Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
The negotiations were successful ( inconclusive ) .
U
مذاکرات به نتیجه رسید ( نرسید )
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
It wI'll eventually pay off.
U
با لاخره نتیجه خواهد رسید (نتیجه می دهد )
negotiation outcome
U
نتیجه مذاکرات
result of the negotiations
U
نتیجه مذاکرات
negotiation result
U
نتیجه مذاکرات
collective bargaining
U
مذاکرات دسته جمعی مذاکرات بین موسسات متشکل از کارگران و کارفرمایان برای بهبود کار
to pay against receipt
U
در برابر رسید پرداختن درمقابل رسید دادن
We didnt get a share (acut).
U
به ما چیزی نرسید
she was nipped in the bud
U
به بزرگی نرسید
Our efforts (endeavours) came to nothing (nil)
U
تلاشهای ما بجایی نرسید
The project fell through ( got nowhere).
U
این طرح بجایی نرسید
to be a foregone conclusion
<idiom>
U
نتیجه حتمی
[نتیجه مسلم]
بودن
foregone conclusion
U
نتیجه حتمی نتیجه مسلم
dealings
U
مذاکرات
pourparlers
U
مذاکرات
goings-on
U
مذاکرات
failure of negotiations
U
شکست مذاکرات
round of negotiations
U
دور مذاکرات
negotiation round
U
دور مذاکرات
leader of the negotiations
U
سرپرست مذاکرات
chief negotiator
U
سرپرست مذاکرات
negotiator
U
سرپرست مذاکرات
proceedings
U
شرح مذاکرات
process of negotiations
U
روند مذاکرات
negotiations
U
معاوضه مذاکرات
minute
U
خلاصه مذاکرات
minutes
U
خلاصه مذاکرات
proceedings of the parliament
U
مذاکرات مجلس
preliminary negotiations
U
مذاکرات مقدماتی
peace negotiations
U
مذاکرات صلح
transaction
U
خلاصه مذاکرات
peace negotiation
U
مذاکرات صلح
break down of negotiation
U
تفکیک مذاکرات
record
U
صورت مذاکرات
negotiation result
U
پی آمد مذاکرات
progress of negotiations
U
پیشرفت مذاکرات
proceed with deliberations
U
شروع مذاکرات
hansard
U
مذاکرات رسمی
cloture
U
کفایت مذاکرات
negotiation
U
معاوضه مذاکرات
negotiation outcome
U
پی آمد مذاکرات
result of the negotiations
U
پی آمد مذاکرات
transactions
U
شرح مذاکرات
result of the negotiations
U
حاصل مذاکرات
negotiation outcome
U
حاصل مذاکرات
negotiation result
U
حاصل مذاکرات
result of the negotiations
U
عاقبت مذاکرات
negotiation outcome
U
عاقبت مذاکرات
negotiation result
U
عاقبت مذاکرات
closures
U
رای کفایت مذاکرات
debating
U
مذاکرات پارلمانی منازعه
course of dealing
U
دوره مذاکرات خرید
opening of negotiations
U
افتتاح مذاکرات
[معاملات]
debate
U
مذاکرات پارلمانی منازعه
parliamentary discussions
U
گفتگوها یا مذاکرات مجلس
In the course of the discussions.
U
درطی مذاکرات ومباحثات
debates
U
مذاکرات پارلمانی منازعه
closure
U
رای کفایت مذاکرات
proceeding
U
پیشرفت خلاصه مذاکرات
debated
U
مذاکرات پارلمانی منازعه
cloture
U
رای به کفایت مذاکرات دادن
quorum
U
اکثریت لازم برای مذاکرات
tamper
U
مذاکرات پنهانی وزیر جلی داشتن
put the question
U
مذاکرات را کافی دانستن ورای گرفتن
collective bargaining
U
مذاکرات دسته جمعی کارمندان با کارفرما
receipts
U
رسید
receipt statement
U
رسید
due date
U
سر رسید
when it came to a push
U
رسید
quittance
U
رسید
maturity
U
سر رسید
receipt
U
رسید
closures
U
رای کفایت مذاکرات عمل محصور شدن
count out of the house
U
مذاکرات را به علت فقدان حدنصاب قطع کردن
closure
U
رای کفایت مذاکرات عمل محصور شدن
hansardize
U
متوجه مذاکرات جلسه پیش خودش کردن
voucher
U
قبض رسید
matured
U
سر رسید شده
It occurred to me.
U
به نظرم رسید.
hand receipt
U
رسید دستی
official receipt
U
رسید رسمی
receipt
U
قبض رسید
vouchers
U
قبض رسید
to fall due
U
سر رسید شدن
dock warrant
U
رسید لنگرگاه
dock receipt
U
رسید لنگرگاه
certificate of receipt
U
گواهی رسید
to a receipt
U
رسید گرفتن
the post has come
U
پست رسید
summer is in
U
تابستان رسید
warehouse receipt
U
رسید انبار
scrip
U
رسید موقتی
quittance
U
رسید مفاصا
it crossed my mind
U
بنظرم رسید
world came that
U
خبر رسید که
debit note
U
رسید بدهکار
chitty
U
یادداشت-رسید
It came home to me.
U
به نظرم رسید.
It came home to me.
U
به فکرم رسید.
receipts
U
قبض رسید
It crossed my mind.
U
به نظرم رسید.
binders
U
رسید بیعانه
binder
U
رسید بیعانه
It occurred to me.
U
به فکرم رسید.
It crossed my mind.
U
به فکرم رسید.
It's over.
U
به پایان رسید.
What time do we arrive?
U
کی خواهیم رسید؟
negotiation
U
تماس ها مذاکرات و تماسهای بین دولتها به عناوین مختلف
negotiations
U
تماس ها مذاکرات و تماسهای بین دولتها به عناوین مختلف
At that point
[stage]
, ...
