Perdic | مدیر امور مالی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (10 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	chief financial officer [CFO] U	مدیر امور مالی
	corporate treasurer U	مدیر امور مالی

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	medical regulator U	تنظیم کننده امور بهداشتی مدیر امور بهداشتی
	financial affairs U	امور مالی
	deficit financing U	اداره امور مالی با کسرموازنه
	financial data U	اطلاعات مربوط به امور مالی
	home U	امور مالی شخصی و پردازش کلمه است
	treasurer U	مسئول امور مالی شرکت خزانه دار
	homes U	امور مالی شخصی و پردازش کلمه است
	treasurers U	مسئول امور مالی شرکت خزانه دار
	letters of administration U	حکم انتصاب امین ترکه سندی است که به موجب ان سمت مدیر یامدیره ترکه بلاوارث احراز میشود و به وی اختیار قیام به امور راجع به اداره ترکه را میدهد
	civil works U	امور ساختمانی و تاسیسات امور شهرسازی و تاسیساتی
	fiscal drag U	اثر کند کنندگی مالی هنگامیکه سیاست مالی نتواندرشد اقتصادی را حفظ نماید .
	financial statement U	صورت مالی گزارش مالی
	quando acciderint U	وقتی مدیرترکه در مقابل غرماء متوفی به دفاع در دست نبودن مالی از متوفی متوسل میشودمحکمه با صدور حکمی باعنوان بالا مقرر می دارد که هر گاه مالی از متوفی بدست اید باید به غرماء داده شود
	cere U	موم مالی کردن یا روغن مالی کردن
	directors general U	مدیر کل
	General manager . Director general . U	مدیر کل
	moderator U	مدیر
	stewards U	مدیر
	director general U	مدیر کل
	conductor U	مدیر
	headmaster U	مدیر
	steward U	مدیر
	headmasters U	مدیر
	superintendents U	مدیر
	superintendent U	مدیر
	moderators U	مدیر
	conductors U	مدیر
	director generals U	مدیر کل
	gerent U	مدیر
	administer U	:مدیر
	managers U	مدیر
	administered U	:مدیر
	administering U	:مدیر
	executives U	مدیر
	administers U	:مدیر
	executive U	مدیر
	director U	مدیر
	directors U	مدیر
	warden U	مدیر
	manager U	مدیر
	administrator U	مدیر
	administrators U	مدیر
	master U	مدیر مرشد
	principal of a school U	مدیر اموزشگاه
	helmsman U	رل دار مدیر
	principal U	رئیس مدیر
	helmsmen U	رل دار مدیر
	operation manager U	مدیر عملیات
	managing directors U	مدیر عامل
	personal representative U	مدیر ترکه
	administrator U	مدیر تصفیه
	official liquidator U	مدیر تصفیه
	administrators U	مدیر تصفیه
	trustee U	مدیر تصفیه
	trustees U	مدیر تصفیه
	mastered U	مدیر مرشد
	padrone U	مدیر ارباب
	masters U	مدیر مرشد
	stores manager U	مدیر انبارها
	chief engineer U	مدیر ماشین
	managing director U	مدیر عامل
	personnel manager U	مدیر استخدام
	manager U	مدیر تیم
	general manager U	مدیر باشگاه
	record manager U	مدیر رکورد
	impresario U	مدیر اپرا
	impresarios U	مدیر اپرا
	head master U	مدیر مدرسه
	drop master U	مدیر پرش
	head master U	مدیر اموزشگاه
	intendant U	مدیر مامورمالی
	salaried director U	مدیر موفف
	sale manager U	مدیر فروش
	stage director U	مدیر نمایش
	managers U	مدیر تیم
	site engineering U	مدیر ساختمان
	executive U	مدیر اجرائی
	executive U	مدیر عامل
	executives U	مدیر اجرائی
	executives U	مدیر عامل
	file manager U	مدیر فایل
	extrepreneur U	مدیر باتهور
	extrepreneur U	مدیر متهور
	sales manager U	مدیر فروش
	liquidators U	مدیر تصفیه
	project manager U	مدیر پروژه ها
	project manager U	مدیر طرحها
	program manager U	مدیر برنامه ها
	library manager U	مدیر کتابخانه
	micro manager U	مدیر ریزکامپیوترها
	works superintendent U	مدیر کارخانه
	commissioner U	مدیر مسابقات
	commissioners U	مدیر مسابقات
	adminstrator of state U	مدیر ترکه
	receivers U	مدیر تصفیه
	receiver U	مدیر تصفیه
	stage managers U	مدیر نمایش
	item manager U	مدیر اقلام
	liquidator U	مدیر تصفیه
	official receiver U	مدیر تصفیه
	project manager U	مدیر پروژه
	stage manager U	مدیر نمایش
	principals U	رئیس مدیر
	amor U	امور
	huntsman U	مدیر تازیهای شکاری
	managerial U	مدیر اداره کننده
