Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 150 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
micro manager
U
مدیر ریزکامپیوترها
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pc paint
U
برنامه مشهور نقاشی وترسیم برای ریزکامپیوترها
koalapad
U
صفحه دیجیتالی کننده ارزان برای ریزکامپیوترها
s 00 bus
U
یک وسیله استاندارد اتصال میان برخی ریزکامپیوترها وتجهیزات جانبی
z 0
U
یک تراشه پردازنده 8 بیتی که به عنوان مبنایی برای ریزکامپیوترها بکار می رود
micropro
U
یک شرکت نرم افزاری کالیفرنیایی که برای ریزکامپیوترها برنامه تهیه میکند
microsoft basic
U
مدل مشهوری از زبان برنامه نویسی BASIC که روی ریزکامپیوترها بکاربرده میشود
ashton tate
U
یک شرکت نرم افزاری درکالیفرنیا که برای ریزکامپیوترها نرم افزارتولید میکند
pl/m
U
زبان برنامه نویسی که برای برنامه ریزی کردن ریزکامپیوترها بکار می رود
intel 0
U
پردازنده 61 بیتی که توسط شرکت اینتل ساخته شده است و در ریزکامپیوترها بکاربرده شده است
headmaster
U
مدیر
headmasters
U
مدیر
stewards
U
مدیر
steward
U
مدیر
superintendents
U
مدیر
conductors
U
مدیر
superintendent
U
مدیر
administer
U
:مدیر
director general
U
مدیر کل
administered
U
:مدیر
administering
U
:مدیر
administers
U
:مدیر
moderator
U
مدیر
moderators
U
مدیر
conductor
U
مدیر
gerent
U
مدیر
administrators
U
مدیر
administrator
U
مدیر
directors general
U
مدیر کل
director generals
U
مدیر کل
General manager . Director general .
U
مدیر کل
director
U
مدیر
executive
U
مدیر
directors
U
مدیر
manager
U
مدیر
warden
U
مدیر
executives
U
مدیر
managers
U
مدیر
extrepreneur
U
مدیر متهور
file manager
U
مدیر فایل
head master
U
مدیر اموزشگاه
intendant
U
مدیر مامورمالی
stage director
U
مدیر نمایش
adminstrator of state
U
مدیر ترکه
commissioners
U
مدیر مسابقات
commissioner
U
مدیر مسابقات
extrepreneur
U
مدیر باتهور
chief engineer
U
مدیر ماشین
general manager
U
مدیر باشگاه
drop master
U
مدیر پرش
head master
U
مدیر مدرسه
item manager
U
مدیر اقلام
principal of a school
U
مدیر اموزشگاه
program manager
U
مدیر برنامه ها
project manager
U
مدیر طرحها
project manager
U
مدیر پروژه ها
project manager
U
مدیر پروژه
record manager
U
مدیر رکورد
sale manager
U
مدیر فروش
sales manager
U
مدیر فروش
site engineering
U
مدیر ساختمان
stores manager
U
مدیر انبارها
library manager
U
مدیر کتابخانه
salaried director
U
مدیر موفف
official liquidator
U
مدیر تصفیه
operation manager
U
مدیر عملیات
padrone
U
مدیر ارباب
personal representative
U
مدیر ترکه
personnel manager
U
مدیر استخدام
works superintendent
U
مدیر کارخانه
stage managers
U
مدیر نمایش
managing directors
U
مدیر عامل
administrator
U
مدیر تصفیه
administrators
U
مدیر تصفیه
executives
U
مدیر اجرائی
principal
U
رئیس مدیر
managing director
U
مدیر عامل
masters
U
مدیر مرشد
receiver
U
مدیر تصفیه
receivers
U
مدیر تصفیه
impresarios
U
مدیر اپرا
impresario
U
مدیر اپرا
executives
U
مدیر عامل
helmsman
U
رل دار مدیر
helmsmen
U
رل دار مدیر
trustee
U
مدیر تصفیه
trustees
U
مدیر تصفیه
master
U
مدیر مرشد
mastered
U
مدیر مرشد
principals
U
رئیس مدیر
executive
U
مدیر عامل
managers