U
وقتی که موقعش رسید...
railway receipt
U
رسید راه اهن
he was overtake by a storm
U
طوفانی باودر رسید
i am through with my work
U
کارم به پایان رسید
point of intersection
U
نقطه بهم رسید
it received royal assent
U
به توشیح ملوکانه رسید
it was signed by his majesty the shah
U
به توشیح همایونی رسید
mate's receipt
U
رسید معاون ناخدا
mate's receipt
U
رسید کاپیتان کشتی
dock warrant
U
رسید انبار بارانداز
appropriation receipt
U
رسیدسپرده رسید اعتبار
appropriation receipt
U
رسید سپرده قانونی
We just received word that . . .
U
هم اکنون اطلاع رسید که …
air mail receipt
U
رسید پست هوایی
At this point of the conversation.
U
صحبت که به اینجا رسید
acknowledgments
U
اعلام وصول رسید
He was sick to death . He was fed up to the back teeth .
U
جانش به لب آمد ( رسید )
acknowledgements
U
اعلام وصول رسید
i am in receipt of your letter
U
نامه شما به من رسید
receipts
U
رسید پیام دریافت شد
receipts
U
دریافت رسید دادن
he thought out a plan
U
فکری بنظرش رسید
data fright receipt
U
رسید اماری حمل
data freight receipt
U
رسید اماری حمل
acknowledgement
U
اعلام وصول رسید
the hour has struck
U
موقع بحران رسید
clean receipt
U
رسید بی قید و شرط
receipt
U
دریافت رسید دادن
receipt
U
رسید پیام دریافت شد
China has signalled
[its]
readiness to resume talks.
U
چین آمادگی
[خود را ]
برای از سرگیری مذاکرات نشان داد.
found shipment
U
کالای بدون بارنامه یا رسید
forwarder's receipt
U
رسید متصدی حمل و نقل
The train came in on time .
U
قطار به موقع رسید ( سروقت )
now and then a guest w come
U
گاه گاهی میهمانی می رسید
I heard a sound .
U
صدائی به گوشم خورد( رسید )
The train was 10 minutes late.
U
قطار 10 دقیقه دیر رسید
He arrived in the nick of time .
U
درست به موقع رسید ( سر بزنگاه )
offenders will be punished
U
متخلفین بکیفر خواهند رسید
It changed hands a few times before I got it.
U
چند دست گشت تا به من رسید
the bill is overdraw
U
سر رسید برات منقضی شده است
the bill will mature to morrow
U
سر رسید پرداخت ان قبض فردا است
A solution suddenly proffered itself.
U
ناگهان راه حلی به نظر رسید.
bill falls due on
U
تاریخ سر رسید اسناد مدت دار
The project was terminated as of July 1.
U
پروژه از اول ژولیه به پایان رسید.
protocol
U
خلاصه مذاکرات معاهده و اتفاق نسخه اول و اصلی مقاوله نامه مقدماتی
These talks are crucial
[critical]
to the future of the peace process.
U
این مذاکرات برای آینده روند صلح بسیار مهم
[حیاتی]
هستند.
protocols
U
خلاصه مذاکرات معاهده و اتفاق نسخه اول و اصلی مقاوله نامه مقدماتی
Luchily for me the train was late.
U
خوش شانسی آوردم قطار دیر رسید
deferred liability
U
بدهیی که درسر رسید پرداخت نشده است
The ceremony concluded with the recital of an apropos poem.
U
مراسم با تلاوت شعر شایسته به پایان رسید.
process
U
تعداد کارهایی که باید انجام شوند تا به هدف رسید
processes
U
تعداد کارهایی که باید انجام شوند تا به هدف رسید
date of grace
U
مدت مجاز برای پرداخت سفته و برات پس از سر رسید
he muddled through
U
بدون هیچ زرنگی یا مهارت بمقصود خود رسید
verbal note
U
شود مورد استفاده قرار می گیرد و گاهی نیز برای ان که خلاصهای از مذاکرات شفاهی در دست باشد تنظیم می گردد
to bite the bullet
<idiom>
U
باید انجام کاری سخت یا ناخوشایند را پذیرفت تا بتوان به مقصد اصلی رسید
previous question
U
موضوع کفایت یا عدم کفایت مذاکرات
clearing a bill
U
محاسبه سر رسید برات پرداخت مبلغ برات و تصفیه حساب مربوط به ان
freiht all kinds
U
رسید اماری حمل انواع هزینه حمل
privacy act of
قانونی که در کنگره آمریکا برای منظم کردن ذخیره داده در پایگاه های داده آژانس فدرالی به تصویب رسید
frustrated
U
بی نتیجه
run into
<idiom>
U
نتیجه
consequent
U
نتیجه
resulting
U
نتیجه
result
U
نتیجه
resulted
U
نتیجه
product
U
نتیجه
products
U
نتیجه
ineffectual
U
بی نتیجه
sequent
U
نتیجه
sequela
U
نتیجه
resultful
U
پر نتیجه
in the sequel
U
در نتیجه
inconsecutive
U
بی نتیجه
inconseqential
U
بی نتیجه
inconsequent
U
بی نتیجه
ineffetual
U
بی نتیجه
issueless
U
بی نتیجه
outgrwth
U
نتیجه
effectless
U
بی نتیجه
eduction
U
نتیجه
afterclap
U
نتیجه
to no purpose
U
بی نتیجه
thanks to.....
U
در نتیجه
sequitur
U
نتیجه
educt
U
نتیجه
of no issue
U
بی نتیجه
rest
U
نتیجه
rests
U
نتیجه
effect
U
نتیجه
conclusion
U
نتیجه
ineffective
U
بی نتیجه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com