Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
resident school
U
مدارس حضوری یا مدارسی که شاگرد عملا در کلاس حاضر میشود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
When will they be ready?
U
چه وقت آنها حاضر میشود؟
current
U
آدرسی که در حال حاضر استفاده میشود
currents
U
آدرسی که در حال حاضر استفاده میشود
inactive
U
پنجرهای که نمایش داده میشود ولی در حال حاضر استفاده نمیشود
docketed
U
صورت پروندههای حاضر برای رسیدگی که به وسیله منشی دادگاه تنظیم میشود
docketing
U
صورت پروندههای حاضر برای رسیدگی که به وسیله منشی دادگاه تنظیم میشود
docket
U
صورت پروندههای حاضر برای رسیدگی که به وسیله منشی دادگاه تنظیم میشود
dockets
U
صورت پروندههای حاضر برای رسیدگی که به وسیله منشی دادگاه تنظیم میشود
dwelling house
U
در CL درقوانین مربوط به هتک حرمت منازل و ورود در شب به منازل به قصد ارتکاب جرم مطرح میشود و عبارت ازمحلی است که عملا" و بالفعل محل سکنی باشد و یا ازملحقات عرفی محل سکنی محسوب شود
performed in one's presence
U
حضوری
personal
U
حضوری
interpretership
U
مترجمی حضوری
trial in presence of the parties
U
دادرسی حضوری
prepare for action
U
حاضر به عملیات شدن حاضر به تیر کردن
over the board
U
بازی شطرنج حضوری
personal
U
حضوری مربوط به شخص
to all intents and purposes
U
عملا
bodily
U
عملا
on the job
U
عملا
in practice
U
عملا"
practically
U
عملا"
actually
U
عملا
practicably
U
عملا
public schools
U
مدارس دولتی
public schools
U
مدارس عمومی
drives
U
حرفی که نشان دهنده درایو دیسکی است که در حال حاضر استفاده میشود.A , B برای فلاپی دیسک و C برای دیسک سخت در کامپیوتر شخصی
drive
U
حرفی که نشان دهنده درایو دیسکی است که در حال حاضر استفاده میشود.A , B برای فلاپی دیسک و C برای دیسک سخت در کامپیوتر شخصی
a comparison between European and Japanese schools
U
مقایسه ای بین مدارس اروپایی و ژاپنی
old school tie
U
سر سپردگیها و دوستیهای آموختگان این نوع مدارس
bank holiday
U
هر یک از تعطیلات رسمی که در آن مدارس و بانکها و غیره تعطیل هستند
head stock
U
راهنمای عملیات ورزشی دسته جمعی در مدارس وغیره
reformatory schools
U
کانون اصلاح وتربیت مدارس تهذیب مجرمین جوان
new century schoolbook
U
نوعی طرح حروف خوانا که جهت مجلات و کتابهای درسی مدارس طراحی شده است
top
U
روش نوشتن برنامه ها که کل سیستم به بلاکها یا کارهای ساده تقسیم میشود. دو واحد بلاک نوشته میشود وپیش از پردازش آزمایش میشود با بعدی
co ed
U
دختری که دردبیرستان یادانشکده مختلط تحصیل میکند وابسته به مدارس مختلط پسرودختر
co-eds
U
دختری که دردبیرستان یادانشکده مختلط تحصیل میکند وابسته به مدارس مختلط پسرودختر
co-ed
U
دختری که دردبیرستان یادانشکده مختلط تحصیل میکند وابسته به مدارس مختلط پسرودختر
democratic party
U
یکی از دو حزب بزرگ سیاسی ایالات متحده امریکا که به صورت فعلیش از 8281 تاسیس شده لیکن از 7871 عملا" موجود بوده است
schoolroom
U
کلاس
grade
U
کلاس
grades
U
کلاس
schoolrooms
U
کلاس
cl
U
کلاس
classing