	huntsmen U	مدیر تازیهای شکاری
	provisional assignee U	مدیر تصفیه موقت
	proctor U	مدیر اجرایی دانشگاه
	master of the court U	مدیر دفتر دادگاه
	chief clerk of the court U	مدیر دفتر دادگاه
	jumpmaster U	مدیر پرش چتربازی
	managers U	مدیر مسابقه بوکس
	computer operations manager U	مدیر عملیات کامپیوتر
	computer center manager U	مدیر مرکز کامپیوتر
	computer center director U	مدیر مرکز کامپیوتر
	manager U	مدیر مسابقه بوکس
	maitred'hotel U	سرپیشخدمت مدیر مهمانخانه
	chairman of the board [of directors/managers] U	مدیر عامل [شرکت]
	data base manager U	مدیر پایگاه داده
	data processing manager U	مدیر پردازش داده
	president of the board [ American E] U	مدیر عامل [شرکت]
	dp manager U	مدیر داده پردازی
	chief executive officer [CEO] [American E] U	مدیر عامل [شرکت]
	miscellaneous U	امور متفرقه
	religious matters U	امور دینی
	interior affairs U	امور داخلی
	the high functionery ries of the state U	مصادر امور
	interior U	امور داخله
	interiors U	امور داخله
	authorities U	اولیای امور
	authority U	اولیاء امور
	state affairs U	امور مملکتی
	personal affairs U	امور شخصی
	authority ties of the state U	مصادر امور
	authority ties of the state U	اولیا امور
	aviation authority U	امور هواپیمایی
	civil affairs U	امور غیرنظامیان
	non litigious matters U	امور حسبی
	money matters U	امور پولی
	combat duty U	امور رزمی
	adobe type manager U	مدیر انواع فونت ادوبی
	chairman U	مدیر رئیس هیئت مدیره
	impresarios U	مدیر اماکن تفریحی ونمایشی
	impresario U	مدیر اماکن تفریحی ونمایشی
	chairmen U	مدیر رئیس هیئت مدیره
	president U	مدیر یا رئیس مسابقه شمشیربازی
	presidents U	مدیر یا رئیس مسابقه شمشیربازی
	fish warden U	متصدی امور شیلات
	minister for foreign affairs U	وزیر امور خارجه
	minister of foreign affairs U	وزیر امور خارجه
	air branch U	قسمت امور هوایی
	space broker U	کارگزار امور تبلیغات
	g air U	رکن 2 امور هوایی
	secretary of state for foreign affairs U	وزیر امور خارجه
	resgestae U	امور انجام شده
	financial affairs U	امور مربوط به مالیه
	emotional and physical U	امور عاطفی و بدنی
	foreign minister U	وزیر امور خارجه
	liquidation of company U	تصفیه امور شرکتها
	principal centre of affairs U	مرکز مهم امور
	civic action U	امور عام المنفعه
	non litigious matters act U	قانون امور حسبی
	non litigious jurisdiction act U	قانون امور حسبی
	clerical test U	ازمون امور دفتری
	probate court U	محکمه امور حسبی
	ministry of foreign affairs U	وزارت امور خارجه
	militarization U	نظامی کردن امور
	majordomo U	متصدی امور خانوادگی
	politico military U	امور سیاسی نظامی
	customs broker U	واسطه امور گمرکی
	chaplain activities fund U	اعتبار امور مذهبی
	The foreign ministry. the ministry of foreign affairs. U	وزارت امور خارجه
	surveillance authority U	اولیاء امور نظارتی
	regulatory authority U	اولیاء امور نظارتی
	bureaucratic U	وابسته به امور اداری
	supervisory authority U	اولیاء امور نظارتی
	routines U	امور غیر مهم
	State Department U	وزارت امور خارجه
	Foreign Office U	وزارت امور خارجه
	surveillance authority U	اولیاء امور مراقبتی
	routinely U	امور غیر مهم
	to arrange matters U	ترتیب دادن امور
	regulatory authority U	اولیاء امور مراقبتی
	supervisory authority U	اولیاء امور مراقبتی
	administrations U	اداره امور یکانها
	table of authorities U	جدول اولیا امور
	tax administration U	اداره امور مالیات
	administration U	اداره امور یکانها
	tax reforms U	اصلاح امور مالیاتی
	chaplain U	افسر امور دینی
	routine U	امور غیر مهم
	testamentary causes U	امور مربوط به وصایا
	chaplains U	افسر امور دینی
	promiscuous U	بیقید در امور جنسی
	registrars U	کارمند اداره ثبت مدیر دروس
	director U	مدیر یارئیس مسابقه شمشیر بازی
	registrar U	کارمند اداره ثبت مدیر دروس
	directors U	مدیر یارئیس مسابقه شمشیر بازی
	presswork U	اداره مطبعه امور چاپخانه