Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
industrial management
U
مدیریت صنعتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
computer managed instruction
U
اموزش با مدیریت کامپیوتردستورالعمل با مدیریت کامپیوتر
smartest
U
buH یا متمرکز کننده شبکه که میتواند اطلاعات وضعیت را به ایستگاه مدیریت برگرداند و به مدیریت نرم افزار امکان تشخیص راه دور هر پورت را بدهد
smart
U
buH یا متمرکز کننده شبکه که میتواند اطلاعات وضعیت را به ایستگاه مدیریت برگرداند و به مدیریت نرم افزار امکان تشخیص راه دور هر پورت را بدهد
smarted
U
buH یا متمرکز کننده شبکه که میتواند اطلاعات وضعیت را به ایستگاه مدیریت برگرداند و به مدیریت نرم افزار امکان تشخیص راه دور هر پورت را بدهد
smarter
U
buH یا متمرکز کننده شبکه که میتواند اطلاعات وضعیت را به ایستگاه مدیریت برگرداند و به مدیریت نرم افزار امکان تشخیص راه دور هر پورت را بدهد
smarting
U
buH یا متمرکز کننده شبکه که میتواند اطلاعات وضعیت را به ایستگاه مدیریت برگرداند و به مدیریت نرم افزار امکان تشخیص راه دور هر پورت را بدهد
smarts
U
buH یا متمرکز کننده شبکه که میتواند اطلاعات وضعیت را به ایستگاه مدیریت برگرداند و به مدیریت نرم افزار امکان تشخیص راه دور هر پورت را بدهد
CMOT
U
استفاده از پروتکلهای مدیریت شبکه CMIS , CMIP برای مدیریت دروازه ها در یک شبکه TCP / IP
command management system
U
سیستم مدیریت فرماندهی سیستم مدیریت یکان
army class manager activity
U
سازمان مدیریت طبقه بندی اماد در نیروی زمینی مدیریت طبقه بندی اماد
industrial
U
صنعتی
industrial water
U
اب صنعتی
technical
U
صنعتی
manufacturing
U
صنعتی
high wrought
U
صنعتی
artful
U
ماهرانه صنعتی
industrial wastewater
U
فاضلاب صنعتی
industrial unit
U
واحد صنعتی
industrialize
U
صنعتی کردن
industrial union
U
اتحادیه صنعتی
industrial fluctuations
U
نوسانهای صنعتی
applied economics
U
اقتصاد صنعتی
industrialization
U
صنعتی کردن
art bronze
U
برنز صنعتی
industrial unions
U
اتحادیههای صنعتی
industrializing
U
صنعتی کردن
industrialism
U
سیستم صنعتی
industrial workers
U
کارگران صنعتی
polytechnical
U
دانشکده صنعتی
engineering workshop
U
کارگاه صنعتی
artless
U
غیر صنعتی
polytechnics
U
دانشکده صنعتی
polytechnic
U
دانشکده صنعتی
producer buyer
U
خریدار صنعتی
industrial building
U
ساختمان صنعتی
industrializes
U
صنعتی کردن
technologically
U
حرفهای صنعتی
technological
U
حرفهای صنعتی
mechnical
U
ماشینی صنعتی
industrialization
U
صنعتی شدن
artificial magnet
U
مغناطیس صنعتی
artistical
U
هنرامیز صنعتی
industrial concern
U
بنگاه صنعتی
industrial insurance
U
بیمه صنعتی
industrial relations
U
روابط صنعتی
industrial consumption
U
مصرف صنعتی
commercial efficiency
U
بازده صنعتی
industrial disputes
U
اختلافات صنعتی
plant
U
واحد صنعتی
plants
U
واحد صنعتی
industrialises
U
صنعتی کردن
industrial frequency
U
فرکانس صنعتی
industrial economics
U
اقتصاد صنعتی
industrial espionage
U
جاسوسی صنعتی
industrial electronic
U
الکترونیک صنعتی
vertical union
U
اتحادیه صنعتی
technical grade
U
خلوص صنعتی
industrial switch
U
کلید صنعتی
industrial area
U
منطقه صنعتی
valve
U
شیر صنعتی
industrial revolution
U
انقلاب صنعتی
industrial building
U
بنای صنعتی
industrialising
U
صنعتی کردن
industrial chemistry
U
شیمی صنعتی
industrial psychology
U
روانشناسی صنعتی
industrial nations
U
کشورهای صنعتی
trade effluent
U
فضولات صنعتی
industrialization
U
صنعتی سازی
manufactoring tape milling machine
U
دستگاه نورد صنعتی
industrial classifications
U
طبقه بندی صنعتی
bric-a-brac
U
خرده ریز صنعتی
decreasing cost industry
U
هزینه نزولی صنعتی
industrial investment
U
سرمایه گذاری صنعتی
industrial electric locomotive
U
لکوموتیو الکتریکی صنعتی
industrial capitalism
U
سرمایه داری صنعتی
industrial alternating current
U
جریان متناوب صنعتی
index of industrial production
U
شاخص تولید صنعتی
inartistically
U
بطور غیر صنعتی
valve
U
ولو
[شیر صنعتی]
the industrial quarter of the
U
محله صنعتی شهر
industrial reserve army
U
ارتش ذخیره صنعتی
industrial workers of the world
U
کارگران صنعتی جهان
producer advertising
U
تبلیغ محصولات صنعتی
process of industrialization
U
فرایند صنعتی شدن
pilot plant
U
واحد ازمایش صنعتی
an artistic production
U
عمل یا کار صنعتی
applied economics engineer
U
مهندس اقتصاد صنعتی
industrial robot
U
دستگاه خودکار صنعتی
art casting
U
ریخته گری صنعتی
interphase transformer loss
U
تلفات پیچک صنعتی
industrial electronic computer
U
ماشین حساب الکترونیکی صنعتی
industrializing
U
بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
articlcs of virtu
U
کالاهای صنعتی و کهنه وکمیاب
pastiches
U
تقلید ادبی یا صنعتی از اثاراستادان فن
