English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
line termination circuit U مدار مشترک تلفنی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
telephone subscriber U مشترک تلفنی
local subscriber U مشترک تلفنی محلی
phantom circuit U مدار دو خطه تلفنی
common collector circuit U مدار کلکتور مشترک
common base circuit U مدار یا پایه مشترک
common emitter circuit U مدار امیتر مشترک
exchange cable U کابل اتصال بین مرکز تلفنی ومشترک تلفنی
subscriber's line U اتصال تلفنی هادی اتصال هادی مشترک
telephone conversation U گفتگوی تلفنی مذاکره تلفنی
duplexes U مدار دو طرفه یا دوسیمه مدار دوپلکس مدار دوجزئی چاشنی دو فتیلهای پخش مجدد پیام
duplex U مدار دو طرفه یا دوسیمه مدار دوپلکس مدار دوجزئی چاشنی دو فتیلهای پخش مجدد پیام
voice answer back U یک دستگاه پاسخ صوتی که میتواندسیستم کامپیوتری را به یک شبکه تلفنی وصل کند تا پاسخ صوتی را به درخواستهای انجام شده از ترمینالهای تلفنی فراهم اورد
joint venture U سرمایه گذاری مشترک تجارت مشترک
common divisor U مقسوم علیه مشترک بخشیاب مشترک
joint U نیروهای مشترک عملیات مشترک
subscriber U مشترک روزنامه وغیره مشترک
subscribers U مشترک روزنامه وغیره مشترک
telephone repeater U دستگاه تقویت صوت تلفنی دستگاه تقویت مکالمه تلفنی
radio telephone U رادیو تلفنی سیستم رادیو تلفنی
radio-telephone U رادیو تلفنی سیستم رادیو تلفنی
radio-telephones U رادیو تلفنی سیستم رادیو تلفنی
pads U ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
pad U ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
composite circuit U مدار الکترونیکی که از چندین مدار و قطعه کوچکتر تشکیل شده است
switching U مدار الکترونیکی که میتواند پیام ها را از یک خط یا مدار د مرکز کنترل به دیگری ارسال کند
inferior planet U سیارهای که مدار گردش ان کوچکتر از مدار زمین میباشد
pin U یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
pinning U یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
pinned U یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
cooperative scorer U بهره گیرنده از روش سرمایه گذاری مشترک استفاده کننده از سرمایه گذاری مشترک
mask design U اخرین مرحله از طراحی مدارمجتمع که به وسیله ان طرح مدار از طریق پوششهای چندگانه مربوط به لایههای گوناگون مدار مجتمع تحقق می یابد
powder train U مدار خرج مدار باروت
firing circuit U مدار چاشنی مدار انفجار
one hook U مدار انفجاری که فقط به یک عامل انفجاری نیاز دارد مدار یک عامله
telephonic U تلفنی
trunk line U خط تلفنی
wire-taps U استراقسمع تلفنی
wire-tapping U استراقسمع تلفنی
wire net U شبکه تلفنی
wire-tapped U استراقسمع تلفنی
wire-tapped U گوشیازی تلفنی
wire-tap U گوشیازی تلفنی
wire-tap U استراقسمع تلفنی
wire-tapping U گوشیازی تلفنی
wire-taps U گوشیازی تلفنی
telephone traffic U ترافیک تلفنی
call girl U فاحشه تلفنی
telephone message U پیغام تلفنی
telephone message U پیام تلفنی
telephone frequency U بسامه تلفنی
interphone system U سیستم تلفنی
telephone conversation U مکالمه تلفنی
telephone communication U ارتباط تلفنی
call girls U فاحشه تلفنی
telebrief U هماهنگی تلفنی
telephone connection U اتصال تلفنی
wire-tapping U وسیلهی استراقسمع تلفنی
radiotelephony U مکالمه رادیو تلفنی
wire-tapping U استراقسمع تلفنی کردن
duplex telephony U گفت و شنود تلفنی
push to talk U کلید مکالمه تلفنی
wire-taps U نهان گوشی تلفنی
wire-taps U استراقسمع تلفنی کردن
wire-taps U وسیلهی استراقسمع تلفنی
call meter U کنتور مکالمات تلفنی
logs U ضبط تماسهای تلفنی
duplex telephony U مکالمه تلفنی دو طرفه
telephone carrier current U جریان حامل تلفنی
telebrief U تماس مستقیم تلفنی
wire-tapping U نهان گوشی تلفنی
wire-tapped U وسیلهی استراقسمع تلفنی
log U ضبط تماسهای تلفنی
telephone switching technique U اصول اتصالات تلفنی
wide area telephone service U سرویس تلفنی گسترده
wire-tap U استراقسمع تلفنی کردن
telephone modal distance U مسافت مکالمه تلفنی
international telephone circuit U خط تلفنی بین المللی
wire-tap U نهان گوشی تلفنی
wire-tapped U استراقسمع تلفنی کردن
wire-tap U وسیلهی استراقسمع تلفنی
wire-tapped U نهان گوشی تلفنی
telephone repeater valve U لامپ تقویت کننده تلفنی
hot lines U خط تلفنی بیست و چهار ساعته
trunk calls U اتصال تلفنی بین دومشترک
trunk call U اتصال تلفنی بین دومشترک
hot line U خط تلفنی بیست و چهار ساعته
telephone directories U دفترتلفن فهرست مشترکین تلفنی
toll calls U مخابره تلفنی خارج شهری
telephone directory U دفترتلفن فهرست مشترکین تلفنی
toll call U مخابره تلفنی خارج شهری
logger U وسیلهای که تماسهای تلفنی را ضبط میکند
There is no such number. U همچنین شماره تلفنی وجود ندارد.
