English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
music chip U مدار مجتمع قادر به تولید صوت موسیقی و tane
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
speeches U مدار مجتمع با صوت تولید شده .
speech U مدار مجتمع با صوت تولید شده .
integrated U نوعی طراحی مدار که قادر به تولید قط عات با توان پایین و کوچک است
photo pattern generation U تولید یک پوشش مدار مجتمع بوسیله قرار دادن الگویی ازنواحی مستطیل مجاور یارویهم افتاده
mask design U اخرین مرحله از طراحی مدارمجتمع که به وسیله ان طرح مدار از طریق پوششهای چندگانه مربوط به لایههای گوناگون مدار مجتمع تحقق می یابد
musicom U یک زبان برنامه نویسی تصنیفی که روش هایی برای تولید تصنیفهای موسیقی اصیل بعلاوه موسیقی ترکیبی ارائه میدهد
planar U روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
integrate circuit U مدار مجتمع
integrated circuit U مدار مجتمع IC
integrated circuit U مدار مجتمع
i.c. U مدار مجتمع
medium scale integration U مدار مجتمع با دو قطعه
monolithic integrated circuit U مدار مجتمع یکپارچه
integrate logic circuit U مدار منطقی مجتمع
integrate magnetic circuit U مدار مغناطیسی مجتمع
microcircuit U مدار مجتمع پیچیده
integrate circuit technology U مطالعه فن مدار مجتمع تکنولوژی ای سی
microcontroller U مدار مجتمع که حاوی CPU
integrate semiconductor circuit U مدار نیمه هادی مجتمع
parallel U مدار مجتمع مخصوص که تمام تصدیق ها
parallels U مدار مجتمع مخصوص که تمام تصدیق ها
paralleled U مدار مجتمع مخصوص که تمام تصدیق ها
paralleling U مدار مجتمع مخصوص که تمام تصدیق ها
parallelled U مدار مجتمع مخصوص که تمام تصدیق ها
parallelling U مدار مجتمع مخصوص که تمام تصدیق ها
jumbo chip U مدار مجتمع که از مهر نیمه هادی استفاده میکند
substrate U ماده اصلی که روی آن یک مدار مجتمع ایجاد میشود
microprocessor U مدار مجتمع که حاوی تمام قط عات واحد پردازش مرکزی
microprocessors U مدار مجتمع که حاوی تمام قط عات واحد پردازش مرکزی
metal oxide semiconductor U طراحی مدار مجتمع و روش ساخت با استفاده جفت تراتریستورهای p و n
vhsic program U Circuit Integration HighSpeed Very program برنامه مدار مجتمع بسیارسریع
integrate circuit transistor U ترانزیستور در مدار مجتمع ترانزیستور مجتمع
inhibits U توقف رخ دادن یک فرآیند یا جلوگیری از انجام عملیات در مدار مجتمع یا دروازه .
inhibit U توقف رخ دادن یک فرآیند یا جلوگیری از انجام عملیات در مدار مجتمع یا دروازه .