pastiche
U
تقلید ادبی یا صنعتی از اثاراستادان فن
industrial instrument
U
دستگاه اندازه گیری صنعتی
artlessly
U
بطور ساده یاغیر صنعتی
industrializes
U
بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
industrial school
U
اموزشگاه حرفهای مدرسه صنعتی
Industrial Architecture
U
معماری خانه های صنعتی
trade fixtures
U
الات صنعتی نصب شده
metonymical
U
دارای صنعتی که انراmetonym گویند
Midlands
U
ناحیهی صنعتی در مرکز انگلستان
industrialize
U
بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
industrialising
U
بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
industrialises
U
بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
industrial data collection device
U
دستگاه صنعتی جمع اوری داده
technologically
U
تغییرروشهای صنعتی با معرفی فناوری جدید
technology
U
اعمال دانش علمی به فرآیندهای صنعتی
technologies
U
اعمال دانش علمی به فرآیندهای صنعتی
technological
U
تغییرروشهای صنعتی با معرفی فناوری جدید
labour intensive industry
U
صنعتی که به نیروی انسانی زیادی احتیاج دارد
Industrial Aesthetic
U
[سیستم زیبایی شناختی ساختمان های صنعتی]
directorates
U
مدیریت
superintendence
U
مدیریت
stage direction
U
مدیریت
managership
U
مدیریت
administratorship
U
مدیریت
administration
U
مدیریت
menage
U
مدیریت
administrations
U
مدیریت
directorship
U
مدیریت
directorate
U
مدیریت
directorships
U
مدیریت
management
U
مدیریت
matronage
U
مدیریت
leadership
U
مدیریت
managements
U
مدیریت
conductorship
U
مدیریت
generalship
U
مدیریت
Industrialized building
U
[تکنیک ساخت و معماری ساختمان های صنعتی پیش ساخته]
pot-boilers
U
کار ادبی یا صنعتی که تنهابرای نان دراوردن دنبال شود
Industrial Park
U
[طراحی املاک برای استفاده صنعتی در قرن نوزدهم در منچستر]
pot-boiler
U
کار ادبی یا صنعتی که تنهابرای نان دراوردن دنبال شود
pot boiler
U
کار ادبی یا صنعتی که تنهابرای نان دراوردن دنبال شود
pantechnicons
U
نام بازاری در لندن که همه جورکالاهای صنعتی دران نمایش میدهند
pantechnicon
U
نام بازاری در لندن که همه جورکالاهای صنعتی دران نمایش میدهند
an iconic statue
U
مجسمهای که از روی نمونه و مطابق قرارداد صنعتی ساخته شده باشد
high Sierra specification
U
روش استاندارد صنعتی برای ذخیره سازی داده روی ROM-CD
din
U
سازمان استاندارد صنعتی آلمان معمولاگ مربوط به مشخصات ورودی ها و سوکت ها
file management
U
مدیریت پرونده
management report
U
گزارش مدیریت
memory management
U
مدیریت حافظه
management graphics
U
مدیریت گرافیک
foremanship
U
مدیریت سرکارگری
management expenses
U
مخارج مدیریت
maladministration
U
سوء مدیریت
monopoly management
U
مدیریت انحصاری
job management
U
مدیریت برنامه
file management
U
مدیریت فایل
materiel management
U
مدیریت اماد
management science
U
علم مدیریت
managerial economics
U
اقتصاد مدیریت
materials management
U
مدیریت مواد
management system
U
سیستم مدیریت
financial management
U
مدیریت مالی
materiel cognizance
U
مدیریت کالاها
operational management
U
مدیریت عملیاتی
ownership and management
U
مالکیت و مدیریت
task management
U
مدیریت وفیفه
task management
U
مدیریت کار
system mangement
U
مدیریت سیستم
supply management
U
مدیریت عرضه
superintendency
U
ریاست مدیریت
interlocking directorate
U
مدیریت واحد
record management
U
مدیریت رکوردها
scientific management
U
مدیریت علمی
run the show
U
مدیریت کردن
record management
U
مدیریت مدارک
setup
<idiom>
U
مدیریت داشتن
superintendence
U
ریاست مدیریت
inventory management
U
مدیریت موجودی
personnel management
U
مدیریت استخدام
personnel management
U
مدیریت پرسنلی
postal directory
U
مدیریت پست
production management
U
مدیریت تولید
pyramiding
U
مدیریت واحد
resource management
U
مدیریت منبع
file management
U
مدیریت پرونده ها
facilities management
U
مدیریت امکانات
directorates
U
مقام مدیریت
career management
U
مدیریت مشاغل
trusts
U
مدیریت امانی
directorate
U
مقام مدیریت
materiel management
U
مدیریت اقلام
configuration management
U
مدیریت پیکربندی
data management
U
مدیریت داده ها
concurrency management
U
مدیریت همزمانی
trusted
U
مدیریت امانی
demand management
U
مدیریت تقاضا
trust
U
مدیریت امانی
educational administration
U
مدیریت اموزشی
value added
U
اضافه قیمتی که در مواد خام در نتیجه عملیات صنعتی و تولیدی ایجاد میشود
top level management
U
مدیریت سطح بالا
spatial data management
U
مدیریت داده فضایی
intendancy
U
مدیریت حوزه مباشرت
wildlife management
U
مدیریت حیات وحش
data processing management
U
مدیریت پردازش داده
letters of administration
U
سند مدیریت ترکه
flow
U
مدیریت جریان داده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com