Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
external circuit
U
مدار خارجی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
port
U
مدار یا اتصال که به کامپیوتر امکان دریافت داده از وسایل خارجی دیگر میدهد
input
U
مدار یا اتصالی که به کامپیوتر امکان دریافت داده از وسیله خارجی میدهد
inputted
U
مدار یا اتصالی که به کامپیوتر امکان دریافت داده از وسیله خارجی میدهد
external magnetic circuit
U
مدار مغناطیسی خارجی
Other Matches
duplex
U
مدار دو طرفه یا دوسیمه مدار دوپلکس مدار دوجزئی چاشنی دو فتیلهای پخش مجدد پیام
duplexes
U
مدار دو طرفه یا دوسیمه مدار دوپلکس مدار دوجزئی چاشنی دو فتیلهای پخش مجدد پیام
positive externalities
U
صرفه جوئیهای خارجی عوارض خارجی مثبت پی امدهای خارجی مثبت
exterior angle
U
زاویهء خارجی کثیرالاضلاع زوایای خارجی حاصله ازتقاطع یک خط بادوخط موازی
impurity
U
جزء تشکیل دهنده خارجی ناخالصی ماده خارجی
external symbol dictionary
U
فهرست علائم خارجی فرهنگ لغات نمادهای خارجی
pad
U
ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
pads
U
ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
composite circuit
U
مدار الکترونیکی که از چندین مدار و قطعه کوچکتر تشکیل شده است
switching
U
مدار الکترونیکی که میتواند پیام ها را از یک خط یا مدار د مرکز کنترل به دیگری ارسال کند
outwork
U
استحکامات خارجی دژ سنگرهای خارجی
foreign exchange
U
پول خارجی ارز خارجی
inferior planet
U
سیارهای که مدار گردش ان کوچکتر از مدار زمین میباشد
pin
U
یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
pinning
U
یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
pinned
U
یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
mask design
U
اخرین مرحله از طراحی مدارمجتمع که به وسیله ان طرح مدار از طریق پوششهای چندگانه مربوط به لایههای گوناگون مدار مجتمع تحقق می یابد
wilson
U
پرش از لبه خارجی یک اسکیت و چرخش کامل در هوا وبازگشت روی لبه خارجی اسکیت دیگر
external diseconomies
U
عوامل زیان اور خارجی عوامل نامطلوب خارجی
firing circuit
U
مدار چاشنی مدار انفجار
powder train
U
مدار خرج مدار باروت
one hook
U
مدار انفجاری که فقط به یک عامل انفجاری نیاز دارد مدار یک عامله
exchanged stabilization fund
U
مقصودتاسیسی است در ان پول خارجی و داخلی یک کاسه میشود و به این وسیله مظنه ارز خارجی ثابت نگهداشته میشود تا تنزل پول داخلی باعث رکود تجارت و عدم اعتماد نشود
interface
U
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
interfaces
U
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
gradient circuit
U
مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
back berm
U
سکوی پایه خارجی خاکریز سکوی شیببر پایه خارجی خاکریز
exogenous
U
خارجی
exosphere
U
خارجی
outer
U
خارجی
exotic
U
خارجی
aliens
U
خارجی
alien
U
خارجی
externals
U
خارجی
foreign
U
خارجی
exterior
U
خارجی
outboard
U
خارجی
outward
U
خارجی
gringo
U
خارجی
gringos
U
خارجی
abextra
U
خارجی
international line
U
خط خارجی
exteriors
U
خارجی
exoteric
U
خارجی
outside
U
خارجی
extra
U
خارجی
extra-
U
خارجی
peripheral
U
خارجی
extras
U
خارجی
external
U
خارجی
outsider
U
خارجی
outsiders
U
خارجی
extern
U
خارجی
extraneous
U
خارجی
oversea
U
خارجی
outsides
U
خارجی
outwork
U
سنگر خارجی
slough
U
پوسته خارجی
fanades
U
نمای خارجی
outward opening
U
دهانه خارجی
facades
U
نمای خارجی
facade
U
نمای خارجی
spillover effects
U
اثرات خارجی
immission
U
انتشار خارجی
strangest
U
خارجی غریبه
spillover costs
U
هزینههای خارجی
outside view
U
منظره خارجی
renvoi
U
تبعیدشخص خارجی
exosphere
U
قسمت خارجی جو
strange
U
خارجی غریبه
incarnation
U
صورت خارجی
outer fix
U
رمپ خارجی
outness
U
کیفیت خارجی
outboard profile
U
نیمرخ خارجی
outer wall
U
دیوار خارجی
overseas trade
U
معاملات خارجی
overseas agent
U
نماینده خارجی
outside caliper
U
کولیس خارجی
outside power
U
جریان خارجی
incarnations
U
صورت خارجی
load
U
بار خارجی
