Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
defending shampion
U
مدافع عنوان قهرمانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
clinched
U
کسب عنوان قهرمانی
clinches
U
کسب عنوان قهرمانی
titles
U
دارنده عنوان قهرمانی
title
U
دارنده عنوان قهرمانی
clinch
U
کسب عنوان قهرمانی
clinching
U
کسب عنوان قهرمانی
nontitle
U
مسابقه بدون عنوان قهرمانی
rematch
U
مبارزه برای کسب عنوان قهرمانی
titles
U
صفحه عنوان کتاب عنوان نوشتن
title
U
صفحه عنوان کتاب عنوان نوشتن
eponym
U
عنوان دهنده عنوان مشخص
championship
U
قهرمانی
heroism
U
قهرمانی
gladiatorship
U
قهرمانی
championships
U
قهرمانی
playoffs
U
مسابقهی قهرمانی
tournament
U
مسابقات قهرمانی
tournaments
U
مسابقات قهرمانی
playoff
U
مسابقهی قهرمانی
tourney
U
مسابقه قهرمانی
victory lap
U
دور قهرمانی
championships
U
مسابقههای قهرمانی
championships
U
مسابقه قهرمانی
championship
U
مسابقههای قهرمانی
championship
U
مسابقه قهرمانی
crown
U
تاج قهرمانی
crowns
U
تاج قهرمانی
title-holder
U
برندهی مقام قهرمانی
title-holders
U
برندهی مقام قهرمانی
europian championship
U
وزنه برداری قهرمانی اروپا
magic number
U
امتیاز لازم برای قهرمانی
candidates' matches
U
رویارویی نامزدهای قهرمانی شطرنج جهان
Test match
U
مسابقات قهرمانی کریکت انگلیس واسترالیا
Test matches
U
مسابقات قهرمانی کریکت انگلیس واسترالیا
field event
U
ورزش قهرمانی میدانی مسابقات صحرایی
field events
U
ورزش قهرمانی میدانی مسابقات صحرایی
candidates' tournament
U
تورنمنت نامزدهای قهرمانی شطرنج جهان
grey cup
U
مسابقه قهرمانی و جایزه اتحادیه فوتبال کانادایی
atlas
U
قهرمانی که دنیا راروی شانه هایش نگهداشته است
atlases
U
قهرمانی که دنیا راروی شانه هایش نگهداشته است
Olympic Games
U
مسابقههای قهرمانی که یونانیهای باستان هرچهارسال یک باربرپامی کنند
verism
U
رجحان اهنگ ها و روایات متداول برروایات و اهنگهای قهرمانی و افسانه امیز
broached
U
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broaches
U
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broaching
U
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broach
U
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
pleader
U
مدافع
defenders
U
مدافع
pass rusher
U
مدافع خط
defender
U
مدافع
back
U
مدافع
apologists
U
مدافع
defendants
U
مدافع
close defence
U
سه مدافع
backs
U
مدافع
championless
U
بی مدافع
blue liner
U
مدافع
backer up
U
مدافع
apologist
U
مدافع
defendant
U
مدافع
defenseless
U
بی مدافع
crease defenceman
U
مدافع
the champion of liberty
U
مدافع ازادی
back
U
مدافع خط میدان
defensor
U
وکیل مدافع
proctor
U
وکیل مدافع
ball hawk
U
مدافع پرقدرت
backman
U
بازیگر مدافع
backfour
U
چهار مدافع
barristers
U
وکیل مدافع
barrister
U
وکیل مدافع
self defensive
U
مدافع خود
full back
U
مدافع پوششی
defending attorney
U
وکیل مدافع
backs
U
مدافع خط میدان
position
U
موضعگیری مدافع موضعگیری مدافع
judge advocate
U
وکیل مدافع
advocate
U
وکیل مدافع
advocated
U
وکیل مدافع
advocates
U
وکیل مدافع
blitzer
U
مدافع نفوذی
advocating
U
وکیل مدافع
positioned
U
موضعگیری مدافع موضعگیری مدافع
lineman
U
مدافع یامهاجم روی خط
linemen
U
مدافع یامهاجم روی خط
contestant
U
مسابقه دهنده مدافع
contestants
U
مسابقه دهنده مدافع
double up
U
مراقبت از مهاجم با دو مدافع
attorney
U
نمایندگی وکیل مدافع
counselors
U
رایزن وکیل مدافع
counselor
U
رایزن وکیل مدافع
attorneys
U
نمایندگی وکیل مدافع
line backer
U
مدافع پشتیبان خط تجمع
counsellor
U
رایزن وکیل مدافع
counsellors
U
رایزن وکیل مدافع
chicken fight
U
سد کردن پی در پی راه مدافع
free safety
U
مدافع در منطقه ضعف
signal caller
U
مدافع 3/4 در فوتبال امریکایی
slotback
U
مدافع پشت شکاف
scambler
U
مدافع مامور مانوربالا
squeeze
U
سد کردن مدافع حریف با دونفر
squeezes
U
سد کردن مدافع حریف با دونفر
squeezed
U
سد کردن مدافع حریف با دونفر
squeezing
U
سد کردن مدافع حریف با دونفر
wicketkeeper
U
توپگیر مدافع میلههای کریکت
bait the hole
U
گول زدن مدافع حریف
wing threequarter
U
هریک از دو مدافع کنار زمین
power i
U
