English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
phasing U مراحل عملیات
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
cycle U تمام مراحل لازم برای اجرای یک فرآیند یا عملیات روی داده
cycled U تمام مراحل لازم برای اجرای یک فرآیند یا عملیات روی داده
cycles U تمام مراحل لازم برای اجرای یک فرآیند یا عملیات روی داده
phase difference U اختلاف مراحل عملیات
Other Matches
farmgate type operations U رهبری اموزش و عملیات نیروی هوایی یک کشور تامرحله عملیات جنگی
buffered computer U کامپیوتری که عملیات ورودی و خروجی و عملیات پردازشی را بطور همزمان ارائه میدهد
counter air operations U عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن
anticrop operations U عملیات کاربرد افات کشاورزی در عملیات نظامی
counter air U عملیات ضدهواپیمایی عملیات ضد فعالیت هوایی دشمن
statement U 2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
statements U 2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
sequence U مراحل
phasing U مراحل
sequences U مراحل
propagated U خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagating U خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagates U خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagate U خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
land control operation U عملیات کنترل زمین عملیات
code panel U رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
sequence U مراحل کار
phasess of development U مراحل توسعه
sequences U مراحل کار
budget process U مراحل بودجه
budget cycle U مراحل بودجه
incunabula U مراحل اولیه
the four last things U مراحل چهارگانه
housekeeping U عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
stages U مراحل مختلف یک موشک
incipient stages U مراحل نخستین یا ابتدائی
logic U مراحل و تصمیمات و ارتباطات
processes U مراحل مختلف چیزی
process U مراحل مختلف چیزی
stages of economic growth U مراحل رشد اقتصادی
stage U مراحل مختلف یک موشک
phases of life U مراحل یاشئون زندگی
military planning process U مراحل طرح ریزی نظامی
metaphse U یکی از مراحل تقسیم پس گاه
macro U نمایش گرافیکی مراحل منط قی
logical U مراحل و تصمیمات و ارتباطات آنها
air sea rescue U عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
air-sea rescue U عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
outlined U مراحل و تصمیمات اصلی در برنامه یا سیستم
outlines U مراحل و تصمیمات اصلی در برنامه یا سیستم
outlining U مراحل و تصمیمات اصلی در برنامه یا سیستم
phase of smoke U مراحل تولید پرده دود یاتشکیل ان
outline U مراحل و تصمیمات اصلی در برنامه یا سیستم
deep sleep U مراحل سوم و چهارم خواب [روانشناسی]
slow-wave sleep [SWS] U مراحل سوم و چهارم خواب [روانشناسی]
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
m U مگا عملیات اعشاری در ثانیه . معیار اندازه گیری توان و سرعت معادل یک میلیون عملیات اعشاری در ثانیه
geometry and rendering U مراحل اصلی برای ایجاد و نمایش شی سه بعدی
execute U سیگنالی که مراحل CPU را در حلقه اجرا طی میکند
executed U سیگنالی که مراحل CPU را در حلقه اجرا طی میکند
executing U سیگنالی که مراحل CPU را در حلقه اجرا طی میکند
executes U سیگنالی که مراحل CPU را در حلقه اجرا طی میکند
army operations center U مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
flow diagram U نموداری که ترتیب مراحل در یک فرآیند یا برنامه را نشان دهد
fetch U سیگنالی که مراحل CPU را تا حلقه بازیابی دنبال میکند
fetched U سیگنالی که مراحل CPU را تا حلقه بازیابی دنبال میکند
fetches U سیگنالی که مراحل CPU را تا حلقه بازیابی دنبال میکند
flowchart U نموداری که ترتیب مراحل در یک فرآیند یا برنامه را نشان دهد
instar U حشره پروانه یابندپایی در مراحل مختلف رشد خود
take off U خیز . یکی از مراحل توسعه اقتصادی در نظریه روستو
blade tracking U مراحل تعیین موقعیت سر تیغههای ملخ نسبت به یکدیگر
exempt player U بازیگر معاف از انجام مراحل مقدماتی به علت سوابق او
charting U نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
charted U نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
charts U نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
chart U نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
sort effort U تعداد مراحل لازم جهت مرتب نمودن یک رکورد نامرتب
refan U جایگزین کردن فن اصلی بافنی با قطر بزرگتر و مراحل کمتر
mesne process U مراحل مختلفه و احکام وقرارهای مختلف دادگاه تاپیش از دستور اجرا
instructional computing U فرایند اموزشی تدریس مراحل گوناگون علم کامپیوتر وپردازش داده به افراد
approved data U سوابق و اطلاعاتی که میتوانندبرای تعیین مراحل تعمیرات یاتغییرات هواپیمای ویژهای بکارروند
pipeline U UPC یا ALU که در بلاکهایی ساخته شده است و دستورات را در مراحل اجرا میکند
pipelines U UPC یا ALU که در بلاکهایی ساخته شده است و دستورات را در مراحل اجرا میکند
time resolution U جزییات زمان اجرای عملیات نشان دادن جزییات اجرای زمانی عملیات
beachmaster's unit U یکان عملیات بارانداز یکان عملیات اسکله
cleco fastener U وسیلهای مانند فنر برای محکم کردن صفحات فلزی به یکدیگر تا اتمام مراحل پرچکاری
airhead operations U عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی
emitter coupled logic U طرح مدار منط قی با سرعت بالا با استفاده از انتشار کنندههای ترانزیستور به عنوان خروجی به سایر مراحل
staple U [الیاف کوتاه مانند پنبه و پشم که طی مراحل نخ ریسی تبدیل به نخ مناسب جهت تار و پود فرش می گردند.]
