English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 110 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
unschooled U مدرسه نرفته
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
undeveloed U پیش نرفته
money well spent <idiom> U پولی که هدر نرفته
inextinct U از بین نرفته خاموش نشده
Before it is too late . while one has the chance . U اگر فرصت با قی است ( از دست نرفته )
virgin wool U [پشمی که تاکنون در منسوجات دیگر بکار نرفته باشد.]
school fellow U هم مدرسه
academies U مدرسه
academy U مدرسه
school age U سن مدرسه
school mate U هم مدرسه
school U مدرسه
schools U مدرسه
schoolmates U هم مدرسه
schoolmate U هم مدرسه
schoolgirl U دختر مدرسه
schoolgirls U دختر مدرسه
schoolteacher U معلم مدرسه
schoolteachers U معلم مدرسه
school counselor U مشاور مدرسه
technical school U مدرسه فنی
senior high school U مدرسه متوسطه
secondery school U مدرسه متوسطه
schoolmarm U مدیره مدرسه
schoolma'am U مدیره مدرسه
school truancy U مدرسه گریزی
school phobia U مدرسه هراسی
schoolyard U حیاط مدرسه
schoolyard U محوطهی مدرسه
school shooting U تیراندازی در مدرسه
drop out (of school) <idiom> U ترک مدرسه
schoolyards U محوطهی مدرسه
schoolyards U حیاط مدرسه
schooling U مدرسه رفتن
janitors U فراش مدرسه
janitors U راهنمای مدرسه راهنمای مدرسه
truancy U مدرسه گریزی
schoolwork U درس مدرسه
trade school U مدرسه حرفهای
summer schools U مدرسه تابستانی
trade schools U مدرسه حرفهای
grammar schools U مدرسه ابتدایی
grammar school U مدرسه ابتدایی
grade school U مدرسه ابتدایی
private school U مدرسه ملی
private schools U مدرسه ملی
schools U تحصیل در مدرسه
head master U مدیر مدرسه
prep U مدرسه مقدماتی
preliminary school U مدرسه ابتدائی
philosophy of the lyceum U فلسفه مدرسه
satchels U کیف مدرسه
summer school U مدرسه تابستانی
school U تحصیل در مدرسه
satchel U کیف مدرسه
janitor U فراش مدرسه
janitor U راهنمای مدرسه راهنمای مدرسه
technical colleges U مدرسه عالی فنی
play hooky <idiom> U از مدرسه یا کار دررفتن
The last school day. U آخرین روز مدرسه
the school is out U مدرسه تعطیل است
He ran away from scool . U از مدرسه فرار کرد
These shoes dont fit me. U زنگ مدرسه خورده
faculties U اولیای مدرسه دانشکده
faculty U اولیای مدرسه دانشکده
theological school U مدرسه علوم دینی
finshing school U مدرسه تکمیلی دختران
subprincipal U معاون رئیس مدرسه
schooltime U ساعات درس مدرسه
junior college U مدرسه فوق دیپلم
prep U مدرسه ابتدایی دبستان
school readiness U امادگی ورود به مدرسه
school of tecnology U مدرسه عالی فنی
reform school U مدرسه تهذیب اخلاقی
scholastic U اقتصادی مدرسه ایها
high school U مدرسه متوسطه دبیرستان
technical college U مدرسه عالی فنی
high schools U مدرسه متوسطه دبیرستان
seminaries U مدرسه علوم دینی
seminary U مدرسه علوم دینی
alma mater U سرود رسمی مدرسه یا دانشگاه
parochial school U مدرسه وابسته به کلیسای بخش
PTA's U مخفف انجمن خانه و مدرسه
industrial school U اموزشگاه حرفهای مدرسه صنعتی
Since I left school. U ازوقتیکه مدرسه را ترک کردم
It is some distance to the school . U تا مدرسه فاصله زیاد است
schoolmaster U نافم مدرسه مکتب دار
PTA U مخفف انجمن خانه و مدرسه
to be excused [from work or school] U معاف بودن [از کار یا مدرسه]
I must take the kid to school . U باید بچه راببرم مدرسه
schoolmasters U نافم مدرسه مکتب دار
schoolmaster U مثل رئیس مدرسه رفتار کردن
nursery schools U مدرسه بچههای کمتر از پنج سال
nursery school U مدرسه بچههای کمتر از پنج سال
old school tie U کراوات ویژهی دانش آموزان هر مدرسه
schoolmasters U مثل رئیس مدرسه رفتار کردن
public school U دبیرستان شبانه روزی مدرسه عمومی
The boy is fresh from school. U پسرک تازه مدرسه راتمام کرده
Children start school at the age of 7. U بچه از سن 7 سالگی؟ مدرسه راشروع می کند
It reminds me of my schooldays . U مرا بیاد دوران مدرسه می اندازد
This is the site for a new scool . U اینجامحل ( احداث) مدرسه جدید است
schoolastic U پیرو روش تحقیقی قرون وسطی مدرسه یی
grader U جاده صاف کن شاگرد مدرسه ابتدایی یامتوسطه
whipping boy U بچه تازیانه خور بجای شاهزاده در مدرسه
alma mater U مدرسه یا دانشگاهی که شخص در آن پرورش یافته است
advisee U کسی که از مشاور در مدرسه یا دانشگاه کمک می گیرد
packed lunch غذایی که به صورت بسته به مدرسه یا سر کار میبرید
schoolman U پیرو روش تحقیقی قرون وسطی مدرسه یی
juniorate U مدرسه شبانه روزی متوسطه محصلین دو ساله مقدماتی یسوعیون
Andy was never interested in school, but Anna was a completely different kettle of fish. U اندی زیاد به مدرسه علاقه نداشت، اما آنا کاملا متفاوت بود.
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com