English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
platonic cycle or year مدت گردش اجرام آسمانی درهمه مدارهای خود و برگشت آنها بوضوح نخستین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
ttl U SOM یا مدارهای الکترونیکی دیگر یا قط عاتی که مستقیماگ به مدارهای TTL وصل هستند و آنها را اجرا می کنند
logic U ترمیم ریاضی عملیات منط قی مثل AND و OR و... و تبدیل آنها به مدارهای مختلف
microelectronics U طراحی و ساخت مدارهای الکترونیکی با مدارهای مجتمع و قط عات
Skyblue <adj.> <noun> U آبی آسمانی
coincidence function U پردازش دو یا چند سیگلنال ورودی و خروجی آنها تابع AND آنها باشند
salami technique U کلاه برداری کامپیوتری توسط تراکنشهای جدا وکوچک که دنبال کردن آنها وتشخیص آنها مشکل است
at first a U در نخستین دید در وهله نخستین
celestrial bodies U اجرام اسمانی
heavenly bodies U اجرام اسمانی
celestrial bodies U اجرام سماوی
uranometry U نقشه اجرام سماوی
astrophysics U مبحث اجرام سماوی
quasistellar objects U اجرام شبه ستارهای
managers U برنامهای که رکوردها را نگهداری میکند و به آنها دستیابی دارد و آنها را پردازش میکند
manager U برنامهای که رکوردها را نگهداری میکند و به آنها دستیابی دارد و آنها را پردازش میکند
regenerates U 1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerating U 1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerate U 1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerated U 1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
schematism U تلفیق واجتماع اجرام اسمانی
uranological U وابسته به هیئت و اجرام سماوی
back to battery U برگشت لوله به حالت اول عمل برگشت لوله توپ
planetoid U اجرام ستاره مانند سیارهای شکل
planetesimal U اجرام کوچک وبی شمار اسمانی
uranometry U اندازه گیری اجرام سماوی اسمانسنجی
at all points U درهمه جا
far and wide U درهمه جا
uranology U مبحث اجرام سماوی و سیارات ستاره شناسی
constant displacement pump U پمپی با خروجی ثابت که درهر دور گردش مقدار ثابتی سیال جابجا میکند و مقدارجریان تنها بستگی به سرعت گردش ان دارد
everywhere U درهمه جا درهرقسمت
through thick and thin U درهمه حالی
whether or not U درهمه حال
immanency U حضور درهمه جا
at all times U درهمه اوقات
at all hours <adv.> U درهمه اوقات
immanence U حضور درهمه جا
anytime <adv.> U درهمه اوقات
at any time <adv.> U درهمه اوقات
any time <adv.> U درهمه اوقات
contaminated U انتقال اجرام یا ارگانیسمهای زمینی به فضاپیمای استریل شده
contaminates U انتقال اجرام یا ارگانیسمهای زمینی به فضاپیمای استریل شده
pelorus U دستگاه سمت یاب چشمی نسبت به اجرام سماوی
contaminating U انتقال اجرام یا ارگانیسمهای زمینی به فضاپیمای استریل شده
contaminate U انتقال اجرام یا ارگانیسمهای زمینی به فضاپیمای استریل شده
up hill and down dale U دردره وماهور درهمه جا
to broad cast information U خبری که درهمه جا منتشرشود
to broadcast seed U تخمی که درهمه جا پاشیده شود
to have a finger in every pie U درهمه کاری دخالت کردن
ubiquitous U همه جا حاضر موجود درهمه جا
world wide U مشهور جهان متداول درهمه جا
flowchart template U یک راهنمای پلاستیکی که حاوی بریده هایی از علائم گردش کار بوده و در تهیه یک نمودار گردش کار بکاربرده میشود
exhaustively U چنانکه درهمه جزئیات واردشودیابحث کند
immanent U دارای نفوذ کامل درسرتاسرجهان درهمه جاحاضر
