت مضاف الیه
plasticity
U
حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
perdurable
U
پایدار
changeless
U
پایدار
indissoluble
U
پایدار
unflinching
U
پایدار
persistent
U
پایدار
abiding
U
پایدار
livelong
U
پایدار
resistant
U
پایدار
never failing
U
پایدار
impermanent
U
نا پایدار
constants
U
پایدار
stables
U
پایدار
constant
U
پایدار
written in water
U
نا پایدار
stable
U
پایدار
inexhaustible
U
پایدار
stanch
U
پایدار
durable
U
پایدار
permanent
U
پایدار
uart
U
قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
relative
U
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustical
U
مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustic
U
مربوط به صدا مربوط به سامعه
undying
U
پایدار فناناپذیر
stables
U
پایدار پابرجا
fixed material
U
مواد پایدار
sustainable energy
U
انرژی پایدار
coarse mine
U
مین پایدار
undamped wave
U
موج پایدار
stable nucleus
U
هسته پایدار
baldacchino
U
سایبان پایدار
stable oscillation
U
نوسان پایدار
stable
U
پایدار پابرجا
permanent
U
پایدار ماندنی
baldachin
U
سایبان پایدار
baldachino
U
سایبان پایدار
perdurably
U
بطور پایدار
steady state
U
وضعیت پایدار
permanent magnet
U
مغناطیس پایدار
steady growth
U
رشد پایدار
baldaquin
U
سایبان پایدار
p.m.
U
مغناطیس پایدار
dielectric strength
U
پایدار دی الکتریکی
air resistant
U
پایدار در هوا
stabilisers
U
پایدار کننده
steady state growth
U
رشد پایدار
undamped oscillation
U
موج پایدار
continuous fire
U
اتش پایدار
metastable
U
نیم پایدار
fasted
U
پایدار باوفا
fastest
U
پایدار باوفا
fasts
U
پایدار باوفا
magnet
U
مغناطیس پایدار
metastable
U
شبه پایدار
magnets
U
مغناطیس پایدار
stabilizer
U
پایدار ساز
sustained illumination
U
روشنایی پایدار
continuous wave
U
موج پایدار
stabilisers
U
پایدار ساز
stabilizer
U
پایدار کننده
continous operation
U
عملکرد پایدار
stable air
U
هوای پایدار
indissolubly
U
بطور پایدار
stable airfoil
U
ایرفویل پایدار
inconstantly
U
بطور نا پایدار
permanent flow
U
بده پایدار
proof weather
U
هوا پایدار
fast
U
پایدار باوفا
stable equilibrium
U
تعادل پایدار
stable isotope
U
ایزوتوپ پایدار
unfailing
U
کم نیامدنی پایدار
c.w.
