English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
microcircuit U مدار مجتمع پیچیده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
gate U تعداد دروازههای منط ق متصل بهم که در یک مدار مجتمع ایجاد شده تا یک تابع پیچیده را انجام دهد
gates U تعداد دروازههای منط ق متصل بهم که در یک مدار مجتمع ایجاد شده تا یک تابع پیچیده را انجام دهد
Other Matches
mask design U اخرین مرحله از طراحی مدارمجتمع که به وسیله ان طرح مدار از طریق پوششهای چندگانه مربوط به لایههای گوناگون مدار مجتمع تحقق می یابد
integrated circuit U مدار مجتمع IC
integrated circuit U مدار مجتمع
i.c. U مدار مجتمع
integrate circuit U مدار مجتمع
integrate logic circuit U مدار منطقی مجتمع
integrate magnetic circuit U مدار مغناطیسی مجتمع
monolithic integrated circuit U مدار مجتمع یکپارچه
medium scale integration U مدار مجتمع با دو قطعه
integrate semiconductor circuit U مدار نیمه هادی مجتمع
microcontroller U مدار مجتمع که حاوی CPU
integrate circuit technology U مطالعه فن مدار مجتمع تکنولوژی ای سی
parallel U مدار مجتمع مخصوص که تمام تصدیق ها
speeches U مدار مجتمع با صوت تولید شده .
speech U مدار مجتمع با صوت تولید شده .
parallelled U مدار مجتمع مخصوص که تمام تصدیق ها
parallels U مدار مجتمع مخصوص که تمام تصدیق ها
parallelling U مدار مجتمع مخصوص که تمام تصدیق ها
paralleling U مدار مجتمع مخصوص که تمام تصدیق ها
paralleled U مدار مجتمع مخصوص که تمام تصدیق ها
diffusion U روش انتقال به سط وح زیرین مدار پیچیده
cmos U طراحی مدار پیچیده و روشهای ساخت
complementary metal oxide semiconductor U طرح مدار پیچیده و روش ساخت
music chip U مدار مجتمع قادر به تولید صوت موسیقی و tane
jumbo chip U مدار مجتمع که از مهر نیمه هادی استفاده میکند
substrate U ماده اصلی که روی آن یک مدار مجتمع ایجاد میشود
DSP U مدار پیچیده مخصوص برای تغییر سیگنالهای دیجیتال
microprocessor U مدار مجتمع که حاوی تمام قط عات واحد پردازش مرکزی
metal oxide semiconductor U طراحی مدار مجتمع و روش ساخت با استفاده جفت تراتریستورهای p و n
microprocessors U مدار مجتمع که حاوی تمام قط عات واحد پردازش مرکزی
vhsic program U Circuit Integration HighSpeed Very program برنامه مدار مجتمع بسیارسریع
integrate circuit transistor U ترانزیستور در مدار مجتمع ترانزیستور مجتمع
inhibit U توقف رخ دادن یک فرآیند یا جلوگیری از انجام عملیات در مدار مجتمع یا دروازه .
pinout U شرح محل سوزن ها در مدار مجتمع به همراه کار و سیگنال آنها
inhibits U توقف رخ دادن یک فرآیند یا جلوگیری از انجام عملیات در مدار مجتمع یا دروازه .
