Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 182 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
area monitoring
U
مراقبت منطقهای
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
sector scan
U
کاوش منطقهای با رادار تجسس منطقهای
regional forces
U
نیروهای چریکی منطقهای نیروهای جوانمردان منطقهای
circular scanning
U
مراقبت دایرهای منطقه تجسس و مراقبت دایرهای
regional
U
منطقهای
territorial
U
منطقهای
zonary
U
منطقهای
zonal
U
منطقهای
regionally
U
منطقهای
zonular
U
منطقهای
zone refining
U
پالایش منطقهای
area evacuation
U
اخراجات منطقهای
area fire
U
اتش منطقهای
zone
U
دفاع منطقهای
area signal center
U
مرکزمخابرات منطقهای
area evacuation
U
تخلیه منطقهای
area defense
U
پدافند منطقهای
area confinement facility
U
بازداشتگاه منطقهای
area bombing
U
بمباران منطقهای
zone purification
U
تصفیه منطقهای
zone defence
U
دفاع منطقهای
territorial
U
محلی منطقهای
area study
U
بررسی منطقهای
area target
U
هدف منطقهای
area interdiction
U
ممانعت منطقهای
zones
U
دفاع منطقهای
regional trade
U
تجارت منطقهای
regional projects
U
طرحهای منطقهای
regional network
U
شبکه منطقهای
regional gap
U
شکاف منطقهای
regional center
U
مرکز منطقهای
regional development
U
توسعه منطقهای
regional economy
U
اقتصاد منطقهای
area target
U
اماج منطقهای
carpet bombing
U
بمباران منطقهای
circuit court
U
دادگاه منطقهای
convalescent center
U
بیمارستان ثابت منطقهای
area sampling
U
نمونه گیری منطقهای
regionalist
U
منطقهای ناحیه گرای
regionalistic
U
منطقهای ناحیه گرای
regional planning
U
برنامه ریزی منطقهای
area control center
U
مرکز کنترل منطقهای
demolition belt
U
کمربند تخریب منطقهای
zonal tournament
U
تورنمنت منطقهای شطرنج
redeploy
U
از منطقهای به منطقه دیگراعزام داشتن
redeployed
U
از منطقهای به منطقه دیگراعزام داشتن
redeploying
U
از منطقهای به منطقه دیگراعزام داشتن
redeploys
U
از منطقهای به منطقه دیگراعزام داشتن
deprossion
U
منطقهای با فشار بارومتری نسبتا کم
plastic zone
U
منطقهای که در ان خاکها زیر و رو میشوند
extended defense
U
پدافند در جبهه عریض به طور منطقهای
free zone
U
منطقهای که ازحقوق گمرکی معاف میباشد
effective beaten zone
U
منطقهای که 28 درصد گلوله ها دران فرود می اید
watersheds
U
منطقهای که اب دریا یا رودخانه را پخش وتقسیم میکند
equisignal zone
U
منطقهای که دارای امواج مغناطیسی یکسان است
cyclone
U
منطقهای با فشار بارومتری کم و گردبادهای منحصر به فرد
watershed
U
منطقهای که اب دریا یا رودخانه را پخش وتقسیم میکند
cyclones
U
منطقهای با فشار بارومتری کم و گردبادهای منحصر به فرد
carpet bombing
U
توزیع بمب جهت پوشش یک منطقه بمباران منطقهای
counter surveillance
U
ضد مراقبت
watchful
U
مراقبت
espial
U
مراقبت
vigilance
U
مراقبت
eyesight
U
مراقبت
watchfulness
U
مراقبت
unattended
U
بی مراقبت
tendance
U
مراقبت
ovservation
U
مراقبت
cares
U
مراقبت
cared
U
مراقبت
surveillance
U
مراقبت
care
U
مراقبت
combat surveillance
U
مراقبت رزمی
ensuring
U
مراقبت کردن در
sea surveillance
U
مراقبت دریایی
to see to it
U
مراقبت کردن
to see after
U
مراقبت کردن
due care
U
مراقبت کافی
helical scanning
U
مراقبت مارپیچی
see to it
U
مراقبت کردن
residential care
U
مراقبت پناهگاهی
listening watch
U
مراقبت به گوش
ground surveillance
U
مراقبت زمینی
care of supplies
U
مراقبت اماد
watchtowers
U
برج مراقبت
watch
U
مراقبت کردن
watchtower
U
برج مراقبت
watched
U
مراقبت کردن
watches
U
مراقبت کردن
animadversion
U
مراقبت مشاهده
acoustical surveillance
U
مراقبت صوتی
air surveillance
U
مراقبت هوایی
air search
U
مراقبت هوایی
insuring
U
مراقبت کردن در
insures
U
مراقبت کردن در
watch tower
U
برج مراقبت
control towers
U
برج مراقبت
day care
U
مراقبت در روز
to llok
U
مراقبت کردن
Medicare
U
مراقبت پزشکی
watching
U
مراقبت کردن
ensure
U
مراقبت کردن در
ensured
U
مراقبت کردن در
ensures
U
مراقبت کردن در
intermediate area
U
منطقه واسطه دیدبانی رادار منطقهای به عمق 2 تا 01هزار متر در جلوی لشگر
stake-out
U
محل تحت مراقبت
stake-outs
U
محل تحت مراقبت
under one's wing
<idiom>
U
تحت مراقبت کسی
to ensure something
U
مراقبت کردن در
[چیزی]
unattended operation
U
هملکرد مراقبت نشده
sector of search
U
منطقه مراقبت رادار