full timer U بچهای که درهمه ساعات اموزشگاه دراموزشگاه میما
wisenheimer U کسیکه معلومات سطحی درهمه چیز دارد
this word occurs in gulistan p U این واژه درهمه جای گلستان دیده میشود
equation of exchange U همچنین نگاه کنید به "رابطه فیشر "معادله مبادلات بیان رابطه بین حجم پول در گردش سرعت گردش پول
lost cluster U تعداد شیارهای دیسک که بیت شناسایی آنها خراب شده است . سیستم عامل این ناحیه را علامت گذاری کرده تا توسط فایل استفاده شود ولی داده آنها توسط فایل مشخصی قابل شناسایی نیست
hardware U مدارهای مجتمع
logic circuits U مدارهای منطقی
lsi U مدارهای با سیگنال IC
series circuits U مدارهای زنجیری
control circuits U مدارهای کنترل
computer circuits U مدارهای کامپیوتری
logic designer U طراح مدارهای منطقی
circuit allocated use U سهمیه مدارهای مجاز
connections of polyphase circuits U اتصالهای مدارهای چند فاز
multiple series U مدارهای زنجیری با اتصال چندگانه
parallel series U مدارهای زنجیری با اتصال چندگانه
generations U فناوری کامپیوتر با استفاده از مدارهای LSI
generation U فناوری کامپیوتر با استفاده از مدارهای LSI
generations U کامپیوترهایی که از مدارهای مجتمع و نه ترانزیستور استفاده می کنند
bread-board U لوحهای که مدارهای آزمایشی الکترونی راروی آن میآرایند
bread-boards U لوحهای که مدارهای آزمایشی الکترونی راروی آن میآرایند
generation U کامپیوترهایی که از مدارهای مجتمع و نه ترانزیستور استفاده می کنند
numerical U ماشین خودکار که توسط کامپیوتر یا مدارهای کنترل شده
analog U مدارهای موجود در PCB برای تبدیل خروجی دیجیتال به آنالوگ
phenolic epoxy U خانوادهای از رزینها وچسبها که در مشتقات فنل کاربرد فراوان دارند و درهمه انها پلهای اکسیژن رابط رادیکالهای هیدروکربنی وجود دارد
input U سیگنالهای الکتریکی که به مدارهای مربوطه اعمال می شوند تا عملیات را انجام دهند
analogues U مدارهای موجود در PCB برای تبدیل سیگنالهای ورودی آنالوگ به دیجیتال
inputted U سیگنالهای الکتریکی که به مدارهای مربوطه اعمال می شوند تا عملیات را انجام دهند
analog U مدارهای موجود در PCB برای تبدیل سیگنالهای ورودی آنالوگ به دیجیتال
analogue U مدارهای موجود در PCB برای تبدیل سیگنالهای ورودی آنالوگ به دیجیتال
she is a rosrtam in petticoats U درهمه چیز مانندرستم است جز اینکه زن است
switching U نقط های در شبکه ارتباطی که پیام از خط وط و مدارهای مختلف در آنجا تنظیم می شوند
hybrid circuit U ترکیب مدارهای آنالوگ و دیجیتال در سیستم کامپیوتری برای رسیدن به هدف مخصوص
ttl U استفاده از طراحی TTL و قط عات برای پیاده سازی مدارهای منط قی و دروازه ها
coincidence circuit U یک مدارالکترونیکی که تنهادرصورت دریافت سیگنال درهمه ورودیها بصورت همزمان یا بسیار نزدیک بهم دارای سیگنال خروجی خواهدبود
wafer scale integration U یک قطعه بزرگ که از مدارهای مجتمع کوچکتر تشکیل شده است که بهم وصل هستند
analogue U مدارهای PCB موجود در کامپیوتر برای تبدیل داده خروجی دیجیتال به حالت آنالوگ
analogues U مدارهای PCB موجود در کامپیوتر برای تبدیل داده خروجی دیجیتال به حالت آنالوگ
rosettes U اشکال و الگوهای استانداردی برای بکارگیر مکانیزم تبدیل تغییر حاصل از تنش به سیگنالهای الکتریکی برای تنشها درهمه جهات
rosette U اشکال و الگوهای استانداردی برای بکارگیر مکانیزم تبدیل تغییر حاصل از تنش به سیگنالهای الکتریکی برای تنشها درهمه جهات
silicon U قطعه نازک کریستال سیلیکون خالص با قط ر چند اینچ که روی آن مدارهای مجتمع قرار دارند.