طرح شماره یک بازی با سه مدافع
blocker
U
مدافع روی تور والیبال
stbtitle
U
عنوان فرعی عنوان فرعی مقاله
set back
U
مهاجمی که پشت سر مدافع میانی است
flare
U
پاس کوتاه به مدافع پشت تجمع
flares
U
پاس کوتاه به مدافع پشت تجمع
ball hawk
U
مدافع خوب بازیگر در محوطه دوردست
shortstop
U
موقعیت بازیکن مدافع در داخل میدان
cutoff block
U
سد کردن راه مدافع به وسیله مهاجم
drop-outs
U
ضربه با پا در داخل خط 52یاردی بوسیله تیم مدافع
dropouts
U
ضربه با پا در داخل خط 52یاردی بوسیله تیم مدافع
go backdoor
U
جاگیری در پشت مدافع برای دریافت پاس
cross kick
U
ضربه با پا به سمت دیگرزمین که مدافع کمتری دارد
drop-out
U
ضربه با پا در داخل خط 52یاردی بوسیله تیم مدافع
defenceman
U
مدافع منطقه دفاعی غیر ازدروازه بان
strong safety
U
مدافع ایمنی در سمت قوی خط تهاجم حریف
submarines
U
مانور مدافع بصورت گریز اززیر سد مهاجم
pass cut
U
روش گریختن مهاجم بی گوی از چند مدافع
submarine
U
مانور مدافع بصورت گریز اززیر سد مهاجم
fore check
U
جلوگیری از مدافع در منطقه دفاعش جلوی تور
foot sweep
U
پرتاب مهاجم از طرف مدافع با گرفتن یقه و استفاده از پا
blitz
U
حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
blitzed
U
حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
blitzes
U
حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
delayed offside
U
تاخیر در اعلام افساید که بستگی به واکنش مدافع دارد
blitzing
U
حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
icing
U
ضربه خطای مدافع از نیمه زمین خودی به خط دروازه حریف
barristers
U
وکیل مدافع وکیلی که حق حضور دردادگاه و دفاع شفاهی را دارد
barrister
U
وکیل مدافع وکیلی که حق حضور دردادگاه و دفاع شفاهی را دارد
stunt
U
حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
stunting
U
حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
stunts
U
حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
power block
U
سد کرپدن راه مدافع بوسیله مهاجم با راندن او به عقب بابکنار
look off
U
فریب دادن مدافع با نگاه به سمت مخالف پیش از پرتاب توپ
sweepers
U
اخرین مدافع در سیستم دفاع بتونی پرتابی در بولینگ که با پیچ تمام یا بیشتر میله ها را می اندازد
quick opener
U
بازی تهاجمی که مدافع تیم توپ را از مهاجم میگیرد وبه سمت شکاف خط رقیب می دود
sweeper
U
اخرین مدافع در سیستم دفاع بتونی پرتابی در بولینگ که با پیچ تمام یا بیشتر میله ها را می اندازد
safety valve
U
پاس کوتاه به مدافع وقتی دریافت کنندگان دیگر بوسیله حریف مهار شده اند
shiver
U
فشار شدید رو به بالا با عقب دست یا ساق دست از مدافع به حریف
shivered
U
فشار شدید رو به بالا با عقب دست یا ساق دست از مدافع به حریف
shivering
U
فشار شدید رو به بالا با عقب دست یا ساق دست از مدافع به حریف
safety
U
اعطای دو امتیاز به تیم مدافع به خاطر عقب نشینی عمدی تیم مهاجم
life peers
U
عنوان
subject
[topic]
U
عنوان
title
U
عنوان
names
U
عنوان ها
headlines
U
عنوان
topic
U
عنوان
life peer
U
عنوان
headline
U
عنوان
topics
U
عنوان ها
subjects
U
عنوان ها
themes
U
عنوان ها
headings
U
عنوان
heading
U
عنوان
capitulary
U
عنوان
rubric
U
عنوان
name
U
عنوان
by way of remainder
U
به عنوان رد
title
U
عنوان
appellative
U
عنوان
titles
U
عنوان
epithet
U
عنوان
head line
U
عنوان
printed
U
عنوان و..
headwords
U
عنوان
headword
U
عنوان
rubrics
U
عنوان
print
U
عنوان و..
ground
U
عنوان
caption
U
عنوان
epithets
U
عنوان
titles
U
عنوان ها
captions
U
عنوان
prints
U
عنوان و..
quick count
U
کوتاه کردن علامتهای قراردادی بوسیله مهاجم میانی در خط تجمع بمنظورغافلگیر کردن تیم مدافع
branding
U
عنوان تجارتی
brand
U
عنوان تجارتی
headings
U
عنوان سرصفحه
headings
U
عنوان گذاری
start of heading
U
شروع عنوان
appropriation title
U
عنوان سپرده
appropriation title
U
عنوان اعتبار
brands
U
عنوان تجارتی
heading
U
عنوان سرصفحه
surname
U
لقب عنوان
honorific
U
عنوان تجلیلی
topics
U
عنوان سرفصل
topic
U
عنوان سرفصل
natural
U
حرکت در عنوان
naturals
U
حرکت در عنوان
for example
U
به عنوان مثال
exempli gratia
[e.g.]
U
به عنوان مثال
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com