U
موج پایدار
spectrality
U
حالت طیفی حالت شبحی
spectralness
U
حالت طیفی حالت شبحی
marginal case
U
حالت نهائی حالت حدی
transitoriness
U
حالت ناپایداری حالت بی بقایی
cold forming
U
حالت دهی در حالت سرد
instrumental analysis
U
تجزیه دستگاهی
broken
<adj.>
U
شکسته
[دستگاهی]
built in aerial
آنتن دستگاهی
self sustaining growth
U
رشد خود پایدار
hard goods
U
اجسام پایدار ومقاوم
metasable equilibrium
U
تعادل شبه پایدار
metastable phase
U
فاز شبه پایدار
sustainable
<adj.>
U
پایدار
[نسبت به آینده]
sustained fire
U
اتش پایدار یادائمی
metastable state
U
تراز نیم پایدار
metastable solution
U
محلول شبه پایدار
binary switch
U
سویچی با دو وضعیت پایدار
future-oriented
<adj.>
U
پایدار
[نسبت به آینده]
frequency stabilization
U
پایدار نمودن فرکانس
quasi stable elementry particle
U
ذره شبه پایدار
diergolic
U
خرج مایع پایدار
quasi stable elementry particle
U
ذزه نیم پایدار
for good
<idiom>
U
برای همیشه ،پایدار
semistable elementry particle
U
ذره شبه پایدار
semistable elementry particle
U
ذره نیم پایدار
to park
U
پارک کردن
[دستگاهی]
ripper
U
دستگاهی که زمین را شیارمیزند
hook-up
U
اتصال
[به دستگاهی الکتریکی]
mansion
U
عمارت چند دستگاهی
mansions
U
عمارت چند دستگاهی
presetting
U
تنظیم از قبل
[دستگاهی]
bitumen boiler
U
دستگاهی که با ان قیر رامیجوشانند
equilibrium
U
وضع ثابت و پایدار ترازمندی
continuous illumination
U
روشنایی پایدار منطقه رزم
steady state equilibrium
U
تعادل در وضعیت رشد پایدار
dowel bar
U
میله پایدار کننده بتن
permanent magnet dynamic
U
بلندگوی دینامیک با مغناطیس پایدار
excavators
U
دستگاهی که پی کنی یاخاکبرداری میکند
automation
U
کنترل و هدایت دستگاهی بطورخودکار
air compresser
U
دستگاهی که هوا را متراکم میکند
excavator
U
دستگاهی که پی کنی یاخاکبرداری میکند
heliograph
U
دستگاهی که افتاب را اندازه میگیرد
bar bender
U
دستگاهی که میل گرد را خم میکند
echo depth sounder
U
دستگاهی که عمق طنین را می سنجد
mill
U
دستگاهی که فلزات را تراش میدهد
reels
U
دستگاهی که اطراف آن نوار می چرخد
reeling
U
دستگاهی که اطراف آن نوار می چرخد
reeled
U
دستگاهی که اطراف آن نوار می چرخد
mills
U
دستگاهی که فلزات را تراش میدهد
reel
U
دستگاهی که اطراف آن نوار می چرخد
range component
U
عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
xenial
U
مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
distance angle
U
زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
permanent magnet focusing
U
تمرکز اشعه بوسیله مغناطیسهای پایدار
permanent magnet centering
U
تمرکز اشعه بوسیله مغناطیسهای پایدار
unfaling
U
تمام نشدنی کم نیامدنی پایدار با وفا
wind gauge
U
دستگاهی که سرعت باد را اندازه می گیرد
generators
U
دستگاهی برای تولید انرژی الکتریکی
hydromatic
U
دستگاهی که بافشار روغن کار میکند
to start up something
U
دستگاهی
[کارخانه ای]
را راه انداختن
[مهندسی]
generator
U
دستگاهی برای تولید انرژی الکتریکی
coffee mills
U
دستگاهی که با آن دانههای قهوه را آرد میکنند
to put something into operation
U
دستگاهی
[کارخانه ای]
را راه انداختن
[مهندسی]
aeromotor
U
هرگونه دستگاهی که با جریان هواکار کند
inquiry station
U
دستگاهی که از ان هر گونه درخواستی به عمل می اید
termograph
U
دستگاهی که حرارت روزانه را ثبت میکند
to crap out
U
خراب بودن
[دستگاهی یا ماشینی]
[اصطلاح روزمره]
to have packed up
[British E]
U
کار نکردن
[دستگاهی یا ماشینی]
[اصطلاح روزمره]
to fall over
[computer, programme, ...]
U
[موقتا]
کار نکردن
[دستگاهی یا برنامه ای و غیره]
reader
U
هر دستگاهی که قابلیت رونویسی از یک وسیله ورودی را دارد
readers
U
هر دستگاهی که قابلیت رونویسی از یک وسیله ورودی را دارد
to work flawlessly
U
بطور بی عیب و نقص کار کردن
[دستگاهی]
camera lucida
U
دستگاهی که تصویری رابزرگ کرده و منعکس می سازد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com