U
کلاس
homeroom
U
کلاس
class
U
کلاس
classed
U
کلاس
classes
U
کلاس
sector
U
دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
sectors
U
دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
universal
U
آنچه از همه جا اعمال میشود یا در هر جایی استفاده میشود یا برای چندین کار استفاده میشود
shop boy
U
شاگرد
mate
U
شاگرد
footboy
U
شاگرد
buttons
U
شاگرد
trainee
U
شاگرد
trainees
U
شاگرد
mates
U
شاگرد
apprentices
U
شاگرد
mated
U
شاگرد
student
U
شاگرد
students
U
شاگرد
pupils
U
شاگرد
errand boy
U
شاگرد
pupil
U
شاگرد
famulus
U
شاگرد
votary
U
شاگرد
schoolgirl
U
شاگرد
follwer
U
شاگرد
schoolgirls
U
شاگرد
disciple
U
شاگرد
apprentice
U
شاگرد
condisciple
U
هم شاگرد
disciples
U
شاگرد
insulation class
U
کلاس ایزولاسیون
summer school
U
کلاس تابستانی
summer schools
U
کلاس تابستانی
economy class
U
اکونومی کلاس
surveillant
U
مبصر کلاس
skull practice
U
کلاس اموزشی
first class
U
فرست کلاس
he stands first in his class
U
او در کلاس خود
grades
U
کلاس کیفیت
grade
U
کلاس کیفیت
homeroom
U
کلاس درس
underclass
U
بی کلاس
[در جامعه]
subclass
U
بی کلاس
[در جامعه]
schoolroom
U
کلاس درس
lower class
U
بی کلاس
[در جامعه]
form room
[British
U
کلاس درس
]
U
کلاس درس
classroom
U
کلاس درس
classrooms
U
کلاس درس
formroom
U
کلاس درس
classroom
U
کلاس درس
assistant driver
U
شاگرد شوفر
houseboy
U
خانه شاگرد
boys
U
خانه شاگرد
houseboys
U
خانه شاگرد
boots
U
شاگرد مهمانخانه
cook's mate
U
شاگرد اشپز
helper
U
شاگرد قالیباف
scholastic agent
U
شاگرد پیدا کن
horseboy
U
شاگرد مهتر
boy
U
خانه شاگرد
shop boy
U
شاگرد دکان
shop girl
U
شاگرد دکان
shop girl
U
شاگرد پادو
loblolly boy or man
U
شاگرد جراح
driver's mate
U
شاگرد راننده
grummet
U
شاگرد خانه
counter jumper
U
شاگرد دکان
defacto recognition
U
شناسایی دوفاکتو شناسایی سیاسی کشوری که عملا" مستقل ودارای حق حاکمیت است ولی به عللی نمیتواند یا نمیخواهد به تعهدات بین المللی خود
surveyor
U
مبصر کلاس پیمایشگر
surveyors
U
مبصر کلاس پیمایشگر
classifications
U
روش کلاس بندی
classification
U
روش کلاس بندی
insulation class
U
کلاس عایق بندی
boarder
U
شاگرد شبانه روزی
boarders
U
شاگرد شبانه روزی
an idle pupil
U
شاگرد بیکار یا تنبل
student of law
U
شاگرد دانشکده حقوق
students
U
شاگرد اهل تحقیق
student
U
شاگرد اهل تحقیق
protege
U
حمایت شده شاگرد
journey man
U
شاگرد یا کارگر روزمزد
He is at the bottom of the class.
U
اوشاگرد آخر کلاس است
hit the books
<idiom>
U
برای کلاس آماده شدن
to be at the foot of any one
پیرو یا شاگرد کسی بودن
page
U
خانه شاگرد پیشخدمتی کردن
paged
U
خانه شاگرد پیشخدمتی کردن
pages
U
خانه شاگرد پیشخدمتی کردن
coach and pupil method
U
روش مربی و شاگرد دراموزش
assignment
U
تکلیف درسی و مشق شاگرد
assignments
U
تکلیف درسی و مشق شاگرد
classes
U
محدود مقدار هایی که در یک کلاس جا می گیرد
I benefited greatly from the english course.