U
مدیر تیم
stage manager
U
مدیر نمایش
manager
U
مدیر تیم
liquidators
U
مدیر تصفیه
executive
U
مدیر اجرائی
official receiver
U
مدیر تصفیه
liquidator
U
مدیر تصفیه
huntsmen
U
مدیر تازیهای شکاری
corporate treasurer
U
مدیر امور مالی
managerial
U
مدیر اداره کننده
proctor
U
مدیر اجرایی دانشگاه
chief financial officer
[CFO]
U
مدیر امور مالی
computer center director
U
مدیر مرکز کامپیوتر
president of the board
[ American E]
U
مدیر عامل
[شرکت]
provisional assignee
U
مدیر تصفیه موقت
manager
U
مدیر مسابقه بوکس
computer center manager
U
مدیر مرکز کامپیوتر
computer operations manager
U
مدیر عملیات کامپیوتر
data base manager
U
مدیر پایگاه داده
data processing manager
U
مدیر پردازش داده
managers
U
مدیر مسابقه بوکس
chief executive officer
[CEO]
[American E]
U
مدیر عامل
[شرکت]
dp manager
U
مدیر داده پردازی
jumpmaster
U
مدیر پرش چتربازی
chief clerk of the court
U
مدیر دفتر دادگاه
chairman of the board
[of directors/managers]
U
مدیر عامل
[شرکت]
maitred'hotel
U
سرپیشخدمت مدیر مهمانخانه
master of the court
U
مدیر دفتر دادگاه
huntsman
U
مدیر تازیهای شکاری
impresarios
U
مدیر اماکن تفریحی ونمایشی
chairman
U
مدیر رئیس هیئت مدیره
impresario
U
مدیر اماکن تفریحی ونمایشی
presidents
U
مدیر یا رئیس مسابقه شمشیربازی
president
U
مدیر یا رئیس مسابقه شمشیربازی
adobe type manager
U
مدیر انواع فونت ادوبی
chairmen
U
مدیر رئیس هیئت مدیره
director
U
مدیر یارئیس مسابقه شمشیر بازی
registrars
U
کارمند اداره ثبت مدیر دروس
registrar
U
کارمند اداره ثبت مدیر دروس
directors
U
مدیر یارئیس مسابقه شمشیر بازی
entrepreneurs
U
مدیر یک موسسه اقتصادی بزرگ مقاطعه کار
entrepreneur
U
مدیر یک موسسه اقتصادی بزرگ مقاطعه کار
decision
U
مجموعه برنامه هایی که به مدیر کمک میکند با استفاده از تصمیمات
decisions
U
مجموعه برنامه هایی که به مدیر کمک میکند با استفاده از تصمیمات
plene administravit
U
دفاع امین یا مدیر ترکه درمقابل دعاوی مطروحه علیه متوفی
device driver
U
برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
device handler
U
برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
drivers
U
برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
driver
U
برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
real representative
U
قائم مقامی حقیقی یا واقعی سمت وراث یا مدیر ترکه نسبت به اموال غیر منقول متوفی
peripheral
U
مدیر و کنترل کننده وسیله ورودی /خروجی یا وسیله جانبی
executive information system
U
نرم افزار ساده برای استفاده حاوی اطلاعاتی برای مدیر یا خصوصیاتی از شرکت
masters
U
ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
mastered
U
ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
master
U
ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
headmistresses
U
خانم مدیر خانم رئیس
headmistress
U
خانم مدیر خانم رئیس
letters of administration
U
حکم انتصاب امین ترکه سندی است که به موجب ان سمت مدیر یامدیره ترکه بلاوارث احراز میشود و به وی اختیار قیام به امور راجع به اداره ترکه را میدهد
medical regulator
U
تنظیم کننده امور بهداشتی مدیر امور بهداشتی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com