surveillant
U
مراقبت کننده دیدبان
vigilance
U
مراقبت به گوش بودن
surveillance
U
دیدبانی و مراقبت از منطقه
maintained
U
به خوبی مراقبت شده
air beacon
U
برج مراقبت پایگاه
care and handling
U
مراقبت و دستکاری وسایل
lookout
U
مراقبت عمل پاییدن
area monitoring
U
مراقبت کردن از منطقه
airborne beacon
U
برج مراقبت هوابرد
lookouts
U
مراقبت عمل پاییدن
maintain
U
به خوبی مراقبت شده
attendances
U
ملازمت مراقبت رسیدگی
maintains
U
به خوبی مراقبت شده
searchingly
U
مراقبت کردن از زمین
searches
U
مراقبت کردن از زمین
searched
U
مراقبت کردن از زمین
search
U
مراقبت کردن از زمین
cares
U
محافظت کردن مراقبت
double up
U
مراقبت از مهاجم با دو مدافع
harbor control tower
U
برج مراقبت بندر
radar scan
U
مراقبت بوسیله رادار
radar beacon
U
برج مراقبت رادار
overwatch
U
مراقبت از حرکت بااتش
care
U
محافظت کردن مراقبت
attendance
U
ملازمت مراقبت رسیدگی
cared
U
محافظت کردن مراقبت
picketed
U
نرده کشیدن مراقبت کردن
up to someone to do something
<idiom>
U
مسئولیت مراقبت از چیزی را داشتن
picket
U
نرده کشیدن مراقبت کردن
slap together
<idiom>
U
به عجله وبی مراقبت واداشتن
security monitoring
U
نظارت یا مراقبت تامینی یاحفافتی
aspect
U
رادار مراقبت هوایی و ضدزیردریایی
aspects
U
رادار مراقبت هوایی و ضدزیردریایی
pickets
U
نرده کشیدن مراقبت کردن
unattended ground sensor
U
رادار مراقبت زمینی خودکار
spiral scanning
U
مراقبت و تجسس منطقه به طور مارپیچی
turn over
<idiom>
U
به کسی برای مراقبت با استفاده سپردن
snow under
<idiom>
U
قبول چیزی که نمیتوان از آن مراقبت کرد
maintain watch
U
مراقبت دایمی از پیام یک فرستنده رادیویی
see that he does it
U
مراقبت کنید که ان کار راانجام دهد
zmarker beacon
U
برج مراقبت نشان دهنده محل فرودگاه به هواپیماها
instrument landing
U
فرود با استفاده ازدستگاههای کنترل هواپیما وبرج مراقبت
overwatch
U
مراقبت کردن پوشاندن حرکت یکانهای دیگربا اتش
chaperon
U
زن شوهر دار یا کاملی که ازدختر جوانی مراقبت میکند
There's a question mark
[hanging]
over the day-care clinic's future.
[A big question mark hangs over the day-care clinic's future.]
U
آینده درمانگاه مراقبت روزانه
[کاملا]
نامشخص است.
third area conflict
U
جنگ در منطقهای غیر ازسرزمین دو طرف جنگ مبارزه در کشور سوم
zone time
U
وقت یا ساعت منطقهای سیستم ساعت 42 ساعتی جهانی
area search
U
کاوش منطقه با دیدبانی بصری کاوش منطقهای
primage
U
اضافه کرایهای که به خاطر مراقبت در بارگیری و تخلیه به ناخدای کشتی داده میشود
fan marker
U
نوعی برج مراقبت مخابراتی که تشعشعات امواج ان به صورت دایره قائم است
Creches
U
[جایی که از بچه ها مراقبت میشود هنگامی که پدر و مادر بیرون یا سر کار رفته اند]
synoptic situation
U
شرایط جوی محلی موجود شرایط جوی اندازه گیری شده منطقهای
mine watching
U
عملیات تجسس و پیدا کردن مین یا مراقبت از مین گذاری دشمن
cone of silence
U
مخروط سکوت رادیویی فضای مخروطی خلاء رادیویی بالای برج مراقبت
radar scan
U
تجسس بوسیله رادار میدان مراقبت رادار
vigil
U
گشت زدن در شب گشت و هشیاری و مراقبت شبانه
vigils
U
گشت زدن در شب گشت و هشیاری و مراقبت شبانه
contiguous zone
U
منطقهای ازابهای متصل به ابهای ساحلی کشور را گویند که هرچند قواعد مربوط به ابهای ساحلی در مورد انها رعایت نمیشود ولی برای کشورمجاور در محدوده ان حقوق استیلایی خاص و محدودی وجود دارد
watching
U
مراقبت کردن موافبت کردن
watches
U
مراقبت کردن موافبت کردن
watched
U
مراقبت کردن موافبت کردن
watch
U
مراقبت کردن موافبت کردن
beacons
U
برج دریایی برج مراقبت برج کنترل هواپیماها
beacon
U
برج دریایی برج مراقبت برج کنترل هواپیماها
espionage
U
جاسوسی کردن کسب خبر از دشمن کردن مراقبت دشمن
air pollution monitoring
U
مراقبت دائمی الودگی هوا فرابینی الودگی هوا
crash position indicator
U
برج اعلام محل وقوع سوانح دریایی برج مراقبت سوانح دریایی
which transponder
U
علامت رمزی است به معنی چه نوع دستگاه گیرنده وفرستنده رمزی روی دستگاه شناسایی دشمن و خودی پدافند هوایی یا برج مراقبت یا برج رادار شناسایی سوارشده است
search jammer
U
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
beacon flight
U
پرواز با کمک برج مراقبت پرواز با استفاده از کمک برج
laser linescan
U
دستگاه تجسس هدف لیزری دستگاه مراقبت هدف لیزری
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com