oxide U روش تولید و طراحی خانواده مدارهای مجتمع با استفاده از هادیهای آهن و اکسید روی نیمه هادی
oxides U روش تولید و طراحی خانواده مدارهای مجتمع با استفاده از هادیهای آهن و اکسید روی نیمه هادی
premiers U نخستین
premier U نخستین
mixer U نخستین
initialling U نخستین
initialled U نخستین
quadrages ima U نخستین
first U نخستین
initials U نخستین
proto U نخستین
premiered U نخستین
initialing U نخستین
primary U نخستین
premiering U نخستین
mixers U نخستین
primal <adj.> U نخستین
incipient U نخستین
first detector U نخستین
initialed U نخستین
initial U نخستین
our first parents adam and eva U نخستین ما
premieres U نخستین
premiere U نخستین
trivium U دوره نخستین
the first day U نخستین رور
springer stone U نخستین رگ پاطاق
prototype U نمونه نخستین
incipience U حالت نخستین
incunabula U نخستین دوره
incipincy U حالت نخستین
the first of all U نخستین همه
prototypes U نمونه نخستین
initial expenses U هزینه نخستین
initial stage U طبقه نخستین
initial movement U نخستین اقدام
in the egg U در مرحله نخستین
the opening chapter U نخستین فصل
prototypes U نخستین بشر
rough coat U نخستین اندود
prototype U نخستین بشر
menarche U نخستین قاعدگی
prime U نخستین اولیه
primed U نخستین اولیه
primes U نخستین اولیه
primary anxiety U اضطراب نخستین
primary colors U رنگهای نخستین
primary group U گروه نخستین
primary motivation U انگیزش نخستین
primary needs U نیازهای نخستین
first rate U نخستین درجه
first impression U برداشت نخستین
first hand U نخستین بازی کن
at the first onset U در نخستین وهله
at the first blush U در نخستین وهله
at first push U در نخستین وهله
octateuch U نخستین عهدعتیق
by return of post U با نخستین پست
primary U مقدماتی نخستین
crossover U تمرکز نخستین
primary drive U سائق نخستین
first aids U کمکهای نخستین
primary personality U شخصیت نخستین
as a first step <adv.> U نخستین [اولا]
primary treatment U تصفیه نخستین
primary treatment U پاکسازی نخستین
book one U جلد نخستین
primordial U اصل نخستین
primary zones U نواحی نخستین
prime coat U روکش نخستین
proenomen U نام نخستین
hexateuch U نخستین توریه
primary reinforcement U تقویت نخستین
protomartyr U نخستین شهید
primary processes U فرایندهای نخستین
his opening remarks U نخستین گفتههای وی
primary productivity U فراوردگی نخستین
teleprinter U وسیلهای که قادر به ارسال و دریافت داده از نقط ه دور توسط مدارهای تلگراف و چاپ پیام روی چاپگر است
mesfet U دستگاه فعال اصلی که مدارهای مجتمع ارسنیک گالیم به منظورتقویت جریان و معکوس نمودن ان بکار می رودEffect SemiconductorField etal
expansion unit U وسیلهای که به یک کامپیوترمتصل بوده و دارای سوکتهای اضافی است تا درون انها تخته مدارهای چاپی بتوانند قرار گیرند
teleprinters U وسیلهای که قادر به ارسال و دریافت داده از نقط ه دور توسط مدارهای تلگراف و چاپ پیام روی چاپگر است
rudimentary knowledge U دانش مقدماتی یا نخستین
initiates U نخستین قدم رابرداشتن
fifteen U نخستین امتیاز گیم
initiating U نخستین قدم رابرداشتن
net primary production U تولید خالص نخستین
primary consumers U مصرف کنندگان نخستین
protoplast U نخستین ادم افریده
primary projection area U ناحیه فرافکنی نخستین
primary mental abilities U تواناییهای عقلی نخستین
initial inverse voltage U ولتاژ معکوس نخستین
on the first occasion U در نخستین وهله یا فرصت
opener U نخستین مسابقه از یک دورمسابقه
maiden speeches U نخستین نطق شخص
maiden speech U نخستین نطق شخص
primary process thinking U اندیشیدن در فرایند نخستین
primary reinforcer U تقویت کننده نخستین
initiated U نخستین قدم رابرداشتن
initiate U نخستین قدم رابرداشتن
primary amentia U نقص عقل نخستین
prodelision U حذف نخستین حرفCanis
primary sensory area U ناحیه حسی نخستین
firstling U نوبر نخستین نتیجه
hexateuchal U شش کتاب نخستین از تورات
primordial U عنصر نخستین اساسی
recoil U بحال نخستین برگشتن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com