tele communication U مخابرات تلفنی وغیره ازمسافات دور
ring off U قطع کردن تلفن یا مکالمه تلفنی
cross fire U تداخل دومکالمه تلفنی یا تلگرافی باهم
loggers U وسیلهای که تماسهای تلفنی را ضبط میکند
interface U 1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
interfaces U 1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
duplex operation U کارکرد یا عملکرد دوبل مکالمه تلفنی دو طرفه
I'm putting you through now. U شما را الان وصل میکنم. [در مکالمه تلفنی]
ex-directory U تلفنی که شمارهی آن در کتابچهی تلفن داده نشده
ren U شمارهای که باریک وسیله را در شبکه تلفنی نشان دهد
hang-ups U ماندن به صحبت تلفنی خاتمه دادن زنگ زدن
hang up U ماندن به صحبت تلفنی خاتمه دادن زنگ زدن
hang-up U ماندن به صحبت تلفنی خاتمه دادن زنگ زدن
gradient circuit U مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
answer U مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
answered U مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
fcc U شبکههای تلفنی و رسانههای ارتباط جمعی میان ایالتی میباشد
phonopore U اسبابی که بوسیله ان مخابرات تلفنی را ازتوی سیم تلگراف می گذراند
answering U مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
answers U مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
vab U یک دستگاه پاسخ صوتی که میتواند یک سیستم کامپیوتری را به یک شبکه تلفنی وصل کند
telephony U سیستم ساخت Nouel وATLT که به PC امکان کنترل ارتباط تلفنی PBX میدهد.
participants U مشترک
subscribers U مشترک
subscriber U مشترک
sense U حس مشترک
sensed U حس مشترک
joint U مشترک
party lines U خط مشترک
participant U مشترک
conjoint U مشترک
senses U حس مشترک
intercommon U حق مشترک
commonalities U مشترک
commonality U مشترک
commoners U مشترک
common U مشترک
party line U خط مشترک
common user U مشترک
commonest U مشترک
held in common U مشترک
subscriber's line U خط مشترک
common language U زبان مشترک
common gender U جنس مشترک
rachis U دیرک مشترک
joint adventure U تجارت مشترک
common multiple U مضرب مشترک
subscriber's cable U کابل مشترک
common storage U حافظه مشترک
halvers U نیمه مشترک
common trait U ویژگی مشترک
subscriber's line U خط متعلق به مشترک
common fronties U مرز مشترک
common progarm U برنامه مشترک
intercommunion U ارتباط مشترک
intercommunion U اقدام مشترک
cenotrope U گرایش مشترک
commonwealths U مشترک المنافع
commonwealth U مشترک المنافع
common area U ناحیه مشترک
common factor U عامل مشترک
common fate U سرنوشت مشترک
caveat subscriptor U اخطار به مشترک
insurance certificate U بیمه مشترک
bottom layer U لایه مشترک
combined publications U نشریات مشترک
interrelation U مناسبات مشترک
coenotrope U گرایش مشترک
local subscriber U مشترک داخلی
joint services U خدمات مشترک
joint resolution U تصمیم مشترک
joint products U محصولات مشترک
joint ownership U مالکیت مشترک
joint force U نیروی مشترک
joint exercise U مانور مشترک
joint exercise U تمرین مشترک
joint demand U تقاضای مشترک
joint declaration U بیانیه مشترک
joint costs U هزینه مشترک
joint shares U سهام مشترک
line termination circuit U اتصال مشترک
mutual debts U دیون مشترک
mutual interests U منافع مشترک
mutual responsibility U مسئوولیت مشترک
my and his father U پدر مشترک من و او
jointly owned property U مال مشترک
joint zone U منطقه مشترک
joint supply U عرضه مشترک
joint stock U سرمایه مشترک
collective U مشترک عمومی
co insurance U بیمه مشترک
joint costs U هزینههای مشترک
party lines U مرز مشترک
middling U جمله مشترک
party parpet U جانپناه مشترک
meant U میان مشترک
party walls U دیوار مشترک
party wall U دیوار مشترک
interfaces U وجه مشترک
common denominators U مخرج مشترک
party line U مرز مشترک
joint staff U ستاد مشترک
joint account U حساب مشترک
joint committee U کمیسیون مشترک
coinsurance U بیمه مشترک
interfaces U سطح مشترک
interface U سطح مشترک
interface U وجه مشترک
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com