ate U که میتواند یک مدار پیچیده یا PCB را در مورد خطاها یا اشتباهها بررسی کند
piggybacks U اتصال در مدار مجتمع به صورت موازی . یک روی دیگری برای حفظ فضا
piggyback U اتصال در مدار مجتمع به صورت موازی . یک روی دیگری برای حفظ فضا
dual U استاندار بستههای مدار مجتمع با استفاده از دو ردیف موازی از سوزنهای متصل در امتداد لبه
dip U Package Line in Dual وسیلهای که روی ان یک مدار مجتمع نصب میشود بسته درون برنامه دو واحدی
dips U Package Line in Dual وسیلهای که روی ان یک مدار مجتمع نصب میشود بسته درون برنامه دو واحدی
photo pattern generation U تولید یک پوشش مدار مجتمع بوسیله قرار دادن الگویی ازنواحی مستطیل مجاور یارویهم افتاده
in circuit emulator U ای که وسیله یا مدار مجتمع را تقلید میکند و وارد یک سیستم جدید یا خطادار میشود برای بررسی صحت کار ان
DIL U مشخصه استاندارد برای بستههای مدار پیچیده که از دو ردیف موازی سوزنهای متصل در هر طرف تشکیل شده است
mask U طرح مدار مجتمع که برای معرفی الگویی که باید روی قطعه نیمه هادی قرار بگیرد به کار می رود
universal U مدار مجتمع مجزا که تمام عملیات سری به موازی و واسط را انجام میدهد که بین کامپیوتر و خط وط ارسال لازم است
masks U طرح مدار مجتمع که برای معرفی الگویی که باید روی قطعه نیمه هادی قرار بگیرد به کار می رود
flattest U بسته مدار مجتمع که لبههای آن افقی هستند و باعث میشود وسیله مستقیماگ در PBS نصب شود و نیازی به سوراخها نیست
flat U بسته مدار مجتمع که لبههای آن افقی هستند و باعث میشود وسیله مستقیماگ در PBS نصب شود و نیازی به سوراخها نیست
multi board computer U کامپیوتری که چندین تخته مدار مجتمع دارد که به یک تخته اصلی وصل هستند
wafers U یک قطعه گرد از کریستال سیلیکون که روی آن صدها مدار مجتمع نصب شده اند قبل از اینکه به قط عاتی تقسیم و بریده شود
wafer U یک قطعه گرد از کریستال سیلیکون که روی آن صدها مدار مجتمع نصب شده اند قبل از اینکه به قط عاتی تقسیم و بریده شود
automatics U کامپیوتری که امکانات آزمایش را بررسی میکند و میتواند یک مدار پیچیده یا PCB را برای خطاها بررسی کند
automatic U کامپیوتری که امکانات آزمایش را بررسی میکند و میتواند یک مدار پیچیده یا PCB را برای خطاها بررسی کند
duplexes U مدار دو طرفه یا دوسیمه مدار دوپلکس مدار دوجزئی چاشنی دو فتیلهای پخش مجدد پیام
duplex U مدار دو طرفه یا دوسیمه مدار دوپلکس مدار دوجزئی چاشنی دو فتیلهای پخش مجدد پیام
cisc U مجموعه دستورات پیچیده کامپیوتری طرحی از CPU که مجموعه دستورات آن شامل تعدادی دستورات طولانی و پیچیده است که نوشتن برنامه را ساده تر ولی سرعت اجرا را کندتر میکند
pad U ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
pads U ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
composite circuit U مدار الکترونیکی که از چندین مدار و قطعه کوچکتر تشکیل شده است
switching U مدار الکترونیکی که میتواند پیام ها را از یک خط یا مدار د مرکز کنترل به دیگری ارسال کند
inferior planet U سیارهای که مدار گردش ان کوچکتر از مدار زمین میباشد
pin U یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
pinning U یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
pinned U یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
powder train U مدار خرج مدار باروت
firing circuit U مدار چاشنی مدار انفجار
one hook U مدار انفجاری که فقط به یک عامل انفجاری نیاز دارد مدار یک عامله
colonies U مجتمع
complex U مجتمع
complexes U مجتمع
colony U مجتمع
in a tangle U پیچیده
complex U پیچیده
tortile U پیچیده
gordian U پیچیده
wreathy U پیچیده
perplexing U پیچیده
muffled U پیچیده
sophisticate U پیچیده
deep <adj.> U پیچیده
intorted U در هم پیچیده
complexes U پیچیده
verticillate U پیچیده
complexes U :پیچیده
implex U پیچیده
wrapped U پیچیده
involved U پیچیده
complex U :پیچیده
jigsaws U پیچیده
jigsaw U پیچیده
abstruse U پیچیده
restiform U پیچیده
obscurant U پیچیده
sigmoid U پیچیده
crimpy U پیچیده
crackly U پیچیده
revolute U پیچیده
metaphsical U پیچیده
complicated U پیچیده
intricate U پیچیده
indirect U پیچیده
tangled U پیچیده
crabby U پیچیده
interface U 1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
interfaces U 1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