pinout U شرح محل سوزن ها در مدار مجتمع به همراه کار و سیگنال آنها
piggybacks U اتصال در مدار مجتمع به صورت موازی . یک روی دیگری برای حفظ فضا
piggyback U اتصال در مدار مجتمع به صورت موازی . یک روی دیگری برای حفظ فضا
dual U استاندار بستههای مدار مجتمع با استفاده از دو ردیف موازی از سوزنهای متصل در امتداد لبه
dip U Package Line in Dual وسیلهای که روی ان یک مدار مجتمع نصب میشود بسته درون برنامه دو واحدی
dips U Package Line in Dual وسیلهای که روی ان یک مدار مجتمع نصب میشود بسته درون برنامه دو واحدی
gate U تعداد دروازههای منط ق متصل بهم که در یک مدار مجتمع ایجاد شده تا یک تابع پیچیده را انجام دهد
gates U تعداد دروازههای منط ق متصل بهم که در یک مدار مجتمع ایجاد شده تا یک تابع پیچیده را انجام دهد
in circuit emulator U ای که وسیله یا مدار مجتمع را تقلید میکند و وارد یک سیستم جدید یا خطادار میشود برای بررسی صحت کار ان
oxides U روش تولید و طراحی خانواده مدارهای مجتمع با استفاده از هادیهای آهن و اکسید روی نیمه هادی
oxide U روش تولید و طراحی خانواده مدارهای مجتمع با استفاده از هادیهای آهن و اکسید روی نیمه هادی
masks U طرح مدار مجتمع که برای معرفی الگویی که باید روی قطعه نیمه هادی قرار بگیرد به کار می رود
mask U طرح مدار مجتمع که برای معرفی الگویی که باید روی قطعه نیمه هادی قرار بگیرد به کار می رود
universal U مدار مجتمع مجزا که تمام عملیات سری به موازی و واسط را انجام میدهد که بین کامپیوتر و خط وط ارسال لازم است
full U مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
fullest U مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
flat U بسته مدار مجتمع که لبههای آن افقی هستند و باعث میشود وسیله مستقیماگ در PBS نصب شود و نیازی به سوراخها نیست
flattest U بسته مدار مجتمع که لبههای آن افقی هستند و باعث میشود وسیله مستقیماگ در PBS نصب شود و نیازی به سوراخها نیست
multi board computer U کامپیوتری که چندین تخته مدار مجتمع دارد که به یک تخته اصلی وصل هستند
wafers U یک قطعه گرد از کریستال سیلیکون که روی آن صدها مدار مجتمع نصب شده اند قبل از اینکه به قط عاتی تقسیم و بریده شود
wafer U یک قطعه گرد از کریستال سیلیکون که روی آن صدها مدار مجتمع نصب شده اند قبل از اینکه به قط عاتی تقسیم و بریده شود
metal oxide semiconductor U روش تولید و طراحی برای خانوادههای خاصی از مدارهای مجتمع با استفاده از الگویی از هادیهای آهنی و اکسیر که روی نیمه هادی قرار دارند
mos U روش تولید و طراحی برای مدارهای مجتمع خاص با استفاده از هادیهای آهنی و اکسی روی نیمه هادی . و نیز مراجعه شود به MOSFET
duplex U مدار دو طرفه یا دوسیمه مدار دوپلکس مدار دوجزئی چاشنی دو فتیلهای پخش مجدد پیام
duplexes U مدار دو طرفه یا دوسیمه مدار دوپلکس مدار دوجزئی چاشنی دو فتیلهای پخش مجدد پیام
coincidence circuit U مدار الکترونیکی که یک سیگنال خروجی تولید میکند وقتی که دو ورودی همزمان اتفاق میافتد یا دو کلمه دودویی معادل باشند
coincidence element U مدار الکترونیکی که یک سیگنال خروجی تولید میکند وقتی که دو ورودی همزمان اتفاق میافتد یا دو کلمه دودویی معادل باشند
circuit U مدار منط قی که روی ورودیهای دودویی برای تولید خروجی طبق مجموعه توابع سخت افزاری عملیات انجام میدهد
circuits U مدار منط قی که روی ورودیهای دودویی برای تولید خروجی طبق مجموعه توابع سخت افزاری عملیات انجام میدهد
logic U مدار الکترونیکی یک عملوند منط قی اعمال میکند به سیگنال ورودی و خروجی تولید میکند
MMU U مدارهای منط قی الکترونیکی که سیگنالهای تنظیم حافظه تولید می کنند و تط بیق آدرس حافظه مجازی به محلهای حافظه فیزیکی را کنترل می کنند. MMU در قطعه پردازنده مجتمع شده است
SMT U روش تولید تختههای مدار که قط عات الکترونیکی مستقیماگ روی سطح آن و نه روی سوراخهای آن نصب شده اند
refresh U قطعه RAM پویا که مدار توکار دارد برای تولید سیگنالهای تنظیم که امکان باریابی داده هنگام قط ع برق میدهد بااستفاده از باتری پشتیبان
refreshes U قطعه RAM پویا که مدار توکار دارد برای تولید سیگنالهای تنظیم که امکان باریابی داده هنگام قط ع برق میدهد بااستفاده از باتری پشتیبان
