English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 97 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
mass U مراسم عشاء ربانی
masses U مراسم عشاء ربانی
massing U مراسم عشاء ربانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
communicant U اشخاصیکه مراسم عشاء ربانی را انجام میدهند
communicants U اشخاصیکه مراسم عشاء ربانی را انجام میدهند
blessed sacrament U مراسم عشاء ربانی که با نان وشراب برگزار میشود
Other Matches
housel U ایین عشاء ربانی
mystagogy U نماز عشاء ربانی
unhouseled U محروم از عشاء ربانی
post communion U دعای بعد از عشاء ربانی
annals U برنامه سالیانهء عشاء ربانی
communion U ایین عشاء ربانی صمیمیت وهمدلی
corporale U پارچهای که هنگام عشاء ربانی بکارمیرود
tunicle U لباس رویی کشیش در عشاء ربانی
High Mass U عشاء ربانی توام با موسیقی وبخور
the loard's prayer U دعای ربانی
the loard's supper U عشا ربانی
low mass U عشای ربانی ساده
Holy Communion U ایین عشای ربانی مسیحیان
altar of credence U [محل میز عشای ربانی]
supper U عشای ربانی یا شام خداوند
suppers U عشای ربانی یا شام خداوند
paten U بشقاب نان عشای ربانی
paternoster U دعای ربانی یا دعایی که عیسی تعلیم داده
no paternosterŠno p U تادعای ربانی نخوانی پول نخواهی داشت
lord's table U میز مخصوص شراب ونان وعشای ربانی
paternosters U دعای ربانی یا دعایی که عیسی تعلیم داده
prothesis U چیدن نان وشراب عشای ربانی روی میز
impanate U داخل نانی که درشام خداوندبا عشا ربانی میخورند
altar-steps U [بالاترین محل جایی که میز عشای ربانی در آن قرار دارد.]
altar-stair U [بالاترین محل جایی که میز عشای ربانی در آن قرار دارد.]
lavabo U ایین دست شستن کشیش هنگام پیش بردن عشاه ربانی
maniple U بازوبندیانواری که کشیشان هنگام انجام ایین ربانی ازبازوی خودمی اویزند
ceremonies U مراسم
rituals U مراسم
ceremony U مراسم
ostensory U فرف سیمین یا زرینی که هنگام عشا ربانی نان دران گذاشته نمایش میدهند
monstrance U فرف سیمین یا زرینی که هنگام عشا ربانی نان رادران گذاشته نمایش میدهند
chalice U جام [در مراسم]
morning parade U مراسم صبحگاه
goblet U جام [در مراسم]
funerals U مراسم دفن
ceremony U مراسم نظامی
pageant U مراسم مجلل
burial service U مراسم دفن
ceremonies U مراسم نظامی
funeral U مراسم دفن
exequies U مراسم تدفین
pageants U مراسم مجلل
funeral U مراسم تشییع جنازه
calebrate U بجا اوردن مراسم
sacramental U وابسته به مراسم مذهبی
Commemoration services were held . U مراسم یاد بودانجام شد
funerals U مراسم تشییع جنازه
karma U سرنوشت مراسم دینی
chalice U گیلاس شراب [در مراسم]
goblet U گیلاس شراب [در مراسم]
general muster U مراسم اجتماعی عمومی
rite U مراسم تشریفات مذهبی
To perform the marriage ceremony. U مراسم عقد راجاری کردن
solemnity U ایین تشریفات مراسم سنگین
betroth U مراسم نامزدی بعمل اوردن
personal salute U مراسم سلام افراد برجسته
side honors U مراسم ادای احترام در میزپاس
swear in U با مراسم تحلیف وارد کردن
christening U مراسم تعمید ونامگذاری بچه
funerary U وابسته به مراسم تشییع جنازه
check in U نام نویسی کردن مراسم ورود
check-in U نام نویسی کردن مراسم ورود
guard mount U مراسم تعویض پاسدار قدیم یاجدید
check-ins U نام نویسی کردن مراسم ورود
events to mark the Day of German Unity U مراسم به مناسبت روز یگانگی آلمان
last rites U مراسم دفن و کفن و دعای ختم
Langhing is improper at a funeral. U خندیدن در مراسم تدفین کار صحیحی نیست
sacramentalism U اعتقاد به پیروی از مراسم دینی جهت رستگاری
The ceremony concluded with the recital of an apropos poem. U مراسم با تلاوت شعر شایسته به پایان رسید.
taperer U حامل شمع در مراسم مذهبی باریک کننده
transubstantiation U اعتقادباینکه نان وشراب مصرفی درایین عشای ربانی مسیحیان هنگام ورود ببدن شخص تبدیل بجسم وخون عیسی میگردد
burials U زیر خاک کردن مراسم تدفین کفن و دفن
burial U زیر خاک کردن مراسم تدفین کفن و دفن
accolades U سختی مراسم اعطای منصب شوالیه یا سلحشوری و یاشهسواری
accolade U سختی مراسم اعطای منصب شوالیه یا سلحشوری و یاشهسواری
last rites U مراسم مذهبی که کمی پیش از مرگ انجام میشود
bar mitzvah U پسریهودی که وارد 31 سالگی شده و باید مراسم مذهبی رابجا اورد
yule log U کنده بزرگی که شب میلادبمناسبت اغاز مراسم عید دربخاری منزل گذارند
bar mitzvahs U پسریهودی که وارد 31 سالگی شده و باید مراسم مذهبی رابجا اورد
funeral home U محلی که دران مرده را جهت انجام مراسم تدفین یا سوزاندن اماده میکنند
altar-rail U [نرده ای در جلو محراب کلیسا کشیش برگزار کننده ی مراسم را از سایر عبادت کنندگان جدا می کند.]
exequy U مراسم تشییع جنازه مشایعت کنندگان جنازه مجلس ترحیم
informally U بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
retreats U مراسم شامگاه شیپور شامگاه
retreating U مراسم شامگاه شیپور شامگاه
retreated U مراسم شامگاه شیپور شامگاه
evening parade U رژه شامگاه مراسم شامگاه
retreat U مراسم شامگاه شیپور شامگاه
divorsement U طلاق یا مراسم طلاق
landscape carpet U فرش دور نما [فرش چشم انداز] [عده ای آن را طرح گورستان می نامند با عقیده به اینکه این طرح در مراسم تدفین بکار می رفته است. نمای کلی فرش جلوه ای از خانه ها و درختان و حالت عادی زندگی را نشان داده.]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com