U
از کلاس انگلیسی استفاده فراوانی بردم .
day school
U
مدرسهای که فقط در روز کلاس دارد
classed
U
محدود مقدار هایی که در یک کلاس جا می گیرد
classing
U
محدود مقدار هایی که در یک کلاس جا می گیرد
class
U
محدود مقدار هایی که در یک کلاس جا می گیرد
day schools
U
مدرسهای که فقط در روز کلاس دارد
The professor stepped into the classroom.
U
استاد بداخل کلاس قدم گذاشت
truants
U
شاگرد یا ادم طفره رو مکتب گریز
truant
U
شاگرد یا ادم طفره رو مکتب گریز
undergrad u te
U
شاگرد درجه نگرفته شاگردپایین رتبه
underclassman
U
شاگرد سالهای اول و دوم دانشگاه
inheritance
U
انتقال خصوصیات یک کلاس یا نوع داده به دیگری
inheritances
U
انتقال خصوصیات یک کلاس یا نوع داده به دیگری
sub-
U
تعداد دادههای مربوط به یک داده در کلاس اصلی
grader
U
جاده صاف کن شاگرد مدرسه ابتدایی یامتوسطه
inherit
U
یک کلاس یا نوع داده که به مشخصات دیگری نیاز دارد
If you dont study hard ( hard enough ) , you cant go to a higher class.
U
اگرخوب درس نخوانی درهمین کلاس خواهی ماند
inheriting
U
یک کلاس یا نوع داده که به مشخصات دیگری نیاز دارد
inherits
U
یک کلاس یا نوع داده که به مشخصات دیگری نیاز دارد
gentleman commoner
U
شاگرد ممتازدانشگاه اکسفوردو کمبریج که شهریهای بیشترازشاگردان عادی میپردازد
taxi dancer
U
دختری که در کلاس رقص یاکاباره در مقابل پول بامشتریان دیگر میرقصد
echoing
U
هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echoes
U
هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echoed
U
هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echo
U
هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
formed
U
ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود
forms
U
ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود
form
U
ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود
perfoliate
U
درباب برگی گفته میشود که ساقه اش فاهرا ازتوی ان رد میشود
averages
U
متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
traced
U
نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود
average
U
متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
traces
U
نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود
trace
U
نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود
averaging
U
متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
averaged
U
متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
load
U
برنامه کاپیوتری که در حا فظه اصلی باز میشود و سپس به صورت خودکار اجرا میشود
loads
U
برنامه کاپیوتری که در حا فظه اصلی باز میشود و سپس به صورت خودکار اجرا میشود
softest
U
دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود
softer
U
دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود
soft
U
دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود
dummies
U
متغیری که مط ابق با اصول زبان تنظیم میشود. ولی در زمان اجرای برنامه جایگزین میشود
dummy
U
متغیری که مط ابق با اصول زبان تنظیم میشود. ولی در زمان اجرای برنامه جایگزین میشود
town fog
U
نوعی مه یخ مانند که دردرجه حرارت خیلی پایین تولید میشود و معمولا درشهرهای پر جمعیت دیده میشود
throughput
U
نرخ تولید ماشین یا سیستم که به عنوان کل اطلاعات مفید که در یک زمان پردازش میشود اندازه گیری میشود
suffix notation
U
عملیات ریاضی که به صورت منط ق نوشته میشود و نشانه پس از عددی که عمل روی آن انجام میشود می آید
seconds
U
که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود
seconding
U
که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود
masters
U
و وقتی کامپیوتر روشن میشود بار میشود.
master
U
و وقتی کامپیوتر روشن میشود بار میشود.
seconded
U
که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود
mastered
U
و وقتی کامپیوتر روشن میشود بار میشود.
second
U
که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود
existing
U
حاضر
stock
U
:حاضر
stocked
U
:حاضر
agreeable
U
حاضر
presents
U
حاضر
ubiquitous
U
حاضر
in the saddle
U
حاضر
present
U
حاضر
on hand
<idiom>
U
حاضر
presented
U
حاضر
presenting
U
حاضر
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com