refreshed U قطعه RAM پویا که مدار توکار دارد برای تولید سیگنالهای تنظیم که امکان باریابی داده هنگام قط ع برق میدهد بااستفاده از باتری پشتیبان
play by ear <idiom> U توانایی اجرای موسیقی تنها با گوش وبدون خواندن موسیقی
to sight-read something U از روی ورقه [نت موسیقی] آلت موسیقی بازی کردن
melodies U مجموعه نتهای موسیقی که پایه موسیقی را تشکیل میدهد
melody U مجموعه نتهای موسیقی که پایه موسیقی را تشکیل میدهد
self- U قطعه RAM پوییا با مدار تو کار برای تولید سیگنالهای تنظیم کننده که باعث برگرداندن داده میشود وقتی که برق قط ع میشود با استفاده از باتری پشتیبان
MIDI Mapper U برنامه پشتیبانی شده با windows که به کاربران MIDI با تجربه امکان تغییر نحوه ارسال نت موسیقی به دستگاههای موسیقی به PC را بیان میکند
full U مدار جمع دودویی که می توان مجموع دو ورودی را حساب کند و عدد نقلی ورودی را می پذیرد و در صورت لزوم رقم نقلی خروجی تولید میکند
fullest U مدار جمع دودویی که می توان مجموع دو ورودی را حساب کند و عدد نقلی ورودی را می پذیرد و در صورت لزوم رقم نقلی خروجی تولید میکند
MIDI file U فایل ذخیره شده روی PC که حاوی نتهای موسیقی و اطلاعات صوتی است که توسط کارت وسط MIDI به قطعه موسیقی ارسال میشود
pad U ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
pads U ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
composite circuit U مدار الکترونیکی که از چندین مدار و قطعه کوچکتر تشکیل شده است
switching U مدار الکترونیکی که میتواند پیام ها را از یک خط یا مدار د مرکز کنترل به دیگری ارسال کند
inferior planet U سیارهای که مدار گردش ان کوچکتر از مدار زمین میباشد
pinned U یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
pin U یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
pinning U یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
capacity cost U هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
embryophyte U گیاهی که تولید گیاهک تخم زانموده و درنتیجه تولید بافتهای اوندی مینماید
pilot line operation U کار تولید حداقل کالاهای نظامی فقط به منظور حفظ سیستم تولید
components U 1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
component U 1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
producer's goods U هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند
second U مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconded U مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconding U مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconds U مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
euler theorem U در صورتی که تابع تولید همگن درجه یک باشد بر اساس قضیه اولر کل تولید مساوی مجموع پرداختی ها به عوامل تولیدمیباشد
production overheads U هزینههای بالاسری تولید هزینههای سربار تولید هزینههای غیرمستقیم تولید
firing circuit U مدار چاشنی مدار انفجار
powder train U مدار خرج مدار باروت
increasing cost industry U حالتی است که چند موسسه به صنعت خاصی بپردازند ودر نتیجه محدودیت عوامل تولید و کمبود انها هزینه تولید بالا رود
one hook U مدار انفجاری که فقط به یک عامل انفجاری نیاز دارد مدار یک عامله
derived demand U تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
cost fraction U نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
declassified cost U هزینه کالای تولید شده که دران سهم هر یک از عوامل تولید مشخص شده باشد
oem U شرکتی ه قط عاتی تولید میکند که بخشهای اصلی را تولید کنندههای دیگر ساخته اند و محصول را برای کاربر خاص ایجاد میکند
motile U قادر بجنبش
omnipotent U قادر متعال
almightly U قادر مطلق
omnipotent U قادر مطلق
numerate U قادر شمردن
all-powerful U قادر مطلق
free swimming U قادر به شنا
enable U قادر ساختن توانا
solvent U قادر به پرداخت دیون
solvent U قادر به پرداخت قروض
solvable U قادر بتادیه وام
enabled U قادر ساختن توانا
enables U قادر ساختن توانا
solvents U قادر به پرداخت دیون
solvents U قادر به پرداخت قروض
able to justify bail U قادر به تقبل ضمانت
enabling U قادر ساختن توانا