ecl U طراحی مدار منط قی با سرعت بالا با استفاده از منتشر کننده ترانزیستورها به عنوان اتصالات خروجی به مراحل دیگر
chart U شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
charts U شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
charting U شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
charted U شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
work in process U کالاهای در حال ساخت کالاهائیکه مراحل ساخت رامی گذرانند
terminal guidance U هدایت موشک در مراحل اخرمسیر هدایت هواپیما ازفرودگاه یا به فرودگاه
work in progress U کالاهای در حال ساخت کالاهائیکه مراحل ساخت رامی گذرانند
parent program U در حین اجرا. مراحل اصلی که به برنامه پدر بر می گردد پس از اتمام کار برنامه فرزند
multisession compatible U که میتواند دیسکهای photo CD یا دیسکهای دگر را بخواند که در مراحل مختلف ایجاد شده اند
operation U 1-عملیات روی دو عملوند. 2-عملیات روی عملوند به صورت دودویی
stages theory of economic growth U نظریه مراحل رشد اقتصادی نظریه روستو
combined operations U عملیات رستههای مرکب عملیات مرکب
layers U استاندارد ISO/OSI که مراحل عبور پیام از لحظه ارسال از یک کامپیوتر به کامپیوتر دیگر روی شبکه محلی را بیان میکند
layer U استاندارد ISO/OSI که مراحل عبور پیام از لحظه ارسال از یک کامپیوتر به کامپیوتر دیگر روی شبکه محلی را بیان میکند
accelerators U ماده معینی که به بتن اضافه میشود تا مقاوم شدن بتن رادر مراحل اولیه تسریع نماید. کلرور کلسیم تا دو درصدیکی از معمولترین این مواداست
armistise U متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
accelerator ماده معینی که به بتن اضافه میشود تا مقاوم شدن بتن را در مراحل اولیه تسریع نماید. کلرور کلسیم تا دو درصد یکی از معمولترین این مواد است
aerospace projection operations U عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
incremental computer U وسیله خروجی گرافیکی که در مراحل کوچک حرکت میکند بار داده ورودی که اختلاف بین محل فعلی و محل لازم را نشان میدهد که خط ها و منحنی ها به صورت مجموعهای خط وط مستقیم انجام شود
operation U عملیات
treatment U عملیات
treatments U عملیات
operations U عملیات
op U عملیات
subversives U عملیات براندازی
psychological operations U عملیات روانی
continuity of operations U تسلسل عملیات
conversational operation U عملیات محاورهای
terminal operations U عملیات اسکلهای
subversive U عملیات براندازی
terminal operations U عملیات بارانداز
computer operation U عملیات کامپیوتر
flow charts U شمای عملیات
flow chart U شمای عملیات
continuity of operations U مداومت عملیات
amphibious operation U عملیات اب خاکی
airborne battlefield U عملیات هوابرد
counter-espionage U عملیات ضدجاسوسی
concrete operations U عملیات عینی
concept of operations U تدبیر عملیات
radius U شعاع عملیات
delay U عملیات تاخیری
airmobile operations U عملیات هوارو
pseudooperation U شبه عملیات
covert operations U عملیات پنهانی
action deferred U تامل در عملیات
countermine U عملیات ضد مین
counter military U ضد عملیات نظامی
serial operation U عملیات سری
air operations U عملیات هوایی
campaigns U عملیات جنگی
hostility U عملیات خصمانه
counter battery U عملیات ضد اتشبار
covert operations U عملیات مخفی
hostilities U عملیات خصمانه
scene of action U صحنه عملیات
delay action U عملیات تاخیری
counter espionage U عملیات ضدجاسوسی
base operation U عملیات پایگاهی
rescue operation U عملیات نجات
area of operation U منطقه عملیات
phase U مرحله عملیات
building operations U عملیات ساختمانی
business type operation U عملیات تجارتی
business type operation U عملیات کامپیوتری
actions U عملیات جنگی
actions U جنگ عملیات
arithmetic operation U عملیات حسابی
terrain U زمین عملیات
string operation U عملیات رشتهای
block operation U عملیات بلوک
base of operations U پایگاه عملیات
surface treatment U عملیات سطحی
autonomous operation U عملیات ازاد
synchronous operation U عملیات همزمان
autonomous operation U عملیات مستقل
assistant chief of staff, g (operations U معاونت عملیات
action U عملیات جنگی
action U جنگ عملیات
centre of activities U مرکز عملیات
sabotaging U عملیات تخریبی
combat information center U اطاق عملیات
delays U عملیات تاخیری
delaying U عملیات تاخیری
earthworks U عملیات خاکی
closing U خاتمه عملیات
offensive U عملیات افندی
offensives U عملیات افندی
sabotages U عملیات تخریبی
sabotaged U عملیات تخریبی
chemical operations U عملیات شیمیایی
offenses U عملیات افندی
offenses U عملیات تعرضی
offence U عملیات افندی
phased U مرحله عملیات
offence U عملیات تعرضی
phases U مرحله عملیات
sabotage U عملیات تخریبی
spial U عملیات جاسوسی
delaying action U عملیات تاخیری
f.of operations U حوزه عملیات
scope U هدف عملیات
heat treatment U عملیات حرارتی
hot dogging U عملیات نمایشی
immediate action U عملیات فوری
operation center U مرکز عملیات
initiatives U ابتکار عملیات
initiative U ابتکار عملیات
finishing U عملیات تکمیل
scope U منظور از عملیات
rehearsal U تکرار عملیات
campaigned U عملیات جنگی
campaign U عملیات جنگی
flight operations U عملیات پرواز
formal operations U عملیات صوری
global operation U عملیات سراسری
harassing actions U عملیات ایذایی
rehearsals U تکرار عملیات
Counter – espionage operations k. U عملیات ضد جاسوسی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com