loads
U
بار خارجی
outside cause
U
علت خارجی
outer connection
U
اتصال خارجی
external symbol
U
علامت خارجی
outside diameter
U
قطر خارجی
outside view
U
نمای خارجی
outer planets
U
سیارات خارجی
foreign particle
U
جسم خارجی
external transaction
U
معاملات خارجی
external thread
U
دنده خارجی
external store
U
انباره خارجی
external storage
U
حافظه خارجی
external storage
U
انباره خارجی
external sort
U
جورکردن خارجی
external security
U
امنیت خارجی
external reperence
U
ارجاع خارجی
external reference
U
ارجاع خارجی
external reference
U
مرجع خارجی
external pressure
U
فشار خارجی
external operation
U
عملیات خارجی
external menory
U
حافظه خارجی
external memory
U
حافظه خارجی
external load
U
بار خارجی
external variable
U
متغیر خارجی
externalities
U
پی امدهای خارجی
externalities
U
اثرات خارجی
foreign loan
U
وام خارجی
foreign law
U
حقوق خارجی
foreign deposit
U
سپرده خارجی
foreign currency
U
ارز خارجی
foreign currencies
U
پولهای خارجی
foreign bill
U
برات خارجی
foreign aid
U
کمک خارجی
foreign reserves
U
ذخائر خارجی
foreign trade
U
بازرگانی خارجی
foreign trade
U
تجارت خارجی
extrinsic factor
U
عامل خارجی
extrinsic
U
بیرونی خارجی
exteroceptive
U
محرک خارجی
externalization
U
خارجی کردن
external label
U
برچسب خارجی
external interrupt
U
وقفه خارجی
external force
U
نیروی خارجی
alien enemy
U
دشمن خارجی
adventitious
U
خارجی الحاقی
actine
U
قسمت خارجی
acrotic
U
بیرونی خارجی
impurity
U
اتم خارجی
landfalls
U
بویه خارجی
landfall
U
بویه خارجی
load curve
U
خم بار خارجی
guest
U
انگل خارجی
foreign exchange
U
تعویض خارجی
foreign exchange
U
پول خارجی
foreign exchange
U
ارز خارجی
foreign exchange
U
مبادله خارجی
foreign national
U
ملیت خارجی
foreign national
U
تبعه خارجی
negative externalities
U
زیانهای خارجی
angle of emergence
U
زاویه خارجی
arris
U
زاویه خارجی
inflow of foreign funds
U
ورودسرمایههای خارجی
external docuhentation
U
مستندات خارجی
external delay
U
تاخیر خارجی
external cost
U
هزینه خارجی
external control
U
کنترل خارجی
external command
U
فرمان خارجی
external combustion
U
احتراق خارجی
external benefits
U
فواید خارجی
external armature
U
ارمیچر خارجی
exterior varnish
U
لاک خارجی
exterior varnish
U
جلای خارجی
exterior ballistics
U
بالیستیک خارجی
ectoparasite
U
انگل خارجی
concrete object
U
عین خارجی
imbody
U
صورت خارجی
foreign policy
U
سیاست خارجی
guests
U
انگل خارجی
superior planets
U
سیارههای خارجی
externalised
U
خارجی کردن
apophysis
U
منحنی خارجی
apothesis
U
منحنی خارجی
facade
نمای خارجی
externalized
U
خارجی کردن
externalize
U
خارجی کردن
externalising
U
خارجی کردن
externalizes
U
خارجی کردن
spillover benefits
U
منافع خارجی
faces
U
نمای خارجی
externalizing
U
خارجی کردن
superior conjunction
U
مقارنه خارجی
apophyge
U
منحنی خارجی
externalises
U
خارجی کردن
face
U
نمای خارجی
importing
U
بازیگر خارجی تیم
imported
U
بازیگر خارجی تیم
import
U
بازیگر خارجی تیم
pericranium
U
قسمت خارجی جمجمه
negative externalities
U
پی امدهای نامطلوب خارجی
connected load
U
بار خارجی متصل
objective
U
دارای وجود خارجی
halts
U
معمولا با روشهای خارجی
inductive load
U
بار خارجی القایی
external economies
U
صرفه جوئیهای خارجی
external gear
U
تاج دندانه خارجی
exocrine
U
غدهء مترشحهء خارجی
halted
U
معمولا با روشهای خارجی
passives
U
دستخوش عامل خارجی
pericardium
U
غشاء خارجی قلب
pecuniary externalities
U
پی امدهای خارجی پولی
peak power
U
بار خارجی بیشینه
peak load
U
بار خارجی بیشینه
outboard
U
سمت خارجی کشتی
full load
U
بار خارجی اسمی
unbalanced load
U
بار خارجی نامتوازن
objectively
U
بطور واقعی یا خارجی
exoskeleton
U
استخوان بندی خارجی
outward application
U
استعمال برونی یا خارجی
outside influence
U
نفوذ بیرونی یا خارجی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com