literacy U قادر به خواندن بودن
matrixes U چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
matrix U چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
may U توانایی داشتن قادر بودن
acatamathesia U قادر بدرک سخن نبودن
thermoduric U قادر به استقامت در برابرحرارت زیاد
capability U قادر به انجام کاری بودن
enabling U قادر ساختن وسیله فراهم کردن
enables U قادر ساختن وسیله فراهم کردن
enable U قادر ساختن وسیله فراهم کردن
enabled U قادر ساختن وسیله فراهم کردن
eurybathic U قادر به زندگی کردن در اعماق مختلف اب
facility U قادر به انجام کاری به سادگی بودن
acceleration principle U یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
colony U مجتمع
complexes U مجتمع
colonies U مجتمع
complex U مجتمع
storage U مواد مختلف که قادر به ذخیره داده هستند
interactive U برنامه کامپیوتری قادر به پذیرش داده از عملوند
absolutism U حکومت مطلقه اعتقاد به قادر علی الاطلاق
batch processing U سیستم کامپیوتری که قادر به پردازش گروهی از کارهاست
able to withstand contamination <adj.> U قادر به مقاومت در برابر آلودگی [بوم شناسی]
ectogenic U قادر بادامه زندگی درخارج از میزبان خود
interface U 1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
interfaces U 1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
spermary U غده تولید کننده منی محل تولید منی
hardware U مدارهای مجتمع
regroups U مجتمع شدن
integrate U مجتمع کردن
integration U مجتمع سازی
integrating U مجتمع کردن
regrouped U مجتمع شدن
regrouping U مجتمع شدن
integrates U مجتمع کردن
integrate electronics U الکترونیک مجتمع
assembles U مجتمع کردن
integrated program U برنامه مجتمع
assemble U مجتمع کردن
tail clusters U ابگیرهای مجتمع
integrate transmission line U خط انتقال مجتمع
integrate system U سیستم مجتمع
integrate resistor U مقاومت مجتمع
port complex U مجتمع بندری
assembled U مجتمع کردن
cell assembly U مجتمع یاختهای
regroup U مجتمع شدن
biocinosis U مجتمع زیستی
programmer U شخصی که قادر به طراحی و نوشتن برنامه کاری است
programmers U شخصی که قادر به طراحی و نوشتن برنامه کاری است
aerospace vehicle U هر رسانگر کنترلی که قادر به پرواز در هوا و فضا باشد
macro U برنامه اسمبلر که قادر به کدگشایی دستورات ماکرو است
graphics U چاپگری که قادر به چاپ تصاویر map-bit است
directors U هواپیمایی قادر به هدایت یک رسانگر بدون سرنشین یا یک موشک
director U هواپیمایی قادر به هدایت یک رسانگر بدون سرنشین یا یک موشک
all weather fighter U هواپیمایی که در هر گونه شرایط جوی قادر به عمل باشد
integrate electronic component U قطعه الکترونیکی مجتمع
integrate transmission system U سیستم انتقال مجتمع
join up U مجتمع کردن هواپیماها
integrated data processing U پردازش داده مجتمع
idp U پردازش داده مجتمع
vector data aggregate U بردار اطلاعات مجتمع
integrated software U نرم افزار مجتمع
gradient circuit U مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
family U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
shopping mall [American] U مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
strip mall U مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
retail shopping centre [British] U مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
retail centre [British] U مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
retail park U مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
commercial center [American] U مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
shopping center [American] U مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
shopping centre [British] U مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
shopping center [American] U مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
shopping mall [American] U مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
mall U مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com