regroup U مجتمع شدن
cell assembly U مجتمع یاختهای
integrated program U برنامه مجتمع
regrouped U مجتمع شدن
regrouping U مجتمع شدن
regroups U مجتمع شدن
biocinosis U مجتمع زیستی
integrate U مجتمع کردن
integration U مجتمع سازی
assembles U مجتمع کردن
integrating U مجتمع کردن
assembled U مجتمع کردن
assemble U مجتمع کردن
integrates U مجتمع کردن
hardware U مدارهای مجتمع
tail clusters U ابگیرهای مجتمع
port complex U مجتمع بندری
integrate system U سیستم مجتمع
integrate transmission line U خط انتقال مجتمع
integrate resistor U مقاومت مجتمع
integrate electronics U الکترونیک مجتمع
ballast U فرمولهای پیچیده
reeling U نخ پیچیده بدورقرقره
reeled U نخ پیچیده بدورقرقره
reel U نخ پیچیده بدورقرقره
complicacy U کار پیچیده
intricately U بطور پیچیده
complexities U پیچیده شدن
complex system U سازگان پیچیده
complicating U پیچیده کردن
complex multiplet U چندتایی پیچیده
writhen U درهم پیچیده
complicates U پیچیده کردن
perplexingly U بطور پیچیده
perplexed U مبهوت پیچیده
complicate U پیچیده کردن
recondite U عمیق پیچیده
curly chip U براده پیچیده
complex system U سیستم پیچیده
reels U نخ پیچیده بدورقرقره
interlaced U بهم پیچیده
convoluted U بهم پیچیده
complexity U پیچیده شدن
wounds U پیچیده شدن
convolute U بهم پیچیده
twisted strata U لایههای پیچیده
rolls U چیز پیچیده
rolled U چیز پیچیده
wounding U پیچیده شدن
roll U چیز پیچیده
ravel U چیز در هم پیچیده
involute U پیچیده شدن
wound U پیچیده شدن
integrate transmission system U سیستم انتقال مجتمع
integrate electronic component U قطعه الکترونیکی مجتمع
idp U پردازش داده مجتمع
vector data aggregate U بردار اطلاعات مجتمع
integrated data processing U پردازش داده مجتمع
join up U مجتمع کردن هواپیماها
integrated software U نرم افزار مجتمع
twisted pair U جفت پیچیده شده
sinistrorse U چپ پیچ پیچیده از چپ براست
sinistrorsal U چپ پیچ پیچیده از چپ براست
crump U پیچیده چین دار
can of worms <idiom> U مشکل پیچیده وسردرگم
complexly U بطور پیچیده یا مخلوط
convolve U بهم پیچیده شدن
entangle U گیرانداختن پیچیده کردن
the matter is perplexed U مطلب پیچیده است
volute U طومار پیچیده طوماری
unintelligible U پیچیده غیر صریح
gradient circuit U مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
large scale integration U مجتمع سازی در مقیاس بزرگ
shopping centre [British] U مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
medium scale integration U مجتمع سازی در مقیاس متوسط
medium scale intergration U مجتمع سازی در مقیاس متوسط
commercial center [American] U مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
retail centre [British] U مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
retail shopping centre [British] U مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
strip mall U مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
retail park U مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
shopping mall [American] U مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
mall U مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
shopping centre [British] U مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
shopping center [American] U مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
retail park U مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
mall U مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
shopping mall [American] U مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
commercial center [American] U مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
small scale integration U مجتمع سازی در مقیاس کوچک
strip mall U مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
shopping center [American] U مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
retail centre [British] U مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
retail shopping centre [British] U مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com